خوزتوریسم

رسانه تخصصی گردشگری و فرهنگی خوزستان

تصویر نویسنده خوزتوریسم

تنگ بابااحمد در مرز لالی و اندیکا

تنگ بابااحمد در مرز لالی و اندیکا

تنگ بابا احمد یکی از ایلراهای کوچ عشایر بختیاری است که در مرز بین اندیکا و لالی قرار دارد و به استناد کتیبه آن توسط حسینقلی خان بختیاری در سال ۱۲۵۷ هجری قمری ساخته شده است

عکس از : ایمان صادقی حسنوند/لالی نیوز

تصویر نویسنده خوزتوریسم

برف بازی «خوزستانی ها»

برف بازی «خوزستانی ها»

با ورود سامانه بارشی به کشور، تاراز سفیدپوش شد و بسیاری از خوزستانی‌ها فرصت را برای تفریحات زمستانی مغتنم شمردند

منطقه تاراز، در ۱۳۰ کیلومتری شمال شرق مسجدسلیمان قرار دارد قلهٔ تاراز مرز بین استان خوزستان و چهارمحال و بختیاری است تاراز از جمله مناطق گردشگری زمستانی در استان گرمسیر خوزستان است.

کوه تاراز یکی از جلوه‌های طبیعیِ خوزستان است. در فصل بارندگی، آبشاری از این کوه جاری می‌شود. .دمای هوای منطقه تاراز در فصل تابستان نیز حدود ۲۰ درجه خنک تر از مرکز استان است.
ارتفاع برف دراین منطقه در برخی مواقع به بیش از یک متر می رسد و حدود پنج ماه از سال کوه تاراز سفید پوش است.اواخر هفته تاراز گردشگرانی از جای جای خوزستان برای دیدن جلوه‌های زمستانه اش به خود می بیند.

هم چنین در مسیر سفر به این منطقه گردشگری دیدنی ، گردشگران می توانند از چشم اندازهای طبیعی منطقه گردشگری شیمبار نیز لذت ببرند.به راحتی میتوان گفت در سفر به این منطقه؛ سه فصل پاییز ، بهار و زمستان را از نزدیک می توان لمس کرد چرا که در مسیر مسجدسلیمان طبیعت سرسبز و بهاری، شیمبار جلوه‌های پاییزی و در تاراز چشم اندازهای زمستانه قابل مشاهده است.

کوه تاراز همواره شاهد کوچ عشایر بختیاری در ایلراه های نوستالژیک خود بوده و این منطقه با یادبودی از بهمن علاالدین اسطوره آواز بختیاری همواره یکی از نمادهای فرهنگ بختیاری نیز محسوب می شود .

احمد خراسانی/فارس

برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»

تصویر نویسنده خوزتوریسم

گزارش هرودت از نفت و قیر خوزستان در روزگار هخامنشی

گزارش هرودت از نفت و قیر خوزستان در روزگار هخامنشی
تحلیل داده های فنی و تکنیکال یک فناوری بومی از یک گزارش باستانی

در بیان پیشینه ی مظاهر طبیعی و رخنمون ها و همچنین توصیف کاربردهای نفت و گاز در ایران و بین النهرین باستان، در منابع و مآخذ متعددی به این کاربردها و فن آوری بومی بهره برداری از چاه های قیر و روغن در سرزمین باستانی ایران به روزگار هخامنشی و به استناد تاریخ هرودوت اشاره شده، اما کمتر مآخذی، نشانی دقیق و امانت دارانه ای از این منبع(تاریخ هرودوت) را ارائه نموده است.
به همین دلیل شاید مناسب باشد این رفرنس باستانی، یک بار بصورت دقیق و با نشانی کامل مطرح و بازخوانی گردد.گزارش هرودوت از وجود چشمه های نفت یا به تعبیر هرودوت؛ "چاه های قیر و نمک و روغن" در سرزمینی که امروزه بنام خوزستان می شناسیم، واجد یک گزارش کوتاه، اما بسیار مهم نیز هست.گزارشی از فناوری بومی ایرانیان برای بهره برداری از این چاه های ارزشمند، آنهم در حدود ۴۲۵سال قبل از میلاد مسیح!
چنانچه می دانیم؛ هرودوت(۴۸۴ تا ۴۲۵ق م) نویسنده و جغرافی دان یونانی بود که به عنوان اولین مورخ تاریخ در جهان شناخته می ‌شود.هرودوت در اواخر عمرش، اثر بزرگ خود در قالب تاریخ، که شامل ۹کتاب بود را منتشر کرد.مجموعه ای که ضمن پرداختن به اتفاقات و پادشاهان یونانی و جنگ های ایران و یونان، زندگی و زمانه ی چهار پادشاه ماد و هخامنشی؛ کمبوجیه، کوروش، داریوش و خشایارشاه را معرفی و توصیف کرده است.
نکته ی مرتبط با بحث گزارش از وجود رخنمون ها و همچنین فناوری بومی استخراج و بهره برداری از چاه های نفت و قیر طبیعی، در کتاب ششم از مجموعه تاریخ هرودوت با عنوان "کتاب اراتو"هست و هرودوت در گزارش سرنوشت گروهی از اسیران رومی در ایران چنین آورده است؛
؛؛...ارتریایی هایی که اسیر گرفته بودند را به شوش بردند.شاه داریوش پیش از دستگیری اینان به شدت از ایشان در خشم بود، زیرابه ناحق و بی دلیل به او جمله کرده بودند، اما وقتی آنان را بیچاره و اسیر در برابر خود دید، تنها مجازات که درباره آنان روا داشت این بود که آنها را در یکی از اراضی خودش در سی سیا به نام اردریکا که دویست و ده استاد با شوش و چهل استاد با چاه هایی که سه محصول مختلف دارند اسکان دهند.

از این چاه ها؛ قیر، نمک و روغن به دست می آید و روش کار نیز چنین است؛ مایع درون چاه را به کمک نوعی تلمبه الاکلنگی که به جای سطل، نیمه یک مشک را به آن آویخته اند بیرون می کشند و در حوضچه ای می ریزند که سپس به جای دیگری سرازیر می کند که سه شکل مختلف به خود می گیرد.قیر و نمک بیرنگ سفت و منجمد می شوند و روغن که ایرانیان آنرا رادیناس rhadinace می گویند، رنگ سیاه و بوی نامطبوعی دارد.داریوش ارتریایی ها را در همین جا اسکان داد که تا زمان من هنوز در آنچا به سر می بردند و زبان قدیم خود را حفظ کرده اند؛؛(هرودوت۱۳۸۹ص۷۲۹)
منظور هرودوت از "ارترایی ها" یونانیانی است که در شهری به همین نام در جنوب یونان زندگی می کردند.اولین اشاره به ارتریا توسط هومر در کتاب"ایلیاد"هست که اریتریا را به عنوان یکی از شهرهای یونانی که کشتی ها را به جنگ تروا فرستاده بود، فهرست کرد.در قرن هشتم قبل از میلاد، ارتریا و همسایه و رقیب نزدیکش، کالکیس، هر دو شهرهای تجاری قدرتمند و پررونقی بودند.

