خوزتوریسم

رسانه تخصصی گردشگری و فرهنگی خوزستان

تصویر نویسنده خوزتوریسم

کتاب مستر ساسان «ابوالقاسم ساسان»، راهنمای گردشگری رونمایی شد

کتاب مستر ساسان «ابوالقاسم ساسان»، راهنمای گردشگری رونمایی شد

خاطره‌های ابوالقاسم ساسان، راهنمای گردشگری با عنوان «مستر ساسان» همزمان با تجلیل از او، رونمایی شد.

به گزارش ایسنا کتاب «مِستر ساسان»، گزیده‌ای از مجموعه خاطرات مستند و شفاهی «ابوالقاسم ساسان»، از راهنمایان گردشگری پیشکسوت ایران در ۱۰۳ صفحه و مصور، با بازنویسی و گردآوری امیربهادر کریمی و به کوشش انتشارات نوسده منتشر شده است. این کتاب سه‌شنبه ۲۳ بهمن‌ماه در مراسم با حضور جمعی از راهنمایان گردشگری و با تجلیل از ابوالقاسم ساسان، به عنوان راهنمای پیشکسوت، رونمایی شد.

این کتاب، بخشی از خاطرات سامان‌یافته‌ ابوالقاسم ساسان است؛ خاطرات آن‌هایی که با راهنمایی او مهمان ایران شدند و گاه به رسم دید و بازدید، میزبانِ او؛ مسافرانی که ره‌آوردشان، تجربه‌ای شیرین است که تا ابد با خود همراه دارند.

کتاب «مستر ساسان» با مقدمه‌ای با عنوان «من و شهرها» به قلم ابوالقاسم ساسان اینگونه آغاز می‌شود: «از هشتاد سالگی عبور کرده‌ام. فصل آخر زندگی نه تنها نزدیک است بلکه سرخوش در آن سیر می‌کنم. شاید زوال عقل به سراغم باید که می‌آید. پس باید هرچه زودتر بنویسم، می‌دانم که پس از مرگ یاد و خاطره‌مان در زندگی و گفت‌وگوی دیگران می‌ماند. این نوشته می‌تواند در حکم مقدمه یا پایانی باشد بر هرچه تا کنون گفته‌ام و انجام داده‌ام. مقدمه از آن سو که سرآغازی است بر قصه‌های من؛ بر آمدن‌ها و رفتن‌ها.

راهنمای تور بودن با قصه و داستان پیوندی دارد ناگسستنی. در تمام این سال‌ها من تنها روایتگر این قصه‌ها نبوده‌ام، راهنمایان محلی، متولیان مساجد و آتشکده‌ها هم که بسیاری از آنان به دنیای سایه‌ها سفر کرده‌اند راویان این داستان‌ها بوده‌اند.

«شهریار قاسم‌آبادی» در دخمه زرتشتیان یزد و الاغش «جوجو» که عکس او را بسیاری از کتاب‌های سفر در سراسر دنیا چاپ‌ کرده‌اند؛ «شیخ علی» با آن دستار سفید و چشمان آبی درخشنده که کلیدار مسجد جامع کبیر یزد بود؛ «ایرج جهان‌بخش» در اصفهان که فقط با یک سلام گرم به دل گردشگران می‌نشست؛ «شیخ حسین» مسجد جامع ابرقو روای قصه‌های کهن و گشاینده در محرابی به سوی بیت‌المقدس؛ «عزیز عاشقی» در تخت سلیمان که انگار از افسانه‌هایی از یاد رفته می‌آمد و «آل کثیر» که به او گفتم: «پرفسور گیرشمن ـ باستان‌شناس ـ باید داستان‌های چغازنبیل را از زبان تو بشنود.»

پیوسته راه رفته‌ام؛ از شرق تا غرب دنیا از آرژانتین و برزیل تا تماشای طلوع آفتاب از فراز یک بالن در شرق استرالیا. کانال‌های آبی ونیز و میدان سن‌مارکو تا دره هزار نخل لاس‌پالماس در جزایر قناری. در لندن همیشه ابری قدم زده‌ام و فکر کرده‌ام که در سرزمین من آفتاب چگونه می‌تابد؛ شیرین سخنی «میرزا ابوالحسن خان ایلچی» را به یاد می‌آورم که وقتی بانوی انگلیسی از سر طنز به او می‌گوید که شنیده‌ام شما ایرانی‌ها آفتاب را ستایش می‌کنید و جواب شنیده که شما انگلیسی‌ها اگر آفتاب داشتید بیشتر از ما آن را ستایش می‌کردید.

راه را ادامه داده‌ام؛ رسیده‌ام به یک شهر خشت و گلی زنده، به محله فهادان یزد. در اصفهان به مناره‌هایی نگاه کرده‌ام که در کویر نقش فانوس دریایی را برای کاروانیان بازی کرده‌اند. بر فراز عالی‌قاپو قدم‌هایم تندتر شده‌اند و مرا برده‌اند به شوشتر و طنین آبشارهایش. مگر می‌شود در خوزستان چغازنبیل را ندید و رفت.

خاطره‌ها و قصه‌هایم را بخوانید، هر کجا اسمی از من آمد آن را بردارید و خودتان را جای من بگذارید. قصه‌های تازه خلق کنید و هرطور که دلتان خواست قصه و روایت را تمام کنید.

اگر سفری رفتم. اگر مردمان این مرز و بوم را همراه کرده‌ام، اگر آدم‌های دیگر را از سرزمین‌های دوردست در ایران زیبا، ایران باشکوه به سفر برده‌ام، برای آنها خاطره ساخته‌ام. شما هم در سفرهای آینده‌تام یادی از من درخاطرتان باشد و اسم مرا به زبان بیاورید، همان‌طور که ما از گذشتگان خود یاد کرده‌ایم.»

عکس‌های این کتاب را سعید فتوحی و سعید ایوبی ثبت کرده‌اند و ویراستاری متن نیز با پرتو حسنی‌زاده بوده است. بهای این کتاب ۳۲۰ هزار تومان بوده که از انتشارات نوسده قابل تهیه است.

تصویر نویسنده خوزتوریسم

میراث صنعتی نفت و ظرفیت های توسعه گردشگری

میراث صنعتی نفت و ظرفیت های توسعه گردشگری

اشاره:بیست و یکمین همایش ملی ارزیابی اثرات محیط زیستی ایران با رویکرد گردشگری پایدار و مشارکت مردمی، روزهای اول و دوم اسفند ماه در ساختمان مرکزی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی برگزار شد و طی آن کارشناسان و متخصصان، دیدگاه های خود را در زمینه محورهای موضوعی سمینار ارائه نمودند.


دکتر فرشید خدادادیان؛ پژوهشگر تاریخ نفت و میراث صنعتی و عضو کمیته جهانی حفاظت از میراث صنعتی Ticcih نیز در این سمینار حضور داشت و در قالب برگزاری کارگاه آموزشی یک روزه، در زمینه میراث صنعتی، گردشگری صنعتی، همچنین ظرفیت های میراث صنعتی نفت و پتانسیل های شرکت-شهرهای نفتی ایران برای توسعه گردشگری پایدار، با علاقه مندان حاضر سخن گفت.


متن صحبت های دبیر انجمن میراث صنعتی و تاریخ شفاهی ایران که با استقبال شرکت کنندگان مواجه شد، به شرح ذیل بود؛

خدادادیان:

خانم ها و آقایان، مدیران محترم، اساتید بزرگوار دانشگاهی، دانشجویان گرامی و فعالان عزیز و سخت کوش حوزه های گردشگری و محیط زیست، سلام و صبح بخیر.
در ابتدا؛ از انجمن ارزیابی محیط زیست ایران و وزارت میراث فرهنگی و گردشگری که این سمینار را برگزار و امکان گفتگوی من با شما را فراهم آوردند، سپاسگزارم و امیدوارم گفتگوی ما در این کارگاه، خروجی مطلوب و مفیدی داشته باشد.
عزیزان؛ رئوس کلی مطالب و موضوعاتی که در این ورک شاپ در مورد آن گفتگو خواهیم کرد به شرح ذیل هستند؛
ابتدا خدمت تان عرض خواهم کرد که؛ "میراث صنعتی" چیست و "گردشگر صنعتی" کیست؟ سپس؛ در خصوص تجربه های جهانی در زمینه حفاظت و کاربری میراث صنعتی صحبت خواهیم کرد.
بازخوانی کوتاه سرنوشت نفتی ایران، بخش بعدی کارگاه ما خواهد بود و در همین رابطه به ظرفیت های میراث صنعتی نفت برای ایجاد و توسعه گردشگری پایدار اشاره خواهیم کرد.
شاید برایتان جالب و غیرقابل انتظار باشد که به شما مستندات تاریخی از توجه به حریم ابنیه تاریخی در قرارداد دارسی ارائه خواهم نمود!
کما اینکه به موضوع؛ شرکت – شهرهای نفتی ایران، مُدرنیزاسیون، محیط زیست و CSR نیز اشاره خواهیم کرد تا "کلان روایت" و ذهنیت قبلی شما در مسئله نفت را به چالش بکشم!
پس از آن ضمن معرفی یک بنای میراث صنعتی مرتبط با محیط زیست، از توجه به محیط زیست در نخستین شهر نفتی ایران مطلع خواهیم شد و در نهایت نیز جمع بندی مطالب ارائه شده را خدمتتان تقدیم می کنم تا در بخش پرسش و پاسخ در خدمت شما باشم