اریتریا جزایر آندروس، تنوس و سیئوس در دریای اژه را تحت کنترل داشت.آنها همچنین قلمرویی در بوئوتیا در سرزمین اصلی یونان داشتند.اریتریا نیز در استعمار یونان نقش داشت و مستعمرات پیتکوسای و کومائه را در ایتالیا به همراه کالسیس تأسیس کرد.
"اردریکا" نیز گرچه شباهت واژگانی با "اندیکا" در شمال خوزستان دارد، اما بواسطه بعد مسافتی که از شوش برایش اعلام شده، یعنی ۴۰استاد نمی تواند آنجا باشد.هر استادstad حدود ۱۷۸متر است و بدین ترتیب اردریکا باید در حدود ۳۷کیلومتری شوش باشد و با نگاهی به نقشه می تواند نزدیک اندیمشک و "دژپل" یا دزفول کنونی باشد.
اگر بپذیریم که اعداد و ارقام ارائه شده توسط هرودوت تقریبی باشد و در کنار آن به میادین نفتی با رخنمون های قدیمی همچون لب سفید و قلعه نار و رخنمون قیرآب در شمال دزفول توجه کنیم، آنگاه درخواهیم یافت که چشمه های نفت خوزستان در مناطق مختلف آن از میدان نفتون مسجدسلیمان تا قلعه نار اندیمشک گسترده بوده اند.
نکته دیگر در گزارش هرودوت، فناوری بومی است که برای استخراج و بهره برداری از نفت و قیر از چشمه های طبیعی توصیف شده است.فرازآوری نفت با تکنولوژی ساده ای که تداعی کننده تلمبه های کله اسبی امروز در صنعت نفت است، به سادگی و در عین حال؛ زیبایی توصیف شده و پس از آن تفکیک نفت و قیر و نمک از آب فرازآوری شده، بنوعی تداعی کننده ی همان فرایندی است که در تفکیک گرهای نفتی wellhead separatorsدر واحدهای عملیاتی نفت انجام می شود.
پس از تفکیک این فازهای سه گانه، کاربردهای قابل تصور برای هرکدام نیز از درمانی و پزشکی تا معماری و مذهبی و امور نظامی و کشتی سازی و صنایع دستی و... گسترده بوده اند و شواهد و نمونه های آن در منابع و مآخذ دیگر به کرات گفته شده.است.
گزارشی که هرودوت از وجود چاه ها و چشمه های نفت و قیر و همچنین فناوری بومی استخراج و فرازآوری و تفکیک و بهره برداری از آن به ما ارائه می دهند، نشانگر این نکته است که این موضوع بعنوان یک فن و بیزینس و فرایند تولیدی در این بخش از ایران هخامنشی وجود داشته و فعال بوده و استفاده از اسرای رومی بعنوان نیروی انسانی یا به تعبیر امروزه کارگران این بخش، گویای دیرینه گی آشنایی و استفاده از نفت و مشتقات نفتی، حداقل از روزگار هخامنشی تا کنون است، کما اینکه ما شواهد باستانشناسی از روزگار پیشاهخامنشی و ایلام باستانی در این زمینه نیز در اختیار داریم.
داستان ترجمه ی تاریخ و یا به تعبیر غلط مصطلح"تواریخ"هرودوت نیز خود حکایتی دیگر دارد.ترجمه ای که سند خوانده شده در بالا به لطف دسترسی به ترجمه فارسی آن ارائه شده است.
تاریخ هرودوت، ابتدا در قرن پانزدهم میلادی در اروپا از یونانی به زبان لاتین ترجمه شد.کمی بعدتر، جورج راولینسون اولین ترجمه کامل انگلیسی تاریخ هرودوت را با حاشیه‌ ها و توضیحات در چهار جلد منتشر کرد.نخستین ترجمه مختصر تاریخ هرودوت به زبان فارسی در زیر نظر اعتمادالسلطنه وزیر مطبوعات دوره ناصری در تهران به چاپ رسید و بعدتر نیز ترجمهٔ دیگری و آن نیز هم بصورت چکیده از روی نسخه ‌ای که در ایام جنگ جهانی دوم در لندن منتشر شده بود توسط وحید مازندرانی و با مقدمه عباس اقبال در سال ۱۳۲۴شمسی در تهران منتشر شد.سپس و طی سال‌های۱۳۳۸تا۱۳۴۱ دانشگاه تهران ترجمه تازه ‌ای مبتنی بر متنی فرانسوی به اهتمام هادی هدایتی در پنج جلد و تا کتاب ششم تاریخ هرودوت انتشار داد.سرانجام در سال۱۳۵۶خورشیدی هر ۹کتاب تاریخ هرودوت توسط وحید مازندرانی از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه و چاپ شد. در نهایت در سال۱۳۸۹ نیز مرتضی ثاقب فر تاریخ هرودوت را مقابله مجدد و ترجمه و با حواشی جدید منتشر نمود که متن استناد شده در این یادداشت از صفحه۷۲۹جلد دوم این ترجمه آورده شده است.
گزارش هرودوت از وجود نفت و قیر در خوزستان روزگار هخامنشی و فناوری بومی توصیف شده از آن گزارشی ارزشمند از پیشینه و میراث صنعتی نفت در روزگار باستان و در ایران هخامنشی است.


فرشید خدادادیان
پژوهشگر تاریخ نفت و میراث صنعتی
مولف کتاب کاربردهای نفت و گاز در ایران باستان

تصویر نویسنده خوزتوریسم

مختصری درباره قدیمی‌ترین مسجد دزفول

مختصری درباره قدیمی‌ترین مسجد دزفول

مسجدجامع دزفول، از مساجد اولیه دوره اسلام و قدیمی‌ترین مسجد این شهرستان است که بنا به نوشته مورخان از بناهای قرن اول هجری قمری در دزفول است.

مسجدجامع دزفول، از مساجد اولیه دوره اسلام و قدیمی‌ترین مسجد این شهرستان است. بنای مسجد در یک طبقه ساخته شده و دارای یک صحن بزرگ، نماهای آجری، سقف‌ها و ستون‌های سنگی زیبا است. مسجدجامع دارای یک نمازخانه و محراب اصلی و دو شبستان پر ستون در دو طرف است و در قسمت شرقی نیز فضاهایی به عنوان فضاهای خدماتی و پشتیبانی در آن قرار دارد. این مسجد در دوره‌های مختلف دچار تغییراتی شده و در دوران جنگ تحمیلی قسمتی از آن مورد اصابت موشک قرار گرفت و تخریب شد.

متن زیر گفت‌وگوی ایکنای خوزستان، با محمدحسین حکمت‌فر، پژوهشگر و مدیر مؤسسه فرهنگی دزفول‌شناسی درباره تاریخچه این مسجد است که در ادامه می‌‌خوانيد:

حکمت‌فر در این باره گفت: مسجدجامع دزفول در محله مسجد در مرکز دزفول تأسیس شد. بنا به نوشته مورخان، مسجد جامع دزفول از بناهای قرن اول هجری قمری است. این مسجد بر روی پشته‌ای از خاک حدوداً به مساحت ۲۴ متر(با ابعاد شش متر طول و چهار متر عرض) از خشت و گل و چوب احداث شد تا این‌که در قرن سوم و پنجم هجری قمری، بنای آن کاملاً تخریب شد و براساس معماری سنتی دوره ساسانیان شبیه ساختمان ایوان کرخه ساخته و در ادوار بعد قسمت‌هایی به آن اضافه شد.

طبق گفته روان‌شاد استاد سیدمحمدعلی امام در کتاب «مسجد جامع و تاریخچه آن» قبل از اینکه اینجا مسجدی احداث شود، آتشکده‌ای از عهد ساسانیان در این محل وجود داشت. بنابراین مسجدجامع دزفول بر روی خرابه‌های یک آتشکده احداث کردند.

مسجدجامع دزفول، قدیمی‌ترین مسجد شهر دزفول است. در اینجا لازم است قولی از روان‌شاد حاج ابوالقاسم خلیلک - که قریب ۱۰۰ سال سن داشت و اهل کتاب بودند - نقل کنم که برای بنده نقل کردند اولین مسجد را اهل تسنن در محله قلعه دزفول احداث کرده بودند. بعد در همان قرن اول، شیعیان مسجدجامع را در مکان کنونی مسجد احداث کردند.

در دوره صفویه شخص خیری به نام حاج محمد عرب که ظاهرا اهل بهبهان بود وارد دزفول می‌شود، چند شبی را در مسجد می‌گذراند و قسمت‌هایی به مسجد اضافه می‌کند. غریب خانه شرقی مسجد از این جمله است. (غریب‌خانه غربی مسجد مربوط به ادوار قبل از صفویه است). غریب‌خانه جایی است که افرادی که وارد یک شهر می‌شوند می‌توانند چند روزی در آن سکنی بگزینند. معمولاً مساجد قدیمی چنین بناهایی داشتند. حاج محمد عرب در سال‌های بعد بخشی از هزینه‌های مسجد را پرداخت می‌کرد.

مسجد در ادوار بعد مخصوصاً در دوره صفویه تغییراتی پیدا کرد؛ از جمله درب ورودی مسجد که کتیبه‌هایی بالای آن نصب کردند که بسیار زیبا و شکیل بودند؛ اما این کتیبه‌ها در اثر موشک‌باران دزفول در دوران هشت سال دفاع مقدس از بین رفتند؛ اما معماران دزفولی طبق تصاویر بر جای مانده از این کتیبه‌ها آنها را تقریبا به شیوه دوره صفویه بازسازی کردند.

مسجدجامع دزفول دارای دو گلدسته نسبتاً کوتاه است که در دوره فتحعلی شاه توسط میرزا محمدعلی دولتشاه، پسر فتحعلی شاه ساخته شدند. مؤذنان مسجد؛ از مرحوم ملااحمد مهتدی تا ملاحسن خادم برای اذان بر بام این گلدسته‌ها می‌رفتند و اذان می‌گفتند. فضای شهر دزفول در آن زمان طوری بود که صدای اذان آنها از ۴ کیلومتری نیز شنیده می‌شد.

استاد سیدمحمدعلی امام زحمات بسیاری برای معرفی مسجد کشید و چهل سال پیش کتابی تحت عنوان «مسجد جامع دزفول و تاریخچه آن» را چاپ کرد که حدود شش سال پیش بنده و آقای حسن‌پور، کتاب را تجدید چاپ کردیم و تصاویری از مسجد در دوران قدیم و دوره کنونی به آن ضمیمه کردیم که در این چهل سال چه اتفاقاتی برای مسجد رخ داد. تصویری هم از زمان تخریب مسجد در دوران جنگ تحمیلی در این کتاب وجود دارد که توسط احمد نقره‌چی ثبت شده است.

در قسمت شمال شرقی مسجد حمامی وجود دارد که تا حدود ۳۰ سال پیش دایر و فعال بود و توسط فرد خیری به نام آقای کلاغ‌باز ساخته شد و درآمد آن حمام را مادام‌العمر وقف مسجد کرد. این حمام در سال ۱۰۵۰ تا ۱۰۵۱ یعنی حدود ۴۰۰ سال پیش ساخته شده است. یکی از اتفاقات بسیار مهم در دزفول این است که در کنار هر مسجد - می‌توان گفت نود درصد مساجد - یک حمام احداث کرده‌اند. یعنی ابتدا طهارت کنید و بعد عبادت کنید. اکثر مساجد دزفول این گونه است. این زیباست و در کمترین شهری این حالت را مشاهده می‌کنید.

جالب این است که اکثر مساجد دزفول که قدمتی بالغ بر ۲۵۰ و ۳۰۰ ساله دارند، توسط مردم به صورت NGO ساخته شده‌اند؛ یعنی هر صنفی، یک مسجدی در دزفول احداث کرد؛ مثلاً مسجد دلاکان، مسجد کُرناسیان، مسجد چینی‌سازان، مسجد حصیربافان و ... . بسیاری از مساجد دزفول را خود مردم به‌صورت صنفی ساختند و در کنار آن نیز یک حمام ساخته شده است.

مسجدجامع دزفول طبق نوشته مرحوم میر سیدعلی طبیب از معاصرین دوره کریمخان زند این مسجد در آن زمان توسط بزرگان خاندان آقامیر اداره می‌شد. اولین کسی که در مسجد جامع تولیت و امامت داشت مرحوم میر محمد امینا بود. بعد از او فرزندش به نام سیدمرتضی و سیدعبدالباقی آقامیر متولی مسجد شدند. در دوره سیدعبدالباقی آقامیر، حاج محمد عرب وارد دزفول می‌شود و غریب‌خانه شرقی مسجد را احداث می‌کند و دختر خود را به عقد سیدعبدالباقی در می‌آورد. همین خاندان در طول ۴۰۰ سال گذشته تاکنون تولیت مسجد را برعهده دارند.

منا صیافی‌زاده

مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول مسجدجامع دزفول

تصویر نویسنده خوزتوریسم

نفت در ایران باستان

نفت در ایران باستان

درباره واژه نفت و كابردهاي آن در گذشتههاي دور ايران، اطلاعات بسيار اندكي وجود دارد. از دلايل آن برمیگردد به سنت شفاهي دوره باستان كه مكتوبات به نسبت مناطق تاريخي همجوار ايران از كمّيت كمتری برخوردار است و عمده منابع اطلاعاتي ما برگرفته از آثار كلاسيك يونان و روم میباشد. از اين روی اين عامل به همراه نبود تحقیقات جامع درباره نفت، در عدم آگاهي از نفت در گذشته‌های تاريخي ايران تاثير گذاشته است. در سال 1938 دكتر لارنس لاكهارت از تاريخپژوهان و فعالان حوه نفت كه مدتي در تهران از طرف شركت نفت انگليس و ايران فعاليت داشت، مقاله‌ای درباره تاريخ نفت ايران تا قرن بيستم در مجله «La Revue Petrolifler» در فرانسه منتشر كرد كه ابعاد جديدی از نفت در دوره باستان را پیش روی تاریخ‌پژوهان قرار داد. اين مقاله بعدها در كتاب «پنجاه سال نفت ايران» تاليف مصطفي فاتح شد كه راهگشای پژوهشگران اين حوزه گشت. در اين مجال كوتاه به بررسي نفت در ايران باستان با تاكيد بر پژوهش لاكهارت پرداخته خواهد شد.

نفت در جهان باستان

براساس گفته‌های مصطفي فاتح كاوش‌های باستان شناسي در كشور عراق نشان داده كه از چهارهزارسال پيش از ميلاد مسيح، ملات قير در عمارات و ابنيه به كار مي‌رفته است. هرودوت مورخ يوناني در اين باره گفتاری دارد كه «سنگ‌فرش كف باغ‌های معلق بخت النصر با قير معدني بندكشی شده بود و مردم بابل استخرها و راه‌های آب و سدهای خود را با قير بندكشي مي كردند» همچنين بنا به گفته مورخين در بابل، جاده‌ها را فرش میكردند و با قير بندكشي مینمودند، تا تحمل ارابه‌های سنگين را داشته باشد. در مصر از آسفالت و قير ايران و فلسطين براي موميايي كردن اجساد استفاده مي‌نمودند و بعضي از ملل خاورميانه فرآورده‌های نفتي و به خصوص قير معدني را در سحر و جادو به كار مي‌بردند و گاهي هم بت‌های كوچك و بزرگ از آن ميساختند.

نفت در ايران باستان

در حوزه تمدني فلات ايران براساس گزارش‌های لاكهارت، از زمان سومريان (پنج تا شش هزار سال پيش) در شوش، قير مورد استفاده بوده، به اين صورت كه قير را به جای ملات بين سنگ‌ها و آجرهایی كه در عمارات كار مي‌كردند، استعمال كرده و همچنين جواهرات را به وسيله تکه‌هاي قير نصب ميكردند و دسته‌هاي چاقو و امثال آن را با قير مستحكم مي‌ساختند و كشتي‌ها و ظروف سفالين را با قير مي‌اندودند تا آب به آنها سرايت نكند. (لاكهارت به نقل از فاتح، 1335: 6-9)

وجه تسميه نفت

ريشه كلمه «نفت» در زبان فارسی به طور دقيق معلوم نيست از چه زباني اقتباس شده است. پروفسور هرتسفلد و پروفسور بيلي كلمه نفت را از فعل «ناب» فارسي به معني رطوبت داشتن دانسته‌اند و گفته‌اند كه در زبان اوستائي «نپتا» بوده و كلدانی‌ها و يهودی‌ها و عرب‌ها آن را از زبان مدی‌ها گرفته و «نفتا» خوانده‌اند. مسيو دورم فرانسوی رئيس مدرسه علوم عالي پاريس مدعی است كه اكدیها كلمه نفت را از فعل «بپتو» به معني افروختن گرفته‌اند و بعدها اين كلمه در زبان‌های آسوری و بابلی استفاده شده است. آنچه مسلم است در اوستا نفت به معنای روغن معدني آمده و در دوره هخامنشيان برای روشنائي و مقاصد طبي استعمال مي‌شده است. ايرانيان كه آتش را جزء عناصر مفدس دانسته، احترام مي كردند و گاز نفت را كه در پاره‌ای جاها از زمين خارج مي‌شد مشتعل كرده و چون هميشه مي‌سوخت در نظر آنان «آتش جاودان» به شمار مي‌آمد و آن را به زبان پهلوي «اخواريشنيك» مي‌ناميدند و در نقاطي كه اين آتش ديده مي‌شد، آتشگاه بنا مي‌كردند و در اران (بادكوبه) و دامغان و بلخ و مسجدسليمان اين‌گونه آتشكده‌ها وجود داشته است. (لاكهارت به نقل از فاتح، 1335: 6-9)

نفت در منابع يوناني و رومي

منابع کلاسیک یونان و روم گزارشهای کوتاهی از وجود نفت در مناطق تحت نفوذ ایران ارائه کرده‌اند. هرودوت در كتاب تاريخ خود راجع به نفت ايران چنين مي‌نويسد «در 22 كيلومتری شوش محلي است كه «اردريكا» نام دارد. در اينجا چاه‌هايي است كه با چرخ و خيك از آن نفت و قير و نمك بيرون آورده و در مخزن مي‌ريزند و پس از چندی قير و نمك ته‌نشين مي‌شود و نفت به شكل مايع باقي مي‌ماند» (هرودت، 1356: 118)

هرودوت در جاي ديگری ضمن داستان محاصره شهرآتن از طرف ايرانيان چنين مي‌نويسد:

«ايرانيان از روي تپه‌ها قيرهای فروزان به‌ سنگرهای يونانيان پرتاب ميكردند و معلوم است كه تيرها آلوده به نفت بوده و گرنه هنگام پرتاب سريع خاموش مي‌شده است»

پلوتارك مورخ يوناني قرن دوم ميلادي در شرح حال اسكندر می‌نويسد: «هنگامي كه اسكندر از كشور بابل می‌گذشت، در يكي از شهرهای استان اكباتان مردم براي خوش‌آمد اسكندر، نفت را روي جاده‌ها مي‌ريختند و آتش مي‌زدند تا شعله‌های فروزان آن موجب مسرت اسكندر گردد» ولي به زعم لاکهارت ظاهرا پلوتارك در تعيين اسم محل اشتباه كرده، زيرا استان اكباتان جزء كشور بابل نبوده و شايد مقصود پلوتارك ناحيه نفت‌خيز كركوك و موصل بوده است. در هرحال اين مدارك تاريخي مي‌رساند كه در ايران و كشورهای مجاور آن نفت از گذشته دور وجود داشته و مردم اين ممالك به انواع مختلف حتي براي جشن و آتش‌بازی از آن استفاده مي‌كردند. (پلوتارک، 1369: 128)

مورخ رومي به نام «آميانوس مارسلينوس» كه همراه «ژولين» امپراتور روم به جنگ شاهپور دوم آمده چنين مي‌نويسد: «ايرانيان برگ‌های گياه مخصوص را درروغن خيس مي‌كردند و سپس مايع ديگری به نام نفت برآن مي‌افزودند. آنگاه تيرهای جنگي خود را درآن گذارده، آتش مي‌زدند و به طرف دشمن پرتاب مي‌كردند و دقت مي‌كردند كمان را آهسته رها كنند تا تير به سرعت پرتاب نگردد و آتش آن خاموش نشود. اين تيرها به هرجا مي‌رسيد، ايجاد آتش‌سوزی می‌كرد و آتش آن با آب خاموش نمي‌شد و فقط ريگ و شن آن حريق را مي‌خواباند.» دويست سال بعد از آن ايرانيان هنگام دفاع قلعه پترا واقع در قفقاز با اسلحه‌های نفتي روميان را مي‌راندند.

پروكوبيوس مورخ امپراتوري بيزانس (قرن هشتم ميلادی) در تاريخ جنگ‌ها چنين نوشته است: «ساخلوی ايرانی كوزه‌هاي بسياري كه از گوگرد و قيرانباشته شده بود آتش زدند و به طرف روميان پرتاب كردند و توانستند بدان وسيله حريقي راه بيندازند كه تقريبا همهچيز را بسوزاند» این اطلاعات، که از مجموعه پژوهشهای لاکهارت جمعآوری شده، اطلاعات تاریخی ناب از وجود و کاربرد نفت در ایران باستان را به تصویر کشیده که الهام بخش پژوهشگران امروزی شده است.