میراث صنعتی چیست؟


در تعریف میراث صنعتی industrial heritageآمده است که این حوزه میراثی موارد ذیل را در بر می گیرد؛ ابنیه و تاسیسات تاریخی و قدیمی، ساختمان ها و ماشین آلات، کارگاه ها، کارخانه ها، واحدهای تولیدی، معادن و سایت های پرداخت و پالایش مواد اولیه، انبارها و فروشگاه ها و مکان‌ هایی که انرژی در آنها تولید، منتقل و مصرف می شود.
همچنین ابنیه و تاسیسات تاریخی و قدیمی مرتبط با صنعت حمل و نقل و تمام زیرساخت های آن و نیز تمام مکان‌ هایی که به فعالیت های اجتماعی مرتبط با صنعت از جمله؛ سکونت، مذهب، تفریح، ورزش و آموزش اختصاص داده شده ‌اند.
با این تعریف، دیگر تکلیف مان روشن است که در مورد کدام حوزه ی میراثی صحبت می کنیم.


گردشگر صنعتی کیست؟


توریست صنعتی industrial touristطیف گسترده ای از فعالان و بازنشستگان حوزه صنعت، اساتید دانشگاهی، دانشجویان و دانش آموزان و علاقه مندان به بازدید از سایت های میراث صنعتی، در دو بخش گردشگر داخلی و گردشگر خارجی، بازار هدف این حوزه بوده و باید با معرفی، آموزش، تبلیغات و در عین حال فرهنگ سازی به این حوزه ی میراثی سوق داده شوند.توریسم صنعتی هم اکنون نیز در سطح جهانی، بخش قابل توجهی از گردش مالی صنعت توریسم را به خود اختصاص داده، اما در ایران این حوزه چندان شناخته شده نیست.بگذریم از اینکه به دلایل مختلف که بهتر از من می دانید، کل صنعت گردشگری ما، حال و روز خوبی ندارد.


تجربه های جهانی


توجه به میراث صنعتی در سطح جهان سال های طولانی است که آغاز گردیده.سازمان جهانی مرجع در این زمینه؛ "کمیته بین المللی حفاظت از میراث صنعتی" است که به اختصار؛ "تیکی" TICCIH نامیده می شود.درنیمه قرن بیستم درامریکا واروپا با اتمام جنگ جهانی دوم و گسترش فعالیت های حفاظتی روند جدی نگرش در مورد میراث صنعتی آغاز شد.
درسال1973 ابتدا، "جامعه باستان شناسان صنعتی" پایه گذاری و نخستين کنگره بین المللی حفظ و نگهداری بناهای صنعتی در انگلستان با حضور 61کشور برگزار شد.دومین کنفرانس در آلمان و سومین کنفرانس در سال1978 درسوئد، سبب تشکیل و تاسیس کمیته بین المللی حفاظت از میراث صنعتی شد.
وي اضافه كرد: در سال2000 "ایکوموس" وTiccih درخصوص حفاظت از میراث صنعتی توافق همکاری امضاء كردند و سال2003میلادی کمیته بین المللی حفاظت از میراث صنعتی در شهر "نیژنی تاگیل" روسیه پیشنهاد شكل گيری منشور حفاظت از میراث صنعتی و نامزدی آن در فهرست میراث جهانی یونسکو را داد.در این منشور بر ثبت و آرشیو اسناد و نقشه های ميراث صنعتی تاکید شد.
ایجاد موزه های میراث صنعتی نفت در جهان بر اساس چنین رویکردی انجام گردید.از جمله موزه نفت "پچلبرون" فرانسه، موزه نفت تگزاس و موزه های نفت دیگر در نروژ، آلمان، انگلستان و مالزی.موزه هایی برای معرفی میراث صنعتی نفت در مناطق مختلف جهان که بسیار در توسعه گردشگری آن کشورها موثر بوده اند.


سرنوشت نفتی ایران


قبل از اشاره به میراث صنعتی نفت در ایران، بیایید به اختصار نگاهی داشته باشیم به چگونگی نفتی شدن ایران.سرنوشت ایران گویی از روزگار باستان با "نفت" رقم خورده بود.گزارش مورخ باستانی یونانی؛ "هرودوت" از چشمه های نفت در جنوب غربی ایران در روزگار داریوش هخامنشی، شاهد باستانی این ادعاست.
واگذاری امتیازهای بهره برداری از چشمه های خودجوش نفت و قیر از روزگار صفویه به خانواده "سادات قیری" در خوزستان، "محمد ولی خان تنکابنی" در شمال کشور، خوانین کُرد در "قصرشیرین" کرمانشاه و حکمران "لیان" بوشهر، مقدمه ورود ایران به دوران بهره برداری صنعتی از نفت بود که با امتیازهای واگذارشده به "بارون جولیوس رویتر" و "آلبرت هوتز" تجربه و با "ویلیام ناکس دارسی" و در پنجم خرداد۱۲۸۷ به نتیجه رسید.
فارغ از آن سابقه ی کهن باستانی و تاریخی، از همان مقطع اکتشاف صنعتی نفت تا امروز یکصد و شانزده سال است که ایران نفتی است و در طول این یک قرن، واجد تاسیسات و ابنیه و شهرها و روستاهایی گردیده که میراث صنعتی نفت را در خود جای داده اند.میراثی که با قرارداد واگذار شده به "دارسی" ایجاد شده بود.
توجه به حریم ابنیه تاریخی در قرارداد دارسی
این امتیازنامه در سال 1901 برابر با 1280 هجری منعقد شد و هجده ماده داشت.نکته جالب و مرتبط با موضوع صحبت امروز ما، ماده سوم امتیازنامه است.
در متن این ماده از قرارداد می خوانیم؛ دولت شاهنشاهی ایران کلیه اراضی غیر زیر کشت متعلق به دولت را که مهندسان صاحب امتیاز ممکن است برای ساخت کُل یا قسمتی از کارهای یادشده لازم بدانند به صاحب امتیاز به‌طور بلاعوض اعطا می ‌کند.در مورد زمین ‌های زیر کشت متعلق به دولت، صاحب امتیاز باید آنها را به قیمت منصفانه و جاری خریداری کند.همچنین دولت به صاحب امتیاز این حق را می ‌دهد که پس از اخذ رضایت مالکان، تمام و هر زمین یا ساختمان دیگری را که برای این منظور ضروری است، در شرایطی که بین او و آنها ترتیب داده شود، بدون اینکه آنها اجازه داشته باشند قیمت غیرعادی مطالبه کنند، تملک کند.اماکن مقدس با تمام وابستگی‌هایشان در شعاع دویست قوس مستثنی هستند.
معنای این موضوع رعایت حریم ابنیه باستانی و تاریخی نیز بود.چنانچه در همان سال1908 میلادی، حریم صُفه باستانی و مذهبی "سر مسجد" در منطقه مسجد سلیمان، علیرغم داشتن نشانه ها و رخنمون هایی از داشتن نفت و گاز، بدلیل قداستی که در میان بختیاری ها داشت از عملیات اکتشاف مستثنی شد.پیش از آن حریم "تشکوه" رامهرمز در نزدیکی "مامتین" نیز علیرغم علنی بودن وجود منابع گازی، از عملیات اکتشافی مستثنی شده بود.


شرکت-شهرهای نفتی


شرکت-شهرهای مختلف نفتی ایران،همچون؛ مسجد سلیمان، آبادان، ماهشهر، آغاجاری، گچساران، اهواز، کرمانشاه و...، امروز واجد تاسیسات و ابنیه میراث صنعتی بسیار مهمی هستند که ظرفیت خوبی برای توسعه گردشگری پایدار در این مناطق است.ضمن اینکه از این منظر به اقتصاد این مناطق نیز می توان کمک فراوان نمود.