یونس صادقی

منابع و ماخذ:

پلوتارك، حيات مردان نامي، ج1، ترجمه رضا مشايخي، انتشارات علمي فرهنگي، تهران، 1369

فاتح، مصطفي، پنجاه سال نفت ايران، انتشارات شركت سهامي چهر، تهران، 1335

هرودوت، تواريخ، ترجمه وحيدمازندراني، انتشارات فرهنگستان ادب و هنر، 1356

رادیناس شوش باستان، کهن‌ترین چاه نفت تاریخ جهان - شانا

تصویر نویسنده خوزتوریسم

نیاز محوطه باستانی شوش به توجه ویژه/ تلاش برای حفظ ظاهر، جهت لاپوشانی کم‌کاری‌هاست  فیلم

در گفت‌وگو با ایلنا مطرح شد؛

نیاز محوطه باستانی شوش به توجه ویژه/ تلاش برای حفظ ظاهر، جهت لاپوشانی کم‌کاری‌هاست فیلم

یک فعال میراث فرهنگی می‌گوید: وقتی اعتقادی به امر حفاظت در محوطه باستانی شوش نباشد، چگونه می‌توان این گستردگی را با ۴ نفر مراقبت کرد؟

به گزارش خبرنگار ایلنا از خوزستان، مجتبی گهستونی ضمن ابراز نگرانی از شرایط حاکم بر منطقه باستانی شوش به‌عنوان یکی از مهم‌ترین پایتخت‌های باستانی جهان، گفت: مستندنگاری و عکس‌ها و ویدئوهای متعدد از محوطه باستانی شوش در محدوده شهر شاهی، شهر صنعتگران، آکروپل، آپادانا، هدیش و....گویای عدم وجود میل و انگیزه ممکن در مراقبت از محوطه‌های تاریخی این میراث جهانی است.

وی با تأکید بر طی شدن یک وضعیت ملتهب در این محوطه باستانی، افزود: درگذشته این ادعا مطرح می‌شد که به دلیل دور بودن و وسعت محوطه، تعرض‌های انسانی و حفاری‌های غیرمجاز را نمی‌شود کنترل کرد، اما مشکل اینجاست که هم اکنون در بیخ گوش یگان حفاظت و اداره میراث‌فرهنگی و پایگاه، موارد متعدد تعرض در حال انجام است، این موضوع نشان می‌دهد که وقتی اعتقادی به حفاظت از میراث‌فرهنگی نباشد، نتیجه‌اش می‌شود همینی که امروز می‌بینید.

گهستونی ادامه داد: حضور ۴ نیروی یگان حفاظت و ۶ نیروی نگهبانی که یکی در نقش رئیس، یکی نیروی دفتری، یکی در مرخصی و گاهی گرفتن استعلاجی و یکی هم به دلیل دست‌تنها بودن، توان کنترل محوطه‌ای به این بزرگی را ندارد، این پیام را به ما می‌دهد که هیچ‌گونه میلی برای مراقبت از میراث جهانی شوش در میان نبوده و نیست.

این فعال میراث‌فرهنگی ضمن اشاره به گفته‌های نماینده مردم شوش در مجلس که همواره میراث‌فرهنگی را از موانع توسعه و سدی در پیشبرد پروژه‌های عمرانی خود عنوان می‌کند، تصریح کرد: در شرایطی که نماینده مردم شوش به‌جای کمک در جذب امکانات مراقبتی و ارتفاع نیروی یگان حفاظت، همواره در مقابل میراث جهانی می‌ایستد و کمبود نیرو و عدم نظارت کافی باعث جسارت هرچه بیشتر حفاران غیرمجاز می‌شود، نتیجه‌ای جز حال و روز فعلی در محوطه تاریخی شوش را نمی‌توان متصور بود.

وی افزود: افزون بر اینها تردد گله‌های گوسفند و گاومیش با نگاه توجیهی مدیران میراث‌فرهنگی شوش که اینها میهمانان ناخوانده محوطه هستند، گواهی است روشن بر عدم میل و رغبت در مراقبت و نگهداری از یکی از گنجینه‌های تاریخ باستانی بشر در قلب استان خوزستان. اینجاست که باید گفت مردم موضوع ثبت جهانی را هنوز به‌درستی حس نکرده‌اند و مدیران ما برای حفظ ظاهر در شوش به امر حفاظت می‌پردازند. حفاظتی با ۴ نیرو در یک محوطه جهانی! مگر می‌شود؟

قطعا تمامی این اقدامات مراقبتی نمایشی در جهت لاپوشانی کم‌کاری‌های صورت گرفته دارد انجام می‌شود و فاقد هرگونه توان بازدارندگی است.

تصویر نویسنده خوزتوریسم

مسجد رَنگونی ها؛ بنایی برپا شده با لوله های نفت

مسجد رَنگونی ها؛ بنایی برپا شده با لوله های نفت

قدمت آمیزش فرهنگی ایران و هند به هزاران سال پیش، به زمان شکلگیری کتب مقدس ودا (کتب مقدس هندوان) و تدوین کتاب اوستا (کتاب مقدس ایرانیان باستان) باز می‌گردد. این آمیزش و ارتباطات فرهنگی در طول تاریخ ادامه یافت و ما پس از ورود اسلام نیز شاهد روابط ارزنده‌ای بودیم که حاصل آن آثار بی‌نظیر هنری و شاهکارهای برجسته‌ی معماری است. روابط ایران و هند به حدی عمیق و وسیع است که شاید بتوان به جرأت ادعا کرد که هیچ دو کشور و دو ملتی در طول تاریخ و عرض جغرافیا روابطی چنین گسترده، ژرف و طولانی نداشته اند. معماری «هندو – اسلامی» نیز فرزند همین آمیزش است. این معماری را گاه با نام «هندو – ایرانی» نیز میخوانند، چرا که هندی‌ها اسلام خود را از ایرانیان پذیرفتند و حرمت و شأنی را که خط و زبان عربی به عنوان یک فرهنگ دینی در ایران دارد، هندی‌های مسلمان برای خط و زبان فارسی قائلند.
مهاجرت زیاد ایرانیان به هند باعث تأثیر بسیار زیاد هنر ایران بر هند و بر عکس شده است. البته تأثیر پذیری هنر معماری هند از ایران بسیار مشهود‌تر می‌باشد و از نمونه‌های بسیار بارز آن بنای تاج محل است. اما در پاره‌ای موارد نیز بناهای موجود در خاک ایران بدلیل مهاجرت هندی ها به ایران مانند زمان حضور انگلیسی ها در خوزستان بجهت استخراج نفت و احداث پالایشگاه، از معماری هند تأثیر پذیرفته‌اند که بنای رنگونی‌ها از این قبیل موارد می‌باشد.
ترکیب دو مکتب “هند و ایران” در فن معماری از همه‌ی هنرها نمایان‌تر هستند. مسلمانان که بر خلاف دین حنیف نقاشی و پیکرنگاری را حرام می‌شمردند در هندوستان ظرافت سلیقه‌ی فطری و لطافت ذوق خدادادی را در ساختن عمارت‌های رفیع و حجاری‌های بدیع و طرح‌ها و نقش‌های هندسی جلوه گر ساختند.
قرینه‌سازی، حجاری، ترکیب خطوط افقی و عمودی، بکارگیری نمادهای مذهبی و آیینی در ساختمان‌های این زمان غالباً منطبق با اهداف معماران قرون وسطایی است. در تاریخ تمدن هند به اشاره آمده است که مردم به خود زحمت ساخت خانه‌های با شکوه نمی‌دادند اما هنر خود را خادم روحانیون و خدایان می‌کردند و این از مهمترین دلایل فراوانی تعدد بناهای بجا مانده‌ی مذهبی در هندوستان است.
از اواخر قرن ۱۷ به بعد نوعی سبک معماری در هند توسعه یافت که از معماری گورکانی ناشی شده بود و روز‌به‌روز بیشتر از دربار گورکانی مستقل می­شد. حامیان پرنفوذ جدید معماری آن گروهی از حاکمان ایتالیا بودند که مخالفت خودشان با گورکانیان را بوسیله‌ی تقلید از شیوه‌ی زندگی و معماری آن‌ها اظهار می‌کردند. نمونه‌ی معمول این سبک روش تزئین با گل‌های زیاد است که ترجیحاً از شکل‌های پیازی شکل وکاربرد روزافزون آهک‌بری یا گچ‌بری در آن استفاده می­ شد. عناصر اصلی این سبک از نوعی فرهنگ معماری ناشی شده بود که در دوره ی شاه جهان توسعه یافته: ستون‌ها، میله‌ها و گل دسته‌هایی نرده‌ای شکل، پایه‌ی ستون‌ها و سرستون‌هایی با شکل گیاهی، قوس‌های چند پره­ ای، گنبدهای پیازی شکل، سقف‌های بنگاله‌ای، قرنیزها و طاق‌هایی که همه‌ی آنها با نقوش مجلل بکارمی‌رفت و در انواع بناها و در ساختمان‌های کوچک، کاخ‌ها، بناهای دفاعی، مساجد، مقبره‌ها و معابد مورد استفاده قرار می‌گرفت. اکثر این تزئینات در بنای رنگونی‌ها به چشم می‌خورند. پایه ستونه‌ها وسرستون‌هایی با شکل گیاهی به شکل نیم ستون در دو طرف قوس‌های تمامی بازشوها، قوسهای چند پره‌ای در بالای همه‌ی بازشوها و محراب بنا و گنبدهای پیازی شکل بر روی همه‌ی مناره‌های بنای رنگونی‌ها به‌صورت بسیار زیبا و هماهنگی استفاده شد‌ه‌اند.

اولین گروه انگلیسی که برای تأسیس پالایشگاه به آبادان آمدند کارکنان پالایشگاه رانگون برمه (میانمار) بودند. این گروه باخود یک عده دستیار به آبادان آوردند که عمدتاً رانگونی الاصل و مسلمان اهل سنت بودند به همین لحاظ پس از ورود خود به آبادان درصدد تأسیس یک مسجد برآمدند که با موافقت پالایشگاه روبرو شد و بدین ترتیب مسجد رَنگونی‌ها در سال ۱۹۲۱م. (۱۳۰۰ه.ش) حدوداً اواخر دوران قاجار در ساحل اروندرود (مرز آبی ایران و عراق) و روبروی محله‌ی سیکلین احداث شد.
منطقه‌ی سیکلین که چسبیده به دیوار شرقی پالایشگاه می‌باشد و دو روایت برای نامش نقل شده است کاملا به‌صورت شطرنجی طراحی گردیده، خیابان‌های بسیار باریک و ساختمان‌هایی با متراژ پایین دارد. در طراحی این محله هیچگونه درختکاری و چمن‌کاری در محوطه‌ی خانه‌ها دیده نشده است.
در روایت اول برای وجه تسمیه‌ی آن گفته شده که چون در این منطقه هندی‌های سیک مذهب زندگی می‌کردند برای همین به سیکلین یعنی لاین‌های(خیابان‌های) سیک‌ها معروف شده است و در روایت دیگر آمده که با توجه به اینکه محله از شش خیابان موازی تشکیل شده بود به آن سیکس‌لاین (six line) می‌گفتند که با گذشت زمان این نام خلاصه شده و به‌صورت سیکلین درآمده است. البته باید عنوان نمود که این محله به هندی‌های رده‌ی عادی تعلق داشته و هندی‌هایی که دارای رده‌های بالایی در پالایشگاه بودند در بوارده سکونت داشته‌اند. زمانی که هندی ها از آبادان رفتند، شرکت نفت سیکلین را به کارمندان پایه‌ی یک تا چهار معمولی اختصاص داده و تعدادی از منازل را هم در اختیار برخی از دبیران آموزش و پرورش جهت سکونت قرار داده است.
هر بیننده‌ای با دیدن بنای مسجد رنگونی‌ها ناخودآگاه به یاد مساجد و معابد هند علی‌الخصوص معابد شمال غربی هند و شهر پنجاب می‌افتد. تزئينات اين بنا شباهت زيادی به گچبری برجسته و بَرهشته دارند با اين تفاوت که با سيمان انجام گرفته و در واقع سيمان بری مي باشند. در تزئینات نماها و شبستان مسجد از نقوش گیاهی، هندسی، گل لوتوس (نیلوفر) در تزئینات محراب و قوس بالای درها و پنجره‌ها و همچنین طرحی برگرفته از چرخ به‌کار رفته در سرستون آشوکا استفاده شده است.
اگر تا بحال سفری به هند داشته باشیم و یا معابد هند را دیده باشیم با ورود به بنا شباهت آنرا به معابد هند کاملاً درک خواهیم کرد و شواهدی از قبیل: تعدد مناره‌ها، تزﺋینات پرکار و استفاده از طرحهای گل و گیاه و نیز استفاده از طرحی برگرفته از چرخ بکار رفته در سرستون آشوکا عهد موریایی ۲۵۰ ق.م،. در تزﺋینات فضای سرپوشیده.
در پرچم ملی کشور هند نیز از طرح چرخ استفاده شده است. پرچم هند دارای سه رنگ نارنجی، سفید و سبز تیره است که بصور افقی و به یک اندازه قرار می‌گیرند. نارنجی در بالا و سبز تیره در پائین است. در قسمت سفید، که بین دو رنگ مزبور جاداده شده، یک چرخ بیست و چهار پره‌یی دیده می‌شود که اصل آن متعلق به قسمت سفلی سرستون آشوکا واقع در سارناث می‌باشد. رنگ این چرخ آبی دریایی است. در سال ۱۹۳۱م. که کنگره ملی هند در جلسه‌ی سالانه‌ی خود پرچم سه رنگ را به عنوان علامت ملی انتخاب کرد تأکید شد که در این بیرق هیچ نوع مزیت خاصی برای جماعتی منظور نگردد و در تعریف آن باید گفت: رنگ نارنجی نشانه شجاعت، سفید نشانه حقیقت و صلح و سبز نیز نشانه ایمان و فداکاری برای بینوایان می‌باشد و چرخ روی آن مربوط به امپراطور آشوکا و نشان فرهنگ باستانی هند است.
شبستان بنا مربع شکل، يک طبقه و دارای ۱۵۰ مترمربع زیر بنا مي باشد. پوشش شبستان تخت بوده که در ساختار آن از لوله‌های نفت و ريل راه‌آهن جهت تیرهای فرعی و اصلی استفاده ‌شده است. آسمانه‌ی شبستان مسجد بر چهار ستون استوانه‌ای که باز هم لوله نفت مي‌باشند، استوار شده است. ديوارها آجری با ملات ماسه آهک هستند که چهار گوشه‌ی ديوارها با چهار مناره‌‌ی هشت ضلعی پيش آمده پيوند خورده‌اند. مسجد شامل يک محراب با قوس بیز تُـند مي‌باشد که با نقوش بسيار زيباي اسلیمی بوسيله سيمان و رنگ‌های مختلف پوشيده شده است. در شبستان مسجد یک منبر پله‌ای ساده‌ی آجری نیز در سمت راست محراب قرار دارد. شبستان دارای سه ورودی با قوس‌های تیزه‌دار از نوع شبدری تُـند می‌باشد که با نقوش اسلیمی زیبا و کتیبه‌هایی تزیین شده‌اند. صحن مسجد دارای سه ورودی شمالی، شرقی و غربی است.

با مشاهده ی این بنا و تزﺋینات پر کار آن در نمای شمالی و بخش سرپوشیده‌ی بنا اولین سؤالی که در ذهن هر بیننده‌ای نقش می‌بندد این است که این بنا معبد می‌باشد یا مسجد.

ساخت مسجد به دست کارگران پاکستانی پالایشگاه آبادان آغاز و در سال ۱۲۹۹ خورشیدی بنای آن نهاده شد.این مسجد دارای شبستان، حیاط اصلی و مأذنه و در پیشانی بنا نقشینه‌ای منقش به «بسم الله الرحمن الرحیم» است.
با مطالعه نوع معماری بنا و بررسی جزﺋیات بکار رفته در آن مشخص شد که ملات دیوارهای حیاط و ورودی با ملات بکار رفته در فضای سرپوشیده متفاوت می‌باشد. همچنین محل اتصال دیوارهای حیاط با مناره‌ها بطور نا‌همگونی صورت گرفته و حاکی از آن است که دیوارهای حیاط و فضای سرپوشیده در دو زمان ساخته شده‌اند. با بررسی بیشتر و مشاهده‌ی دو کتیبه در کنار ورودی اصلی فضای سرپوشیده مشخص شد که خط بکار رفته و تاریخ قید شده در کتیبه‌ها متفاوت می‌باشد. در کتیبه‌ی سمت راست پس از ذکر نام متولی و امام جماعت مسجد تاریخ ۱۳۳۹هـ.ق. قید شده است بنابراین می‌توان به این نتیجه رسید که احتمالاً بنا در سال ۱۲۹۱م. احداث شده که فقط شامل بخش سرپوشیده بوده است و در سال ۱۳۳۹هـ.ق. تغییراتی در شبستان و دیوارهای حیاط تغییراتی ایجاد شده است. در همین زمان بخش زیرین دیوارهای فضای سرپوشیده تا ارتفاع حدوداً یک متری با ملات ماسه سیمان پوشیده شده‌اند و با این کار بخش اعظمی از تزﺋینات زیر این لایه ی سیمانی پنهان شده بود که در زمان مرمت بنا در سال ۱۳۸۵ با تراشیدن ملات رویین، تزﺋینات پنهان شده آشکار شدند.
در یک کلیپ قدیمی که مربوط به سال ۱۹۲۰م. می‌باشد و بنای مسجد را در حال ساخت نشان می‌دهد، دیوارهای حیاط حدود پنجاه سانت هستند و فقط ستو‌ن‌های گوشه‌های دیوارها به اندازه‌ی کنونی می‌باشند. بنابراین می توان گفت؛ در حالت اولیه، بنا به‌صورت برون‌گرا بوده که این یکی از ویژگی‌های معابد می‌باشد برخلاف مساجد ایران که بناهایی درون‌گرا هستند. با ورود به فضای سرپوشیده و مشاهده‌ی محراب این تفکر که بنای مورد نظر معبد باشد دچار تردید می‌شود.
یکی دیگر از مساﺋل شک برانگیز در معبد بودن آن جهت ورود افراد به شبستان است، زیرا ورود برخلاف جهت قرارگیری محراب صورت می‌گیرد. یکی از اصول مساجد جهان اسلام این‌ است که نمازگذار از جهت خلاف قبله وارد شبستان شود یعنی از پشت امام جماعت و سایر نمازگذاران و رو به محراب وارد شود.
در بنای مساجد قوانین و قواعد خاصی رعایت می‌شده: اولین شرط مسجد این است که در مساجد سمت قبله باید جلب توجه شود، یعنی کسی که در آنجا نماز می‌خواند نباید دنبال قبله بگردد. فرم و شکل مسجد باید طوری باشد که این مسئله حل شود. زمانی که از درب اصلی مسجد وارد می‌شویم باید در جهت مخالف قبله وارد شده، اگر امکان آن نیست و همچنین در مواردی که در مسجد ایوان نداریم، باید از بالاترین قسمت مسجد (یعنی سمت شمال) وارد شویم مانند مسجد شیخ لطف الله اصفهان و مسجد رنگونی‌ها، چراکه در ورود به مسجد صحیح نیست از روبروی نماز گذاران وارد شویم.