مدرنیزاسیون، محیط زیست و CSR


گرچه عنوان؛"مسئولیت های اجتماعی شرکتی" Corporate Social Responsibilityموضوعی جدیدتر از پیشینه ی شکل گیری صنعت نفت در ایران است، اما در بررسی تاریخچه این صنعت با موارد مستندی مواجه هستیم که در این تعریف جدید می گنجند.برخی از این موارد تاریخی و مستند عبارتند از؛توجه به حریم ابنیه تاریخی، باستانی و مذهبی در قرارداد دارسی.توجه به محیط زیست در حین شکل گیری صنعت نفت در جنوب غرب ایران.ارائه خدمات بهداشت و درمان بصورت عمومی در جغرافیای فعالیت و همچنین توجه به میراث باستانی و باستان شناسی، از جمله اقدامات نفت در شناسایی تپه چغازنبیل و همچنین حمایت و پشتیبانی لجستیکی از کاوش های "رومن گیرشمن"، باستان شناس فرانسوی در جنوب و جنوب غربی ایران که عکس ها و مستندات آن موجود است.
توجه به محیط زیست در نخستین شهر نفتی ایران
از جمله ابنیه میراث صنعتی ارزشمندی که در نخستین شرکت-شهر نفتی ایران، مسجد سلیمان وجود دارد و در کنار چاه شماره یک نفت خاورمیانه، نیروگاه برق تمبی، پالایشگاه و گوگرد سازی بی بیان و ابنیه و تاسیساتی همچون؛ بیمارستان نفت مسجد سلیمان، استادیوم فوتبال، باشگاه گلف، منازل کارگری و کارمندی و دیگر ابینه باید به تاسیسات تصفیه خانه های فاضلاب شهری در نقاط مختلف این شرکت-شهر اشاره نمود که از جمله یکی از این ابنیه در منطقه "بی بیان" همچنان وجود دارد و ضمن اینکه یک سایت مهم از میراث صنعتی مرتبط با محیط زیست در مسجد سلیمان است، یکی از مقاصد گردشگری صنعتی این شهر نفتی نیز می تواند باشد.
مکانیزم بکار گرفته شده در این سایت که نزدیک به یک قرن قدمت دارد، بسیار جالب است و شاهدی است از توجه شرکت نفت به موضوعات محیط زیستی در سال های نخستین شکل گیری صنعت نفت در ایران و خاورمیانه.


جمع بندی و نتیجه گیری


در جمع بندی مطالب ارائه شده در این کارگاه، دو نکته اساسی قابل ارائه است.نخست اینکه؛ میراث صنعتی نفت در ایران با ویژگی ها و جایگاه مهم در بررسی تاریخچه صنعت در ایران و همچنین "مدیریت دانش" و "تاریخ شفاهی" نفت، ظرفیتی خوب و منطبق با ارزش های توسعه پایدار در شهرها و مناطقی هستند که بعد از گذشت یک قرن، گرچه همچنان نفت و گاز تولید می کنند، اما با معرفی این ظرفیت ها و تشویق گردشگران داخلی و خارجی برای بازدید از این مناطق و شهرها می توان به توسعه اقتصادی مناطق، توسعه گردشگری و اقتصاد کشور کمک نمود.
دوم اینکه؛ مستندات توجه صنعت نفت در گذشته تاریخی خود به محیط زیست می تواند الگوی رفتاری و برنامه ریزی بسیار خوبی برای فعالان و تصمیم گیران حوزه صنعت نفت در بخش های دولتی، خصوصی و خصولتی باشد تا به طرح های پیوستار فرهنگی و آمایش سرزمین و پروتکل های محیط زیستی پروژه های خود تنها برای رفع تکلیف نگاه نکنند.
از حوصله شما سپاسگزارم و امیدوارم با توجه بیشتر به میراث صنعتی، گردشگری پایدار در مناطق نفتی ایران توسعه پیدا کند.

تصویر نویسنده خوزتوریسم

معاون گردشگری کشور روز جهانی راهنمایان گردشگری را تبریک گفت

معاون گردشگری کشور روز جهانی راهنمایان گردشگری را تبریک گفت

معاون گردشگری وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی، فرا رسیدن روز جهانی راهنمایان گردشگری را به فعالان این حوزه تبریک گفت.

به گزارش میراث‌آریا، در پیام تبریک انوشیروان محسنی بندپی معاون گردشگری کشور به مناسبت روز جهانی راهنمایان گردشگری آمده است: صنعت گردشگری به پدیده‌ای چندوجهی در دنیای امروز و با کارکردهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و نقش‌آفرینی در سطوح مختلف محلی تا بین‌المللی، ابزار و هدف مهمی برای سیاست‌مداران، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران تبدیل شده و با درگیر کردن طیف بزرگ و گسترده‌ای از ذینفعان، بزرگترین زنجیره و جامعه هدف را تشکیل داده است.

در این بین، راهنمایان گردشگری حلقه اتصال و تنظیم‌کننده روابط دو سوی این پدیده یعنی گردشگران و فعالان صنعت گردشگری به عنوان دو قطب عرضه‌کننده و دریافت‌کننده خدمت عمل می‌کنند.

از آنجایی که امروزه گردشگری تنها به عنوان یک فعالیت و اتفاق صرف سنتی در پهنه سرزمین و در مقاصد دارای جاذبه نبوده و از آن به یک پدیده با انتقال دانش و آگاهی و با هدف خلق تجربه سفر و یادگیری نام برده می‌شود، این راهنمایان گردشگری هستند که با خرد، دانش و مسئولیت‌پذیری خود رسالت سنگین انتقال مفاهیم را برعهده داشته و سعی می‌کنند سفر را به خاطره‌ای خوب و جذاب برای گردشگران تبدیل کنند و اهمیت آن به حدی است که سازمان جهانی گردشگری روزی را به پاسداشت تلاش، قدرشناسی و نقش محوری‌شان نامگذاری کرده است. این روز را در کنار همه راهنمایان گردشگری توانمند و متعهد کشور گرامی داشته و تبریک عرض کرده و آرزوی موفقیت و سربلندی برای همه کسانی را دارم که با عشق و علاقه‌ای وافر و تلاشی وصف‌ناشدنی و خستگی‌ناپذیر، برای اعتلای نام ایران با معرفی ظرفیت‌های بی بدیل گردشگری کشور برای مقابله با پدیده شوم ایران هراسی می کوشند.

پیاممعاون گردشگری کشور روز جهانی راهنمایان گردشگری را تبریک گفت

تصویر نویسنده خوزتوریسم

تالاب شادگان؛ جایی که هنر حصیربافی نفس می‌کشد

تالاب شادگان؛ جایی که هنر حصیربافی نفس می‌کشد

حصیربافی که هنری خانوادگی در شهرستان شادگان به شمار می‌رود قرار است به زودی به نام شادگان به ثبت ملی برسد.

علی نواصر: در سایه‌های آرام نی‌های تالاب شادگان، خانه کوچک «مدینه» زنی ۵۸ ساله با دست‌هایی پر از هنر و زندگی، قرار دارد. اینجا جایی است که بوی خوش حصیرهای بافته‌شده با عشق، با نسیم تالاب درهم می‌آمیزد و قصه‌های نسل‌ها را زنده نگه می‌دارد. «مدینه» با چهره‌ای که از سال‌ها تلاش و صبوری حکایت می‌کند، کنار تالاب نشسته و با حرکتی آرام و ماهرانه، تار و پود طبیعت را به هم می‌بافد.

حصیربافی برای او تنها یک هنر نیست؛ میراثی است که از پدران و مادرانش به او رسیده و او نیز با عشق و دقت، آن را به فرزندان و نوادگانش منتقل کرده است. هر بافته‌اش، حکایتی از زندگی، مقاومت و امید است. مدینه می‌گوید: «این هنر بخشی از وجود من است. مثل نفس کشیدن است. نمی‌توانم بدون آن زندگی کنم.»

خانه‌اش کنار تالاب بزرگ شادگان گویی بخشی از طبیعت است. صدای پرندگان و آرامش آب، همراه همیشگی او در ساعات طولانی کارش هستند. تالاب نه تنها منبع الهامش بلکه ماده اولیه هنرش را نیز فراهم می‌کند. نی‌های بلند و انعطاف‌پذیر، زیر دستان توانمند او به زیباترین شکل ممکن جان می‌گیرند و به سبدها، زیراندازها و آثار هنری بدیع تبدیل می‌شوند.

مدینه با چشمانی که گویی خاطرات نسل‌ها را در خود جای داده، به آینده می‌اندیشد. او می‌داند که این هنر، تنها با عشق و تلاش زنده می‌ماند و به همین دلیل، تمام تلاش خود را کرده تا این میراث را به نسل‌های بعد منتقل کند. «من به بچه‌ها و نوه‌هایم یاد دادم که چطور حصیر ببافند. این هنر، بخشی از هویت ماست و نباید فراموش شود.»

راه اندازی موزه حصیر

چندی قبل موزه صنایع دستی حصیری ایران در روستای صراخیه شهرستان شادگان به‌طور رسمی گشایش یافت. این موزه که با مساحتی حدود ۲۰۰ متر مربع راه‌اندازی شده، علاوه بر نمایش صنایع دستی حصیربافی روستای صراخیه، تولیدات حصیربافی از سراسر کشور را نیز به نمایش گذاشته است. این اقدام به عنوان گامی مهم در جهت توسعه صنایع دستی و معرفی این هنر سنتی به عنوان منبع درآمد و اشتغال‌زایی برای مردم محلی مورد استقبال قرار گرفته است.

محمد جوروند، مدیرکل میراث فرهنگی استان خوزستان در گفتگو با خبرنگار مهر در خصوص موزه حصیر شادگان گفت: این موزه با مساحت حدود ۲۰۰ متر مربع، به عنوان یک مرکز فرهنگی و هنری، علاوه بر نمایش صنایع‌دستی روستای صراخیه، تولیدات مختلف حصیربافی کشور را نیز به معرض نمایش گذاشته است.

جوروند افزود: توسعه صنایع‌دستی و معرفی آن به گردشگران و علاقه‌مندان، نه تنها به حفظ و احیای این هنرهای سنتی کمک می‌کند، بلکه به ایجاد اشتغال و منبع درآمد برای مردم محلی نیز کمک شایانی خواهد کرد.
وی تأکید کرد: صنایع‌دستی به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع درآمدزایی در مناطق روستایی و شهری، نقش بسزایی در بهبود وضعیت اقتصادی خانواده‌ها دارد.

مدیرکل میراث فرهنگی استان خوزستان با اشاره به موقعیت جغرافیایی موزه صنایع‌دستی حصیری گفت: قرارگیری این موزه در کنار تالاب شادگان، یک اتفاق مثبت و استراتژیک است. این موقعیت به تولیدکنندگان صنایع‌دستی این امکان را می‌دهد که محصولات خود را به گردشگران و بازدیدکنندگان ارائه دهند و از این طریق، به رونق اقتصادی منطقه کمک کنند.

جوروند همچنین به اهمیت شادگان به عنوان «شهر ملی حصیر» اشاره کرد و گفت: شادگان به عنوان یک مرکز مهم در حصیربافی شناخته می‌شود و خانواده‌های زیادی در این شهر به این هنر مشغول هستند. این موزه می‌تواند به عنوان یک پل ارتباطی بین تولیدکنندگان و بازارهای هدف عمل کند و به معرفی بیشتر این هنر و محصولات آن کمک کند.

وی افزود: موزه حصیر شادگان نه تنها به عنوان یک مرکز نمایشگاهی عمل می‌کند بلکه به عنوان یک مکان آموزشی نیز می‌تواند به ترویج و آموزش فنون حصیربافی و صنایع‌دستی مرتبط بپردازد. این موزه می‌تواند محلی برای برگزاری کارگاه‌های آموزشی و نمایشگاه‌های موقت باشد که به معرفی هنرمندان و تولیدکنندگان محلی کمک می‌کند.

مدیرکل میراث فرهنگی استان خوزستان گفت: ما امیدواریم که با افتتاح این موزه، شاهد افزایش گردشگران و علاقه‌مندان به صنایع‌دستی در منطقه باشیم و این امر به رونق اقتصادی و فرهنگی شادگان کمک کند. همچنین، ما به دنبال ایجاد همکاری‌های بیشتر با هنرمندان و تولیدکنندگان محلی هستیم تا بتوانیم به توسعه پایدار صنایع‌دستی در این منطقه کمک کنیم.

شهر ملی حصیر

از سوی دیگر مریم جلالی، معاون صنایع‌دستی و هنرهای سنتی وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی در سفر به استان خوزستان اعلام کرد که شادگان ظرفیت تبدیل شدن به شهر ملی حصیر را دارد. وی تأکید کرد: «برای تحقق این هدف، باید تشکل‌های مردم‌نهاد و انجمن‌ها فعال‌تر شوند. مردمی‌سازی این فرآیند، کلید موفقیت است.» جلالی همچنین افزود که اقدامات پس از ثبت ملی، از جمله حفظ و توسعه این هنر، از اهمیت بالایی برخوردار است.

مریم دورقی یکی از هنرمندان حصیرباف شادگان، معتقد است که ملی شدن این شهر به عنوان شهر حصیر، می‌تواند به تجاری‌سازی این هنر کمک شایانی کند. وی گفت: «وقتی شادگان به عنوان شهر ملی حصیر شناخته شود، ارزش آثار صنایع دستی ما برای خریداران بیشتر آشکار می‌شود و این هنر دیده خواهد شد.» دورقی همچنین بر لزوم ایجاد برند برای حصیربافی تأکید کرد و افزود: «با داشتن برند، تنها محصولات باکیفیت و مرغوب به بازارهای صادراتی راه پیدا می‌کنند.»

حصیربافی در شادگان قدمتی طولانی دارد و به عنوان یک صنعت خانوادگی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. موقعیت جغرافیایی این شهرستان، که در کنار تالاب شادگان قرار دارد، باعث شده تا بسیاری از مردم محلی به این صنعت روی آورند. با گشایش موزه صنایع دستی حصیری، امید می‌رود که این هنر سنتی نه تنها در سطح ملی، بلکه در عرصه بین‌المللی نیز شناخته شود.

این موزه به عنوان یکی از پروژه‌های کلیدی در حوزه صنایع دستی، نقش مهمی در حفظ و توسعه هنر حصیربافی ایفا خواهد کرد و می‌تواند به عنوان الگویی برای سایر مناطق کشور در جهت احیای صنایع دستی محلی مورد توجه قرار گیرد.

تصویر نویسنده خوزتوریسم

دزفول، یزد و کرمان مثلث گردشگری مقاومت می‌شوند

دزفول، یزد و کرمان مثلث گردشگری مقاومت می‌شوند

رییس شورای اسلامی شهر دزفول گفت: پیشنهاد ایجاد مثلث جدید گردشگری دزفول، یزد و کرمان با استقبال شوراهای این شهرها همراه شده است.

به گزارش ایرنا سیدباقر موسوی فخر روز شنبه به رسانه‌ها اعلام کرد: حوزه‌های مشترک استان یزد و دزفول در نشستی با رییس و اعضای کمیسیون گردشگری شورای شهر یزد بررسی و مقرر شد مسیر جدید گردشگری در کشور معرفی شود.

وی افزود: شهرهای تاریخی دزفول، یزد و کرمان به عنوان شهرهای مقاومت و ایستادگی مطرح هستند و دارای وجوه مشترک فراوانی مانند برگزاری آئین‌های مذهبی، خانه‌ها و بناهای با ارزش تاریخی، قنات، کاریز و قمش هستند و پیشنهاد ایجاد این مثلث گردشگری مورد استقبال قرار گرفت.

رییس کمیسیون فرهنگی، اجتماعی و گردشگری نیز گفت: چهارم خرداد به نام دزفول، پایتخت مقاومت ایران اسلامی در تقویم کشور ثبت شده است و این شهر در مسیر راهیان نور و پیاده روی اربعین قراردارد.

حجت الاسلام مهدی نمازی افزود: پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی نیز دهه منتهی به شهادت این سردار رشید اسلام به عنوان دهه مقاومت نامگذاری و در شهر کرمان آئین‌های گرامیداشت این دهه برگزار می‌شود؛ شهر یزد نیز به عنوان شهر ولایتمدار و دارالعباده معروف است.

وی محور گردشگری مقاومت دزفول، یزد و کرمان را فصل نوین گردشگری در ایران دانست و ادامه داد: زمینه سازی برای انعقاد تفاهم نامه مشترک در دستور کار کمیسیون فرهنگی، اجتماعی و گردشگری شورای شهر قرار گرفته و به زودی نشست‌های تخصصی برای اجرای این تفاهم نامه برگزار خواهد شد.