در مورد نام مسجد هم می توان گفت؛ پایتخت قبلی کشور میانمار (برمه) رنگون (رانگون – یانگون) نام داشته، که مردم آن از نژاد زرد و تیره های گوناگون تبتی، هندی، چینی، کارن و شان می باشند. با توجه به اینکه تعداد کارگران میانماری در ساخت این بنا بیشتر از کارگران سایر کشورها بوده، نام رنگونیها (رانگونیها) را برای این مسجد برگزیده اند.

عناصر معماری تشکیل دهنده مسجد رنگونی‌ها:
ورودی و فضای بالای آن: در ميان ديوارهای شمالی بنای کوچک دو طبقه‌ای وجود دارد که طبقه اول آن به‌صورت راهرويی با تاق گهواره‌ای کم خيزی ساخته شده که در واقع راه ورودی اصلی به صحن مسجد از همين طريق مي باشد و در بالای آن اتاقک کوچکی با دو راه پله و دو پنجره يکی رو به خيابان و ديگری رو به حياط، قرار گرفته که احتمال مي رود محل قرائت اذان بوده است. پوشش طبقه دوم از يك تاق کلنبو کم خيز بر روی گوشه سازی دُمغازه تشکیل شده است. کوتاه بودن ارتفاع ورودی احتمالا بجهت نوعی تعظیم و ادای احترام توسط نمازگزاران هنگام ورود به فضای معنوی مسجد میباشد.
حياط (صحن): حياط بنا در شمال فضای سر پوشيده و رو به خيابان اصلی در راستای نمای شمالی و در امتداد ديوارهای شرقی و غربی می باشد. اين فضا يک مربع مستطيل با مساحت ۲۲۴ متر مربع است. جنس مصالح ديوارهای سه گانه حياط آجری با ملات ماسه سيمان و پوشش سيمانی ميیباشد که ارتفاعی حدود ۲ متر دارند و کف حياط با بتن سبک فرش شده است. صحن مسجد دارای یک ورودی اصلی است که در ضلع شمالی واقع شده و چهار ورودی فرعی که دو تا در ضلع شرقی و ۲ تا در ضلع غربی واقع شده‌اند. در ورودی‌های فرعی دو فرم مربع شکل عمود بر دیوار اصلی به عمق نیم متر در طرفین در ورودی قرار گرفته است. روی آنها یک حجم هرمی با قاعده‌ی مربع قرار دارد. میان آنها درب چوبی شش لته‌ای نصب شده است که ارتفاع آن دو متر می‌باشد.
شبستان: شبستان بنا به‌شکل مربع و يک طبقه است که دارای مساحتی حدود ۱۵۰ متر مربع می باشد و چهار گوشه ی ديوارها با چهار مناره پيش آمده پيوند خورده‌اند. پوشش شبستان مسطح بوده که با استفاده از لوله‌های نفت و ريل راه‌آهن بر چهار ستون استوانه‌ای به قطر ۴۰ سانتیمتر که باز هم لوله ی نفت ميباشند ساخته شده است. لوله‌های نفت نقش تيرهای اصلی و ريل‌های راه‌آهن نقش تيرهای فرعی را بازی مي کنند. در بين ريل‌های راه‌آهن از ميلگرد و روی آنها لایه ای از توری فلزی با شبکه‌های ۱۰در ۱۰ و خرده‌های آجر که در بتن غوطه‌ور بوده، استفاده شده است. و در نهايت از يك قشر (نازک تقريبا دو سانتیمتری) كاه‌گل جهت عايق بندی (پُنام) استفاده شده است.
ديوارها آجری با ملات ماسه آهک هستند که روی آنها نقش‌های گچ بری با سيمان اجرا شده است.
در کنار ورودی اصلی شبستان دو کتیبه حک شده است. این دو کتیبه در طرفین قوس ورودی اصلی شبستان با دو خط متفاوت نوشته شده‌اند و قاب بندی دور آنها نیز متفاوت می‌باشد. کتیبه‌ی سمت چپ ورودی که تاریخ آن متأخرتر می‌باشد و احتمالاً تاریخ اتمام بنا را نشان می‌دهد با خطی بهتر و خواناتر نوشته شده و اعداد تاریخ آن نیز انگلیسی می‌باشند اما کتیبه‌ی سمت راست که تاریخ آن جدیدتر است و احتمالاً تاریخ تعمیر و مرمت بنا را نشان می‌دهد دارای قابی با دورهای هلالی بوده و اعداد تاریخ آن فارسی می‌باشند. با توجه به شواهد موجود به نظر می‌رسد که در این تاریخ تغییراتی در بنای رنگونی‌ها صورت گرفته است.
فرم و شکل خط دو متن حک شده در بالای قوس ورودی اصلی فضای سرپوشیده که شامل «بسم الله الرحمن الرحیم» و «لا اله الا الله» و « محمد رسول الله» می‌باشد با خط کتیبه‌ی متأخرتر که تاریخ میلادی در آن حک شده همسان می‌باشند. همچنین متن کتیبه نیز ادامه‌ی محمد رسوالله است که شامل «حضرت ابوبکر صدیق رض،حضرت عمر رض، حضرت عثمان رض و حضرت علی کرم الله وجه» می‌باشد.

مناره: اين مسجد شامل چهار مناره هشت ضلعی مي‌باشد که چهار ضلع آنها با گوشه های دیوار ادغام شده اند و تماما با آجر و ملات ماسه آهک بصورت توپر ساخته شده‌اند سپس بوسيله ملات ماسه سيمان با نقوش بسيار زيبايی گیاهی، اسلیمی و هندسی آذین گشته اند. تعدد مناره در این بنا بخاطر حضور کارگران هندی در ساخت آن و تقلید از سبک و شیوه ی معماری مساجد و معابد هندی میباشد.

محراب: اين مسجد شامل يک محراب با چند قوس بیز تُند تودرتو مي باشد که با نقوش بسيار زيبای گل و بته، اسلیمی و هندسی با ملات سيمان و رنگهای مختلف آذین شده است.
وجود محرابی رو به قبله و منبر کنار آن، یکی دیگراز دلایلی ست که ثابت می‌کند این بنا مسجد بوده و نمازگزاران آن هم بر اساس وجود کتیبه ی کنار ورودی شبستان، سنی مذهب بوده‌اند.

سازه‌ی مسجد رنگونی ها:
مسجد رنگونی‌ها دارای سازه‌ای منحصر به فرد می‌باشد. اسکلت اصلی بنا را لوله های نفت و دیوارهای قطور آجری تشکیل داده ‌ند. استراکچر بنا به گونه‌ای طراحی شده که علی رغم اصابت یک خمپاره در طول جنگ ایران و عراق با سقف شبستان بجز ریختگی آن بخش از سقف و مقداری از تزیینات بنا و ایجاد تعدادی ترک در تیزه ی قوس ها آسیب جدی دیگری به بنا وارد نکرده و اسکلت کلی مسجد را از هم نپاشیده است.
بنای تاریخی و ارزشمند مسجد رنگونی‌ها در تاریخ ۷۸/۱/۹ با شماره‌ی ۲۲۸۹ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

️منابع مطالعاتی:

  • حکمت ، علی اصغر. (۱۳۳۷)، سرزمین هند، انتشارات دانشگاه تهران.
  • حقایقی درباره ی هند، (۱۳۳۳)، پرچم ملی، نشر اداره اطلاعات سفارت هند.
    درخشانی، نجلا. ۱۳۹۸، آثار ملی آبادان و خرمشهر (منطقه آزاد اروند)، انتشارات ارسطو.
  • درخشانی، نجلا. ۱۳۸۶ ، طرح مرمت و احیاء مسجد رنگونیها، پایاننامه کارشناسی، مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی تهران.
  • زرین نقش، کیهان. (۱۳۸۶)، نگاهی به معماری هندوستان، پیام آبادگران اصفهان، شماره ۳۶ و ۳۷ .
  • ذکرگو ،امیرحسین. (۱۳۷۸)، مسجد قبة الاسلام نطفه معماری هندو-اسلامی، مجموعه مقالات همایش معماری مسجد:گذشته – حال – آینده،جلد ۲، انتشارات دانشگاه هنر، تهران.
  • لهسایی‌زاده – عبدالعلی، جامعه شناسی آبادان، انتشارات کیان مهر، چاپ اول بهار ۱۳۸۴.
  • عمرانی پور – علی، هنر و معماری اسلامی ایران (یادنامه استاد دکتر لطیف ابوالقاسمی)، انتشارات سازمان عمران و بهسازی شهری، چاپ اول ۱۳۸۴٫
  • کخ، ابا. (۱۳۷۳)، معماری هند در دوره گورکانیان، ترجمه: حسین سلطان‌زاده، ناشر: دف‍ت‍ر پ‍ژوه‍ش‍ه‍ای‌ ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌،تهران.