به گزارش ایرنا به گواه آمار، دزفول تنها شهر اشغال نشده‌ای است که مورد شدیدترین حملات موشکی و بمباران هوایی و زمینی قرار گرفت اما هرگز تسلیم نشد.

رژیم بعث عراق در مدت هشت سال جنگ، ۱۷۶ موشک غول پیکر «فراگ هفت و اسکاد» به شهر دزفول شلیک کرد.

هواپیماهای دشمن ۴۸۹ بمب و راکت بر سر مردم بی‌دفاع شهر فرو ریختند و آتش بارهای عراق با شلیک پنج هزار و ۸۲۱ گلوله توپ نقاط مختلف شهر را هدف قرار دادند اما با این همه خسارت، مردم دزفول با تقدیم ۲ هزار و ۶۰۰ شهید، چهار هزار جانباز، ۴۵۲ آزاده سرافراز و ۱۴۷ مفقود و جاویدالاثر حماسه مقاومت و پایداری را در تاریخ درخشان انقلاب اسلامی ایران جاودان ساخت.

به پاس این پایداری در هفتمین سال جنگ تحمیلی به پیشنهاد دولت وقت، دزفول به عنوان شهر نمونه مقاومت کشور معرفی و در چهارم خرداد ۱۳۶۶ لوح زرینی به مردم دزفول اعطا شد. همچنین چهارم خرداد به نام روز مقاومت و پایداری مردم دزفول در تقویم جمهوری اسلامی نامگذاری شد.

دزفول، یزد و کرمان مثلث گردشگری مقاومت می‌شوند

تصویر نویسنده خوزتوریسم

هنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهران

هنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستانهجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهران

گروه‌های فرهنگی آیینی آسماری و میسان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهران به اجرای برنامه پرداختند.

هنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهرانهنرنمایی اقوام و گروه‌های آیینی خوزستان در هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهران

تصویر نویسنده خوزتوریسم

زندگی  دکتر ابوالقاسم بختیار به فارسی ترجمه شد

زندگی دکتر ابوالقاسم بختیار به فارسی ترجمه شد

کتاب؛ "زندگی نامه دکتر ابوالقاسم بختیار"، پزشک ایرانی و چهره ی سخت کوش و جراح زبردست ایران و صنعت نفت، توسط خانم "صدری سلطانی" به فارسی ترجمه و به بازار کتاب عرضه شد.
"ابوالقاسم بختیار"، یک قرن زندگی کرد و یکی از نام آوران بهداشت و درمان صنعت نفت و فراتر از آن؛ بهداشت و درمان ایران است.گو اینکه ریاست دانشکده پزشکی دانشگاه تهران از جمله مسئولیت های متعدد او در دوران فعالیتش بود.دورانی که گرچه دیر آغاز شد، اما نتایج فراوان داشت و دو تن از فرزندان او؛ "لاله" و "لیلی" بختیار، در سال2003میلادی در ایالات متحده و به زبان انگلیسی، کتاب زندگی نامه پدر را با کمک نامه ها و یادداشت های برجای مانده از او و دیگر اعضای خانواده ی بزرگشان، گردآوری و منتشر کردند.
ترجمه ی این کتاب به فارسی و توسط خانم سلطانی از آن رو ارزش بیشتری دارد که تا پیش از این، اطلاعات و آگاهی ما از زندگی و زمانه ی زنده یاد دکتر بختیار، محدود به بادداشت هایی کوتاه و پراکنده در منابع و مآخذ دیگر بود.
ابوالقاسم بختیار، در سال1248 در "بروجن" و در خانواده ای تهیدست زاده شد.وی هنگام تولد مادر خود را از دست داد، اما این شانس را داشت که در دامان مادرخوانده اش، "شهربانو" بزرگ شود و با پیگیری او به کسب علم و دانش بپردازد.دروس ابتدایی را در مکتب خانه ای در بروجن فراگرفت و پس از تجربه چند شغل مختلف، بواسطه ای به "بی بی ماه بیگم" همسر "مرتضی قلی خان صمصام" معرفی شد و بعنوان معلم سرخانه، تعلیم و تربیت خواهرزاده های خان را عهده دار شد.وقتی بچه ها بزرگتر شدند و مقرر شد در کالج امریکایی تهران(دبیرستان البرز بعدی) ادامه تحصیل دهند، ابوالقاسم نیز همراه بچه ها به تهران رفت و همراه آنان به کالج می رفت
سرنوشت او در تهران، شبیه "میرزا محمد تقی خان فراهانی"(امیرکبیر بعدی ایران) در دوران نوجوانی رقم خورد.آورده اند که میرزا محمد تقی‌ خان با اطفال خردسال قائم مقام اول، هم بازی بود.نقل شده است که در کودکی ناهار اولاد قائم مقام اول را می ‌آورد و در حجره معلم آنها می ‌ایستاده تا ظروف غذا را برگرداند.در این زمان آنچه را معلم به آنها می ‌آموخت فرا می ‌گرفت.روزی قائم مقام برای گزینش فرزندانش وارد شد و هر چه از آن‌ ها پرسید، جواب درست ندادند، اما میرزا تقی پاسخ می ‌داد.او وقتی هوش و درایت و علاقه وافر این پسر را دید در تعلیم و تربیت وی کوشش کرد.
ابوالقاسم بختیار نیز در کالج امریکایی ها دوق و اشتیاقی اینگونه به کسب علم از خود نشان داد.موضوعی که از چشم "ساموئل مارتین جردن"، رئیس کالج دور نماند و باعث شد تا ابوالقاسم در سال1289خورشیدی و در سن چهل و یک سالگی دانش آموز کالج شود و با بچه های کم سن و سال، درس بخواند.او در چهل و شش سالگی، موفق به اخذ دیپلم شد و سپس با هدایت و حمایت همان معلم امریکایی به ایالات متحده مهاجرت و در دانشگاه سیراکیوز به تحصیل پزشکی پرداخت و در سن پنجاه و هشت سالگی، بعنوان نخستین پزشک جراح ایرانی در امریکا فارغ التحصیل شود.دکتر بختیار با فراخوان رضا شاه از ایرانیان متخصص برای بازگشت به ایران، با همسر امریکایی خود؛ "هلن جفریز"(بختیار) به ایران بازگشت و از بنیانگذاران دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شد.
شصت سالگی، سن بازنشستگی است! اما دکتر بختیار تازه کارش آغاز شده بود.پس از دستاوردهای فراوان در ترویج دانش پزشکی در تهران، به استخدام کمپانی نفت انگلیس و ایران درآمد و دو سال در آبادان و پنج سال در مسجد سلیمان و یکسال نیز در "آغاجاری" به خدمت پزشکی و جراحی پرداخت
سرانجام، روز شنبه؛ نوزدهم دیماه 1349 دکتر ابوالقاسم بختیار، پس از یک قرن زندگی، در تهران درگذشت و بنا به وصیتش و بواسطه عشق و ارادتی که به شاهنامه و حکیم ابوالقاسم فردوسی داشت، او را در "توس" به خاک سپردند.جایی که بعدها، همسر اولش "هلن" نیز در همانجا آرام گرفت و به خاک سپرده شد.
کتاب زندگی نامه دکتر بختیار، پیشتر و در سال2003میلادی با عنوان ABOLGHASEM OF TUS توسط فرزندان او لاله و لیلی بختیار در امریکا منتشر شده بود و دیگر فرزند زنده یاد دکتر بختیار، "جمشید" نیز پیشگفتاری بر این کتاب نوشته بود.
خانم صدری سلطانی، متولد سال133 در "چغاخور"بختیاری و شهرستان بروجن، در سفری به لندن در سال2021میلادی و از طریق تنی از آشنایان با این کتاب آشنا و پس از تهیه از سایت آمازون، آن را به ایران آورده و به ترجمه آن اقدام نمود.خانم سلطانی دانش آموخته مقطع کارشناسی آموزش زبان انگلیسی و دبیر بازنشسته آموزش و پرورش و همچنین دارای مدارک کارشناس ارشد روانشناسی، گواهی دوره زبان فرانسه و گواهی دوره های مقدماتی و تکمیلی از شورای کتاب کودک است و پیش از این چند عنوان کتاب را از زبان های انگلیسی و فرانسه ترجمه و در حال انتشار دارد.
مترجم، متن کتاب را که در بیش از چهارصد صفحه و واجد نامه ها و یادداشت های پراکنده ای از دو همسر و هفده فرزند دکتر بختیار بوده به دقت مطالعه و ترجمه و از میان آنها، چنانچه خود در مقدمه کتاب آورده؛ سعی نموده به بخش هایی از متن اصلی کتاب که زندگی ابولقاسم بختیار را در بر می گیرد بسنده شود(متن کتاب،ص6)
نتیجه ی کار خانم سلطانی در یکصد و نود و یک صفحه در قطع وزیری و بصورت مصور تنظیم گردیده و علاوه بر پیش درآمد و اشاراتی به ریشه و تبار پارس ها و بختیاری ها، شامل؛ معرفی چهارمحال و بختیاری، کوچندگان بختیاری، سازمان اجتماعی بختیاری ها، به موضوع شاهنامه و نقش شگرف و قابل توجه اش در اندیشه و زندگی دکتر ابوالقاسم بختیار اشاره دارد.
به همین ترتیب است که بخش بندی زندگی دکتر بختیار، متاثر از "هفت خوان" رستم در شاهنامه، به "هفت سفر" تقسیم گردیده و پس از آن به فراز و فرود زندگی دکتر بختیار در بروجن، اصفهان، تهران، امریکا، آبادان، مسجد سلیمان و سرانجام آرام گرفتن در توس و در جوار خالق شاهنامه و هم نام دکتر بختیار، پرداخته شده است.
پانوشت ها و توضیحات تکمیلی و در برخی موارد، اصلاحی مترجم بر متن کتاب، بر ارزش کتاب افزوده و خواننده با این توضیحات تکمیلی، ارتباط بهتری با متن پیدا می کند.
دکتر بختیار در دوران اشتغال در بخش بهداشت و درمان صنعت نفت در شهرهای آبادان و مسجد سلیمان و آغاجاری، منشا خدمات فراوان بود که در متن کتاب با عکس و سند بدان پرداخته شده و بخش مهمی از تاریخ نفت در ایران را بازخوانی می کند.تلاش و کوشش مردی که با همت و پشتکار خود ثابت کرد "سن" تنها یک عدد است و اگر همت و پشتکار باشد می توان در چهل و یک سالگی "دیپلم" و در پنجاه و پنج سالگی، تخصص پزشکی و جراحی گرفت و بعنوان اولین پزشک ایرانی در امریکا فارغ التحصیل شد و برای خدمت به مام میهن بازگشت.
متن پشت جلد کتاب زندگی نامه دکتر بختیار با این پاراگراف به پایان می رسد؛ دکتر ابوالقاسم بختیار بدون هیچ گونه پشتوانه مادی به دنیا آمد.از پدرش یک خرقه ی درویشی و یک کشکول به ارث برد.یک قرن گذشت که ابوالقاسم از دست فروش به مغازه دار، به معلم سرخانه، به دانش آموز، به رئیس بیمارستان، به ریاست دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، به جراح ارشد شرکت نفت انگلیس و ایران تبدیل شد.دکتر ابوالقاسم بختیار، پس از یک قرن مبارزه، کار سخت و تحصیل، این دنیا را بدون هیچ ارزش مادی رها کرد.میراث او برای همه این است که خود را تربیت کنید و در سختی ها استقامت کنید.با دیگران خوب باشید.عشق بورزید و عشق بورزید.او با هوای پاک فراوان، تمرینات روزانه، بدنی پاک و ذهنی سرشار از شعرهای حماسی و عرفانی زندگی را به کمال گذراند، در حالی که نامش زنده و جاوید ماند.به پاس خدمات پزشکی او در اولین دانشکده پزشکی ایران، دانشگاه تهران و بیمارستان های دولتی و خصوصی،، هم اکنون سالن آناتومی دانشگاه تهران به نام وی نامگذاری شده است.
ترجمه کتاب زندگی نامه دکتر ابوالقاسم بختیار را انتشارات سخنوران در تهران منتشر نموده و قرار است رونمایی رسمی ان به همت جمعی از فعالان فرهنگی بختیاری و جنوبی ساکن تهران، همراه با چند کتاب دیگر بزودی در فرهنگشرای ارسباران برگزار گردد..

نگارش: فرشید خدادادیان
پژوهشگر تاریخ نفت و میراث صنعتی

تصویر نویسنده خوزتوریسم

بازدید استاندار خوزستان و نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی از غرفه خوزستان

بازدید استاندار خوزستان و نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی از غرفه خوزستان

در جریان هجدهمین نمایشگاه بین المللی گردشگری و صنایع وابسته تهران، سید محمدرضا موالی‌زاده، استاندار خوزستان و مجتبی یوسفی نماینده مردم اهواز، باوی، کارون و حمیدیه در مجلس شورای اسلامی از غرفه خوزستان دیدن کردند.

استاندار و نماینده مردم اهواز ضمن بازدید و گفتگو با کارشناسان گردشگری غرفه خوزستان، با گروه‌های فرهنگی اقوام دیدار و گفتگو کردند.

تصویر نویسنده خوزتوریسم

گفتگو با دکتر عباس رضوی؛ نویسنده کتاب"آمبولانس سیاه" تجربه های زیسته ی کودکی از یک شرکت-شهر نفتی

گفتگو با دکتر عباس رضوی؛ نویسنده کتاب"آمبولانس سیاه"
تجربه های زیسته ی کودکی از یک شرکت-شهر نفتی

مقدمه ی گفتگو: افتخار آشنایی و شاگردی من در محضر دکتر عباس رضوی پیرانشاهی، دکتر در تاریخ و مدرس دانشگاه، به دوران دانشجویی در مقطع کارشناسی تاریخ در خوزستان باز می گردد.آشنایی و ارادتی که از زمستان ۱۳۷۶ که دکتر رضوی، استادی جوان و سی و شش ساله، اما فرهیخته و پُر دانش بود آغاز و تا امروز(بهمن ۱۴۰۳ ) ادامه دارد و طی این بیست و هفت سال، همیشه و همواره این مقام استادی برای من باقی مانده و دور و نزدیک از او آموخته و می آموزم.

دکتر رضوی از مفاخر زادگاه من؛ مسجد سلیمان است و از خانواده ای فرهیخته و بزرگ است."سرکوره ها"، محله ای است کارگری در شهرستان مسجد سلیمان، نخستین شرکت-شهر نفتی ایران و خاورمیانه و بچه های قدیمی سرکوره ها و مسجد سلیمان، دکتر عباس رضوی و برادرانش؛ مرحوم علی یار و "نور علی" و "روز علی" و "غلام" را به خوبی و نیک نامی می شناسند.

نور علی و روز علی، یا بقول بچه های مسجد سلیمان؛ "سید" را من نخستین بار به دعوت دکتر رضوی در کارگاه نجاری شان در "هشت بنگله" دیدم که این هم نام محله ی دیگری است در شهر اولین ها و "غلام"، شاعر فرهیخته و شوریده و کتابخوان و سومین برادر دکتر نیز همان کسی است که من و سعید و فرید مرادی و بسیاری دیگر از کتاب اولی های دهه ی هفتاد شهر اولین ها به راهنمایی و همکاری و معرفی او بود که توانستیم در پایتخت بی در و پیکر، ناشری برای کتاب هایمان بیابیم.

برادران رضوی، "پیرانشاهی" هستند.از پیرانِ شاهِ بابادی که نیاکانشان از "لالی" به "سوسن" ایذه کوچ کرده و در "آیاپیر" عیلامی، پیرانشاه را با "ناپیرشاه" و "اونتاش گال" عیلامی همزمان در پیشینه و شجره دارند.دکتر عباس رضوی، متولد سال ۱۳۴۰ و فرزند نخستین شرکت-شهر نفتی ایران و خاورمیانه، تجربه های زیسته و خاطرات و اندوخته های فراوانی در ذهن و سینه دارد که مجموعه داستان؛ "آمبولانس سیاه" نخستین پرده از انتشار این خاطرات و تجربه های زیسته است.
به بهانه ی انتشار این کتاب، گفتگویی کرده ام با استاد رضوی و از این کتاب و دلایل نگارش و انتشارشش جویا شده ام.
جناب دکتر رضوی، ضمن تشکر از وقتی که اختصاص داده اید و ضمن تبریک انتشار نخستین کتاب تان، لطفا در ابتدا؛ دلیل اصلی نگارش این مجموعه داستان را به اختصار توضیح دهید.
با سلام به شما و همه مخاطبان عزیزتان."آمبولانس سیاه" ریشه در دوران کودکی من دارد.همانگونه که در مطلع کتاب و به جای مقدمه آورده ام و توضیح داده ام که؛ "چرا نوشتم"، "آمبولانس سیاه" در آعاز تلاش من برای رها شدن از یک سری خاطرات ناخوشایند، اما واقعی دوران کودکی بود.نمی دانم چند نفر در دوران کودکی شاهد چند مورد مرگ عزیزان و نزدیکانشان بوده اند؟!من بوده ام و سال ها و سال ها با این تجربه های کودکی دست به گریبان بوده ام.