تصویر نویسنده خوزتوریسم

بوم‌گردی در حمیدیه

بوم‌گردی در حمیدیه

حمیدیه یکی از شهرستان‌های استان خوزستان است. این شهر در بخش حمیدیه شهرستان اهواز قرار گرفته و در سال ۱۳۸۵، تعداد ۲۲٫۰۰۱ نفر جمعیت داشته‌است. شهرستان حمیدیه از بی نظیر جاهایی است که در آن جا می توان شن های کویر، آب های رودخانه و درختان جنگل را در کنار هم مشاهده نمود .و همچنین چینش زیبای تپه های شنی و وجود غدیرهای آب و گونه های زیبای گیاهی و پرندگان محلی جلوه های زیبایی را به دیدگان می بخشد.همچنین از لحاظ آثار باستانی شهرستان حمیدیه دارای آثار باستانی بسیار زیادی است که نیازمند کاوش، مراقبت و حفاظت شدیدی هستند.

این شهر جدای از جاذبه های تاریخی و طبیعی خود از اهمیت های دیگری نیز برخوردار است شما با قدم زدن در خیابان های اصلی شهر می توانید با نمای ساختمان های امروزی شهر و ترکیب شهری آن بیشتر آشنا شوید. در اطراف این شهر و در مسیرهای روستایی آن رودخانه ها و باغ های گوناگونی وجود دارند که زیبایی شهر را بیشتر کرده اند این منطقه دارای تنوع گیاهی و جانوری بالایی است و مجموعه ای پرندگان را در خود جای داده است. از سویی این شهر دارای جاذبه های باستانی بسیار زیادی زیادی است که می توانید از آن ها دیدن کنید تجربه سفر به این منطقه بسیار ویژه است و شما می توانید سفری خاطره انگیز به این منطقه داشته باشید.

شهرستان حمیدیه دارای‌ روستاهای گردشگری مانند طویبه و شعیبیه است، اهالی این روستاها علاوه بر کشت انواع سبزی، در بخشی از کشتزارهای خود، گل‌های نرگس، آفتابگردان، شب بو و همیشه بهار می‌کارند. زاغه‌های ارتش در دوران دفاع مقدس کوشک حمیدیه و اولین سد تنظیمی استان که در مسیر روستای خسرج است از مکان‌های دیدنی حمیدیه هستند.قایق سواری در رود کرخه از دیگر تفریحات گردشکران در حمیدیه است.

عکس :ایکنا وفارس

روستای طویبه روستای گردشگری و بوم گردی در شهرستان حمیدیه است. روستای طویبه روستای گردشگری و بوم گردی در شهرستان حمیدیه است. زنان در این روستا مشغول پخت نان برنج هستند. روستای طویبه روستای گردشگری و بوم گردی در شهرستان حمیدیه است. روستای طویبه روستای گردشگری و بوم گردی در شهرستان حمیدیه است که در آن صنایع دستی و محصولات بافته شده از برگ درخت خرما در معرض دید گردشگران قرار دارد. روستای طویبه روستای گردشگری و بوم گردی در شهرستان حمیدیه است که در آن محصولات غذایی با محوریت خرما و صنایع دستی حصیربافی به گردشگران عرضه می‌شود. روستای طویبه روستای گردشگری و بوم گردی در شهرستان حمیدیه است. روستای طویبه روستای گردشگری و بوم گردی در شهرستان حمیدیه است. روستای طویبه روستای گردشگری و بوم گردی در شهرستان حمیدیه است. روستای طویبه روستای گردشگری و بوم گردی در شهرستان حمیدیه است. روستای طویبه روستای گردشگری و بوم گردی در شهرستان حمیدیه است. شنزارها در مسیر روستای خسرج که می تواند مکانی برای تفریح و ماشین سواری در شن و ماسه ها تبدیل شود. شنزارها در مسیر روستای خسرج که می تواند مکانی برای تفریح و ماشین سواری در شن و ماسه ها تبدیل شود. شنزارها در مسیر روستای خسرج که می‌تواند به جایگاهی برای تفریح و ماشین سواری در شن و ماسه ها تبدیل شود. روستای شعیبیه محل کاشت گل‌هایی مانند آفتابگردان، شب بو، همیشه بهار و نرگس و همچین سبزیجات در استان خوزستان است. روستای شعیبیه محل کاشت گل‌هایی مانند آفتابگردان، شب بو، همیشه بهار و نرگس و همچین سبزیجات در استان خوزستان است. روستای شعیبیه محل کاشت گل‌هایی مانند آفتابگردان، شب بو، همیشه بهار و نرگس و همچین سبزیجات در استان خوزستان است. روستای شعیبیه محل کاشت گل‌هایی مانند آفتابگردان، شب بو، همیشه بهار و نرگس و همچین سبزیجات در استان خوزستان است. روستای شعیبیه که محل کاشت گل‌هایی مانند آفتابگردان، شب بو، همیشه بهار و نرگس و همچین سبزیجات در استان خوزستان است. روستای شعیبیه محل کاشت گل‌هایی مانند آفتابگردان، شب بو، همیشه بهار و نرگس و همچین سبزیجات در استان خوزستان است. روستای شعیبیه که محل کاشت گل‌هایی مانند آفتابگردان، شب بو، همیشه بهار و نرگس و همچین سبزیجات در استان خوزستان است. روستای شعیبیه که محل کاشت گل‌هایی مانند آفتابگردان، شب بو، همیشه بهار و نرگس و همچین سبزیجات در استان خوزستان است. روستای شعیبیه محل کاشت گل‌هایی مانند آفتابگردان، شب بو، همیشه بهار و نرگس و همچین سبزیجات در استان خوزستان است. زاغه‌های ارتش که در زمان جنگ تحمیلی برای نگهداری مهمات از آنها استفاده می‌شد. زاغه‌های ارتش که در زمان جنگ تحمیلی برای نگهداری مهمات از آنها استفاده می‌شد. زاغه‌های ارتش که در زمان جنگ تحمیلی برای نگهداری مهمات از آنها استفاده می‌شد. سد تنظیمی حمیدیه اولین سد تنظیمی استان خوزستان است که پیش از انقلاب ساخته شده است. سد تنظیمی حمیدیه اولین سد تنظیمی استان خوزستان است که پیش از انقلاب ساخته شده است. سد تنظیمی حمیدیه اولین سد تنظیمی استان خوزستان است که پیش از انقلاب اسلامی  ساخته شد. قایق سواری در رود کرخه از دیگر تفریحات گردشکران در حمیدیه است. قایق سواری در رود کرخه از دیگر تفریحات گردشکران در حمیدیه است. کوشک حمیدیه | خبرگزاری فارسقایق سواری در رود کرخه از دیگر تفریحات گردشکران در حمیدیه است.

تصویر نویسنده خوزتوریسم

کارگاه احرامی‌بافی در شوشتر

کارگاه احرامی‌بافی در شوشتر

یکی از میراث‌های تاریخی شوشتر، یک نوع هنر پارچه‌بافی است که به آن «اِحرامی‌بافی» می‌گویند. مردم شوشتر در گذشته این دست‌بافته را بدون نقش به عنوان پوشش اِحرام برای استفاده در مناسک حج می‌بافتند.

شوشتر، یکی از زیباترین شهرهای استان خوزستان در دل خود گنجینه‌های فراوانی از دوران کهن برای مردم امروز به یادگار دارد. یکی از این یادگارهای زیبا، یک نوع هنر پارچه‌بافی است که به آن «اِحرامی‌بافی» می‌گویند. آن گونه که در تاریخِ این هنر پارچه‌بافی ذکر شده است مردم شوشتر در گذشته این دست‌بافته را بدون نقش به عنوان پوشش اِحرام برای استفاده در مناسک حج می‌بافتند. امروز اما این دست بافته در ابعاد مختلف و با طرح و نقش‌های گوناگون بافته می‌شود.

در سال گذشته مدیرکل دفتر آموزش و ترویج صنایع‌دستی کشور از کارگاه‌های احرامی‌بافی برای ثبت ملی شهر شوشتر به عنوان شهر احرامی ایران بازدید کرد و این هنر به نام شوشتر به ثبت ملی رسید.

کارگاه‌های احرامی‌بافی متعددی در شوشتر فعالیت می‌کنند و کارگاه خانم برگریزان در سرای افضل، یکی از این کارگاه‌ها است. دستگاه سنتی احرامی­‌بافی، رنگ‌ها و نقوش متقارن زیبای روی احرامی و صدای آرامش‌بخش دفه (ابزاری که برای کوبیدن پودها از آن استفاده می‌­شود) هر بیننده‌ای را وا می‌دارد که روبه‌روی این اتفاق کهن که توانسته از هزارتوی تاریخ خود را به این عصر برساند، خیره بایستد.

مرضیه برگریزان، هنرمند و صاحب کارگاه احرامی‌بافی درباره این هنر دست‌بافته به خبرنگار ایکنای خوزستان، گفت: احرام‌بافی از رشته‌های بومی استان خوزستان است و قدمت چند هزارساله دارد. در گذشته احرام بدون طرح و ساده بافته می‌شد و برای احرام خانه خدا از آن استفاده می‌شد، اما به تدریج روز به روز پیشرفته‌تر شد و در حال حاضر نقش‌های متنوعی در آن به کار می‌رود.

این هنرمند افزود: با توجه به اندازه‌ و ابعاد احرامی، استفاده‌های مختلفی از آن می‌‌شود. سجاده، روفرشی، رومبلی، تزئینات دیوار ازجمله کاربردهای احرامی است. پود این کار از پشم و تار آن از پنبه است. سعی ما این است که از پشم طبیعی گوسفند در آن استفاده کنیم که رنگ پس ندهد.

برگریزان که خود مدرس احرام‌بافی است و علاقه‌مندان بسیاری را در طول ۳۰ سال فعالیت در عرصه احرامی‌بافی با این هنر پارچه‌بافی آشنا کرده است، گفت: ۲۲ سال در کمیته امداد امام خمینی(ره) مشغول آموزش شدم و در این مدت به ۷۰۰ مددجو آموزش دادم و این کار به منبع درآمد آنها تبدیل شد.