روزی به خواهر زاده ام که دستی در علوم پزشکی داشت گفتم؛ که هنوز گیج و منگ و مبهوت با همان آمبولانس سیاهی که جنازه عزیزانم را با خود برد و شاهد بودم همچنان می روم!به توصیه ی خواهر زاده ام برای جلسات مشاوره با یک مشاور یا روانشناس آماده می شدم و به همین دلیل و برای اینکه بتوانم مطالب و مسائلم را به شکل بهتری بیان کنم شروع کردم به نوشتن مواردی که در ذهنم در تمامی این سال ها همراهم آمده بود.این دلیل اولیه نگارش این مجموعه داستان کوتاه است.
بدین ترتیب پس ما با یک "ناداستان" روبرو هستیم؟
این "داستان"، "ناداستان"، خاطره و یا هر نام دیکری که اهل فن و خواننده می خواهد بر آن بگذارند است.چون من آن را بی نام آغازیدم و بی آنکه پایانی برای آن متصور باشم، ادامه دادم.پس انتخاب را به عهده و برداشت و هرمونوتیک مخاطب کتاب می گذارم.
عنوان فرعی کتاب؛ "مرگ از نگاه کودک" است.این عنوان فرعی نیز به همین دلیل انتخاب شده؟
هنگامی که مشغول نگارش کتاب بودم و داشت شکل نهایی آن خود را نشان می داد، همسررم نیز به عنوان یک مشاور برایم توضیح داد که "کتاب کودک" این روزها بحثی را دنبال می کند در مورد "مرگ از نگاه کودک".بدین ترتیب من هم از تردید بین نوشتن یا رها کردن خلاصی یافتم و نوشتم.
کتاب، شامل سه داستان یا به تعبیر شما در متن کتاب؛ "بخش" است.در بخش اول با عنوان؛ "من به هیچ آمبولانس سیاهی تُف نکردم" شخصیت اصلی داستان کودکی است که نسبت به یک وسیله مدرن یعنی خودروی حمل جنازه مسئله دارد.ممکن است بدون لو دادن داستان برایمان توضیح دهید که "تم" اصلی داستان چیست؟
در شهرهای نفتی مُدرنی همچون زادگاه ما مسجد سلیمان، مظاهر تمدنی مُدرن خیلی زودتر از جاهای دیگر مورد استفاده قرار گرفتند.آمبولانس سیاه یا همان "بِلَک آمبولانس" انگلیسی ها یکی از این نمونه ها بود که تفاوتش با آمبولانس معمولی سفید یا "وایت آمبولانس" ،سرنشین آن بود.مردمان شهرهای نفتی از کودکی در تضاد بین سنت و این مظاهر مدرن گرفتار بودند.یکی از سنت های خرافی در بین مردمان این بود که با دیدن "بلک آمبولانس" برای دور ماندن و گریز از مصیبت و معضل آن آب دهان را به کرات تُف می کردند!پارادوکس و چالش این تضاد بین باور خرافی و یک مظهر مدرن به شکل اتومبیلی برای حمل جسد، این است که وقتی از نزدیکان کسی در آمبولانس سیاه بود دیگر چگونه می توانست با دیدن آن خودرو که به سمت سردخانه نگهداری اجساد یا گورستان می رفت، تُف کند؟! البته در فراز و فرود داستان به موارد دیگری نیز اشاره شده که لذت آن را برای مخاطب ناگفته می گذارم.
ما در داستان دوم؛ "دایی اش اینگونه حُکم کرده بود" نیز به همزمانی این سنت و مدرنیزاسیون نفتی مواجه هستیم.آنجا که عقرب(گادیم)شخصیت داستان را در حین قاطی کردن علیق برای گاو در طویله نیش می زند و در درمانگاه بیمارستان شرکت نفت OPDدرمان می شود.
درست تشخیص داده اید، اما علاوه بر بازنمایی این چالش، البته فراز و فرود داستان نیز باز به عنوان اصلی کتاب یعنی؛ مرگ اندیشی و فراتر از آن مواجهه با مرگ وفادار است.هراس از مرگ عزیزان و نزدیکان چنانچه بدیهی و روشن است، تجربه غریبی است و در این داستان نیز این خط و تم اصلی ادامه دارد و البته حق با شماست.جلوه های تقابل بدیهی سنت و مدرنیته در یک شهر نفتی نیز در آن مستتر است.
تجربه های زیسته در نگارش این داستان نیز موثر بوده است و به خصوص این موضوع و این داستان برای کسانی که تجربه های مشابه در همزیستی با بستگان نزدیک خود دارند قابل توجه و تامل خواهد بود.البته امیدوارم اینگونه باشد.
ببینید آقای خدادادیان، فلسفه زندگی و مرگ و به تعبیر معروف و ادبی آن؛ "بودن یا نبودن" مسئله بزرگ و شاید بزرگ ترین مسئله انسان است و باور دارم هرچه بیشتر و ژرف تر این موضوع فلسفی واکاویده و تشریح شود، در فهم بهتر زندگی موثر خواهد بود.
در جغرافیایی که ما در آن زیسته و در مورد آن صحبت می کنیم و بطور مشخص در بین بختیاری ها و مسجدسلیمانی ها، مرگ و سوگ موضوعاتی هستند که بسیار مورد توجه قرار گرفته و می گیرند و جلوه های مختلف این موضوع را از سوگ سروده ها تا موسیقی و فرهنگ و فولکلور می توان دید.در کلیات، این موضوعات بین تمامی اقوام و به باور من بین تمامی بشریت مشترک هستند، اما مواجهه افراد و اقوام مختلف با این موضوعات نیز بسیار متفاوت است.کما اینکه؛ در همان مسجد سلیمان، موضوع مرگ برای انگلیسی ها، امریکایی ها، کانادایی ها و یا هندی ها نیز بوده، اما مواجهه آنان با این پدیده به هیچ عنوان در یک محور مختصاتِ کُنش اجتماعی با ایرانیان و بویژه با بختیاری ها قابل مقایسه نبوده! منظورم مقایسه و ارزش گزاری نیست، بلکه اتفاقا به تنوع فرهنگی و در عین حال همزیستی مسالمت آمیز آن ایام اشاره دارم.
می فهمم و اتفاقا یکی از جذابیت های "ادبیات نفتی" نیز به نظرم همین اشارات است و اعتراف کنم که جذابیت کتاب شما برای من نیز(علاوه بر افتخار شاگردی) همین جغرافیا و فضای داستانی کتاب است.در این کتاب، شما به مقطعی می رسید که اتفاقاً در ایام سالگرد آن قرار داریم و به مرگ یک جوان انقلابی در زمستان پنجاه و هفت اشاره دارید.لطفا در این خصوص نیز توضیح دهید.
زنده یاد "اسفندیار موسوی"، از دوستان خوب ما در سرکوره ها بود ودر آن ایام همچون بیشتر جوانان و نوجوانان محل و کُل شهر، فعال بود.من شاهد عینی لحظه کشته شدن اسفندیار عزیز نیز بودم و در بخشي از داستان نخست كتاب که جزئیات و خواندن آن را برای مخاطب ناگفته می گذارم، به آن واقعه اشاره دارد.
البته در همین بخش به حال و هوای آن روزهای مسجدسلیمان بعنوان یکی از شهرهای نفتی ایران نیز اشاره شده است.به دبیرستان سینا، نظامی ها و دیگر موضوعات مرتبط و سعی کرده ام حال و هوای مسجد سلیمان در بهمن پنجاه و هفت را نیز در قالب روایتی داستانی به تصویر بکشم.البته مخاطب باید بگوید که کتاب چقدر در این زمینه موفق بوده است.
مسجد سلیمان یکی از شهرهای خیلی خاص ایران در حوادث و بزنگاه های مختلف در طول تاریخ بوده و تجربه های زیسته من و هم نسلانم نیز در همین زمینه و زمانه شکل گرفته و در ذهن من و ما باقی مانده اند.
اما مرگ و مفهوم مرگ در مقاطع مختلف بی تغییر مانده و باور دارم همچنان نیز بی تغییر مانده باشد.همانقدر که زایش و زندگی، بی بدیل است.
شما در جای جای کتاب با "زمان" بازی کرده و در یک خط روایی نمانده اید.همین "فلاش بک" زدن ها، اتفاقا از جذابیت های مجموعه داستانی آمبولانس سیاه است.اما داستان سوم و آخر، از نظر زمانی با دو داستان دیگر فاصله زمانی تقریبا زیادی دارد.دليل انتخاب این داستان و مقطع زمانی خاص آن چیست؟
شخصیت داستان یعنی "دایی" و ویژگی های شخصیتی و روحی و جایگاهی که همواره در ذهن من داشته و هنوز نیز دارد.البته در این داستان که کوتاه تر از دو داستان قبلی کتاب است سعی کرده ام همچنان به سبک روایت و به تعبیر شما فلاش بک زدن وفادار باشم، اما مفهوم انسان، توانمندی و به مرور ناتوان و رنجور شدن انسان در مفهوم کلی آن و در روایت شخصی آن از یک فرد که اتفاقا او نیز از عزیزترین انسان های زندگی من بوده، شکل بیان و نگارش خاص خود را می طلبیده.فروتنانه باید اعتراف کنم که در بیشتر جاها و صفحات کتاب این قلم بوده که دست مرا به دنبال خود می کشانده و تصاویر برجای مانده در ذهن مرا بصوت کلمات و جملات بازتولید کرده است.
آمبولانس سیاه از ابتدا تا انتها در چنین اتمسفر و فضایی شکل گرفته و به نگارش در آمده و امیدوارم برای مخاطب نیز جذاب باشد.
حتما همین گونه است.مجدد به شما تبریک می گویم و از وقتی که برای این گفتگو اختصاص دادید سپاسگزارم.
موخره ي گفتگو؛ کتاب "آمبولانس سیاه" در قطع رُقعی و در یکصد و یک صفحه توسط چاپ و نشر "هورات" در تهران منتشر شده و در پُشت جلد آن، این بخش ها از کتاب برای معرفی اش انتخاب شده اند؛
؛؛بودا:ای راهبان، قلم بردارید تا من از رنج برایتان سخن بگویم.گویا بودا وصف حال ما می کرد وقتی از رنج سخن می گفت!تولد رنج است، پیری رنج است و مرگ رنج! بودن با آن کسی که انسان او را دوست نمی دارد رنج است و دوری از آن کس که انسان او را دوست می دارد، رنج!؛؛
و در ادامه متن پشت جلد، این بخش از داستان نخست کتاب انتخاب شده است؛
؛؛غوغای شده بود!من دیدم که او را در موجی پیچاندند،همان موجی که مادر بزرگ را هم با آن پیچانده و درون آمبولانس سیاه گذاشته بودند.همان ماشینی که وقتی آن را از دور می دیدیم چند مرتبه پشت سر هم و سریع به طرف آن تُف می کردیم! بعدها که فهمیدم آن تف های به سمت آمبولانس برای این است که مُرده می برد.از آن پس من به هیچ آمبولانس سیاهی...!؛؛
مراسم رونمایی و معرفی کتاب "آمبولانس سیاه" به زودی در تهران برگزار خواهد شد و پس از آن، کتاب در کتابفروشی های تهران، البرز، خوزستان، چهارمحال بختياري و اصفهان، برای تهیه علاقه مندان توزيع خواهد شد.