علی محمد چارمحالی، کارشناس میراث فرهنگی شوشتر نیز در معرفی این هنر بومی شوشتر گفت: هنر «احرامی‌ بافی» یا «احرومی‌ بافی» از دست‌بافته‌های شهرستان شوشتر است. «احرومی» یک نوع دست بافته است که در ابعاد متفاوت بافته می‌شود و ابعاد آن گاهی در یک متر و ۲۰ سانتی‌متر در هشتاد و گاه بزرگ‌تر بافته می‌شود.

وی درباره تاریخچه این هنر در بین صنایع‌دستی شوشتر اظهار کرد: در گذشته از این دست‌بافته به عنوان فرش شوشتری یاد شده است و در کتاب‌ها منظور از فرش شوشتری، احرامی است. امروز این دست بافته برای کاربردهایی همچون پادری، سجاده نماز و فرش استفاده می‌‌شود.

این کارشناس میراث فرهنگی گفت: دست بافته‌های شهرستان شوشتر ریشه کهن دارند. ازسال‌های گذشته که پروند شهر ملی بسته شد، شوشتر به عنوان شهر ملی احرامی بافی در ایران معرفی شد و هم اکنون در سطح کشور شوشتر را به عنوان شهر ملی احرامی می‌شناسند.

احرامی ­بافی ، یکی از رشته­ های پارچه ­بافی سنتی ایران و رشته بومی استان خوزستان محسوب می شود این منسوج ، بافت ه­ای از الیاف پشم و پنبه با طرح ­های ساده ی هندسی است ؛ کهن شهر شوشتر یکی از مهمترین مراکز بافت احرامی خوزستان به شمار می آید

پ.ن:احرامی از جمله صنایع دستی ایران بوده که کارگاه‌های تولید آن از سال‌ها پیش در شوشتر فعال بوده‌اند. احرامی پارچه‌ای است با تار پنبه‌ای و پود پشمی به رنگ‌های سرمه‌ای، زرد، سبز، سفید، نارنجی، قرمز و… که در شوشتر بافته می‌شود..

پارچه احرامی دورنگ است که عموماً سیاه و سفید بوده ، اما به رنگهای سبز و سفید قرمز و سفید دیده شده است و یک صنعتگر بافنده می تواند روزانه ۴ عدد احرامی به اندازه های ۷۰×100 سانتیمتر را تولید نماید . این فرآورده ها در قدیم بیشتر مورد استفاده حجاج قرار می گرفته و در حال حاضر با تغییر کاربری به عنوان رومیزی ، سجاده ، جانماز و … مورد استفاده است .

طرح ­ها، نقشه ­ها و رنگ­ بندی زاییده ی ذهن خلاق بافنده است و اغلب از یک شکل کلی پیروی می­ کند. به دلیل ماهیت بافت این نوع دست­ بافته، اجرای نقوش گردان و منحنی امکان ­پذیر نیست و نقش ­ها هندسی و متقارن هستند. رایج ­ترین طرح­های احرامی خوزستان عبارتند از: طرح لوزی، طرح کاجی، طرح لوزی در لوزی، طرح راه راه ساده، طرح راه راه تی­خروسی، طرح آجر­کاری، طرح پروانه، طرح خشتی، طرح عروسکی و طرح بوسه ی دو ماهی.

نقوش دست­ بافته­ های احرامی به نوعی بازنمود نقوش سفالینه­ های تمدن شوش با قدمت چند هزار ساله است. رنگ­ های به­ کاررفته در احرامی رنگ­ هایی شاد، درخشان و روشن مانند قرمز، زرد، آبی، سبز و سفید است. در حال حاضر اکثر احرامی ­های خوزستان در ابعاد 110*70 و 100*150 بافته می­ شود. دستگاه سنتی احرامی­بافی از نوع دووردی است. دستگاه احرامی­ بافی به­ صورت ثابت در کارگاه مستقر می ­شود و نخ ­های تار به شکل افقی بر روی آن قرار می ­گیرند. ب

یشتر قطعات این دستگاه مشابه سایر دستگاه­های نساجی سنتی از جنس چوب است. از جمله ابزار مورداستفاده در این بافت سنتی می­توان به این موارد اشاره کرد: 1- دفه، ابزاری است که برای کوبیدن پودها از آن استفاده می ­شود؛ 2- لیت، قطع ه­ای مستطیل ­شکل از جنس نی مرداب که نخ ­های چله از میان این تیغه عبور می­ کنند؛ 3- بلول (ماسوره) لوله باریک و کوتاهی است که نخ پود به دور آن پیچیده می ­شود؛ و 4- چرخ­ ماسوره­ تابی که شامل دو چرخ بزرگ و کوچک است که با چرخاندن چرخ بزرگ، چرخ کوچک دستگاه نیز می­ چرخد و نخ را به دور ماسوره می­ پیچد. از مهمترین مراکز بافت احرامی خوزستان می­ توان به شهرستان­ های شوشتر شاره کرد.

مواد اولیه این رشته پشم و پنبه است که در حال حاضر در ابعاد مختلف و گاهی به طول ۳ متر برای کاربردهای متفاوت تولید می‌شود

شوشتر در حوزه صنایع دستی به عنوان شهر ملی احرام بافی معرفی شده است

عکس:ایکنا

تصویر نویسنده خوزتوریسم

نخستین مسابقات آزاد ملی مهارت گردشگری استان خوزستان

علاقمندان برای شرکت در نخستین مسابقات آزاد ملی مهارت گردشگری استان خوزستان در شهرستان اندیکا ثبت نام کنند


نخستین مسابقات آزاد ملی مهارت گردشگری در شهرستان اندیکا از توابع شمال خوزستان برگزار می‌شود.
از کلیه فرهیختگان، نخبگان و فعالان حوزه گردشگری، میراث‌فرهنگی صنایع‌دستی کشور دعوت می شود به منظور ایده پردازی و شرکت در نخستین مسابقات آزاد ملی مهارت گردشگری در اندیکا تا تاریخ ۳۰ بهمن از طریق سایت www.khouzestan.irantvto.ir ثبت نام کنند. (از طریق لب تاپ)
این مسابقات به مدت سه روز از تاریخ ۸ تا ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ در جزیره زیبای سد شهید عباسپور و منطقه کوهستانی تاراز در شهرستان اندیکا و به همت اداره کل فنی و حرفه‌ای خوزستان و با مشارکت نماینده محترم شهرستان مسجدسلیمان ، هفتکل، لالی و اندیکا در مجلس شورای اسلامی، فرمانداری اندیکا، سازمان آب و برق خوزستان، اداره کل میراث‌فرهنگی گردشگری صنایع‌دستی خوزستان و.... برگزار می‌شود.
پذیرش جهت اسکان کلیه افراد شرکت کننده ۷ اسفند ۱۴۰۱ خواهد بود.
افراد متقاضی جهت شرکت در این مسابقات می‌توانند برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن 09165900278 تماس بگیرند.
هدف از برگزاری این مسابقات ترویج و ارتقای فرهنگ گردشگری، فراهم کردن فرصت مناسب برای رقابت سالم میان فعالان در این حوزه، معرفی مکان‌های بومی و گردشگرپذیر، ایجاد اشتغال و اهمیت نقش آن در توسعه اقتصادی به عموم مردم است.

روابط عمومی اداره کل آموزش فنی و حرفه‌ای خوزستان

معرفی رسانه

رسانه گردشگری و فرهنگی خوزستان


با مجوز رسمی نشر دیجیتال برخط
مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه های دیجیتال
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کشور

شماره مجوز: ۵۰/۲۲۹۰۶

شماره ثبت: ۱۰۱۸۷

کد شامد: ۱۲-۰-۶۵-۲۹۳۹۸۶-۱-۱

رسانه  تخصصی گردشگری و فرهنگی استان خوزستان
منتخب مرحله اول  جشنواره دزفول گرام ۹۷

برگزیده  و رتبه دوم در یازدهمین جشنواره ملی
رسانه های  دیجیتال کشور  سال ۹۸

برگزیده پویش زندگی از نو سال ۹۹

گروه رسانه ای گردشگری وفرهنگی خوزستان
رسانه ای برای  معرفی وشناخت جاذبه های.باستانی.تاریخی
طبیعی.مذهبی استان خوزستان

معرفی اقوام و فرهنگ ملی و محلی و آداب و رسوم اقوام

منتخب گزارشهای تصویری  و رویدادهای  خبری حوزه گردشگری و فرهنگی کشور و استان خوزستان از منابع معتبر خبرگزاریها استانی و کشوری

برگزاری همایش ها..کارگاه های آموزشی..نمایشگاه هاو جشنواره های درون استانی و برون استانی بامحوریت معرفی جاذبه های گردشگری و معرفی اقوام و فرهنگ ملی و محلی و آداب و رسوم اقوام خوزستان

مشاوره وراهنمایی به علاقه مندان و دانشجویان درحوزه گردشگری و فرهنگی

اراِیه کلیه خدمات گردشگری در استان خوزستان
برگزاری انواع تورهای گردشگری در سطح استان خوزستان

ارتباط با ما:
۰۹۱۶۶۰۶۲۱۱۳
۰۹۳۰۲۳۱۸۷۴۶
پیوندهاوشبکه های اجتماعی
logo-samandehi ................... ................. شعار سال ۱۴۰۳  height=  height=  height=  height=  height=  height=  height=  height=  height=

آمارگیر وبلاگ