نگارش:فرشید خدادادیان
پژوهشگر تاریخ نفت و میراث صنعتی

تصویر نویسنده خوزتوریسم

تسهیل صدور مجوزهای گردشگری اقدام مؤثر مجلس است

نماینده مردم اهواز در مجلس در گفت‌وگو بامیراث‌آریا

تسهیل صدور مجوزهای گردشگری اقدام مؤثر مجلس است

نماینده مردم اهواز، کارون، حمیدیه ‌باوی در مجلس شورای اسلامی، یکی از اقدامات مؤثر مجلس در صنعت گردشگری را کاهش تعداد مجوزها عنوان کرد.

خوزستان مجتبی یوسفی در حاشیه هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع‌ وابسته تهران با حضور در غرفه اداره‌کل میراث‌فرهنگی خوزستان در گفت‌وگو با میراث‌آریا گفت: کشور ما به لحاظ دارا بودن ظرفیت دسترسی به آب‌های آزاد و دریاها، شاهراه حیاتی و ترانزیت دنیا محسوب می‌شود و از همه مواهب زیرزمینی و طبیعی برخوردار است.

نماینده مردم اهواز، کارون، حمیدیه و باوی در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: خوزستان به عنوان یکی از استان‌هایی که در عرصه گردشگری، دارای آب و هوای متنوع چهار فصل است، فرصت‌های بسیار خوبی برای سرمایه‌گذاری در این‌ صنعت را دارد.

او، روند طولانی‌مدت صدور مجوزها برای سرمایه‌گذار را از جمله مشکلات گذشته اداره‌کل میراث‌فرهنگی و مجتبی یوسفگردشگری خوزستان عنوان کرد و افزود: قانون تسهیل صدور مجوزهای کسب و کار و قانون‌ تأمین مالی طرح‌ها و زیرساخت‌ها که طی دو سال قبل در مجلس به تصویب رسید، موانع را از جلوی پای سرمایه گذار واقعی برداشت.

یوسفی گفت: در سال‌های گذشته، مراحل دریافت مجوز نهایی برای سرمایه‌گذاری، صدور ۱۷ مجوز بود که با تلاش‌های انجام‌شده این رقم به ۹ مجوز رسید .

نماینده مردم اهواز، کارون، حمیدیه و باوی در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: بسته‌های سرمایه‌گذاری اکنون آماده است. درحوزه روستایی و شهری صنعت نفت و گاز در بعد گردشگری وسرمایه گذاری هم، اقداماتی برای صدور مجوز وتسهیل در سرمایه‌گذاری انجام شده است.

او اظهار امیدواری کرد: این روند در دوره مدیریت جدید هم ادامه یابد تا سرمایه‌گذار برای انجام یک سرمایه‌گذاری روند دریافت طولانی مدت مجوز را طی نکند.

تسهیل صدور مجوزهای گردشگری اقدام مؤثر مجلس است

معرفی رسانه

رسانه گردشگری و فرهنگی خوزستان


با مجوز رسمی نشر دیجیتال برخط
مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه های دیجیتال
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کشور

شماره مجوز: ۵۰/۲۲۹۰۶

شماره ثبت: ۱۰۱۸۷

کد شامد: ۱۲-۰-۶۵-۲۹۳۹۸۶-۱-۱

رسانه  تخصصی گردشگری و فرهنگی استان خوزستان
منتخب مرحله اول  جشنواره دزفول گرام ۹۷

برگزیده  و رتبه دوم در یازدهمین جشنواره ملی
رسانه های  دیجیتال کشور  سال ۹۸

برگزیده پویش زندگی از نو سال ۹۹

گروه رسانه ای گردشگری وفرهنگی خوزستان
رسانه ای برای  معرفی وشناخت جاذبه های.باستانی.تاریخی
طبیعی.مذهبی استان خوزستان

معرفی اقوام و فرهنگ ملی و محلی و آداب و رسوم اقوام

منتخب گزارشهای تصویری  و رویدادهای  خبری حوزه گردشگری و فرهنگی کشور و استان خوزستان از منابع معتبر خبرگزاریها استانی و کشوری

برگزاری همایش ها..کارگاه های آموزشی..نمایشگاه هاو جشنواره های درون استانی و برون استانی بامحوریت معرفی جاذبه های گردشگری و معرفی اقوام و فرهنگ ملی و محلی و آداب و رسوم اقوام خوزستان

مشاوره وراهنمایی به علاقه مندان و دانشجویان درحوزه گردشگری و فرهنگی

اراِیه کلیه خدمات گردشگری در استان خوزستان
برگزاری انواع تورهای گردشگری در سطح استان خوزستان

ارتباط با ما:
۰۹۱۶۶۰۶۲۱۱۳
۰۹۳۰۲۳۱۸۷۴۶
پیوندهاوشبکه های اجتماعی
logo-samandehi ................... > ................. شعار سال ۱۴۰۳  height=  height=  height=  height=  height=  height=  height=  height=  height=

آمارگیر وبلاگ