خوزتوریسم

رسانه تخصصی گردشگری و فرهنگی خوزستان

تصویر نویسنده خوزتوریسم

دریاچه شهیون - دزفول

دریاچه شهیون - دزفول

دریاچه شهیون یا دریاچه سد دز، یکی از زیباترین دریاچه های ایران است که پشت دو کوه شاداب و تنگوان در کنار روستای گردشگری پامنار دزفول شکل گرفته و چهره‌ای تماشایی به این منطقه داده است.

دریاچه شهیون یا دریاچه سد دز در شمال شرقی و قسمت هایی از شمال شهرستان دزفول و در استان خوزستان واقع است.

این دریاچه به صورت مصنوعی و با احداث سد دز بر روی رودخانه دز شکل گرفته است و نیز تعدادی جزیره بزرگ و کوچک را در خود جای داده است که زیبایی منحصر به فردی به آن می بخشند.

مساحت دریاچه سد دز در مواقع پرآبی و کم‌آب اندکی متفاوت بوده و در بیشترین حالت تقریبا شش هزار هکتار است. عمق دریاچه نیز تا ۵۰ متر متغیر است.

از تفریحات این دریاچه می توان به شنا (بدون نظارت غریق نجات)، کمپینگ، پیک نیک و ماهیگیری اشاره کرد. همچنین برخی تفریحات آبی مثل اسکی و قایق های موتوری که متولیانشان افراد محلی هستند هم می توانند تجربه ای متفاوت باشند. همچنین در برخی مواقع سال این دریاچه مکان مناسبی برای ماهیگیری است. دریاچه شهیون تعدادی جزیره بزرگ و کوچک را در خود جای داده است که زیبایی منحصر به فردی به آن می بخشند. در این جزایر درختانِ کُنار، کلخنگ، بید و بادام کوهی زیادی به چشم می خورند و جانوران کوچکی همچون روباه و خرگوش، و پرندگان دریایی، تیهو و کبک بر روی این جزیره ها زندگی می‌کنند.

عکس:محمدمهدی عاملی/ایسنا

u123324_62534430_DJI_0829.jpgs99478_62534442_IMG_8957.jpgh75664_62534432_DJI_0831.jpgn638608_62534433_DJI_0851.jpgu30309_62534421_DJI_0748.jpgf871400_62534409_DJI_0070.jpgy794601_62534410_DJI_0103.jpgs246861_62534411_DJI_0109.jpg125836_62534440_IMG_8968.jpgu97604_62534436_IMG_8823.jpgl516412_62534446_IMG_9075.jpg

تصویر نویسنده خوزتوریسم

اولین کاشف و حفار مرد در ایران کیست؟

اولین کاشف و حفار مرد در ایران کیست؟

​​​​​​​پیدایش نفت در ایران بر اثر سعی و تلاش رینولدز بود و می‌توان او را به عنوان اولین کاشف نفت در ایران نام برد.

دارسی پس از امضاء قرارداد، از ریونلدز به عنوان کارشناس با تجربه در زمینه نفت دعوت به همکاری کرد و چند نفر مهندس زمین‌شناس و حفار لهستانی را به سرپرستی او به منطقه چیاسرخ در غرب قصر شیرین فرستاد.
رینولدز پس از فوران نفت اولین کاری که انجام داد تا از اتلاف نفت جلوگیری کند یک مخزن بزرگ مانند آب‌انبار در نزدیکی چاه ساخت و در چاه را با زحمت زیاد بست و از طریق مجرای باریکی نفت را تا انبار هدایت کرد.
رینولدز پس از ترک شرکت نفت برمه به استخدام شرکت رویال داچ - شل درآمد و برای اکتشاف نفت به ونزوئلا رفت او موفق به استخراج نفت شد و در همین کشور در 23فوریه 1925 فوت کرد.

جرج برنارد رینولدز سمت چپ تصویر به همراه دستیارانش در مسجد سلیمان سال ۱۲۸۸ ش

جرج برنارد رینولدز سمت چپ تصویر به همراه دستیارانش در مسجد سلیمان سال ۱۲۸۸ ش

منبع:نفت ما

تصویر نویسنده خوزتوریسم

هندیجان، سرزمین صنایع‌دستی و هنرهای فراموش‌شده

هندیجان، سرزمین صنایع‌دستی و هنرهای فراموش‌شده

هنرها و صنایع، در زمان خود بسته به نیاز جوامع و براساس امکانات و شرایط موجود به‌وجود می‌آیند و با گذر زمان و تغییر شرایط زندگی، یا متناسب با تغییرات، به‌روز می‌شوند و یا به دلیل عدم کاربرد، چرخه روزگار را ترک می‌کنند

از گذشته تا به امروز در سرزمین هنرمندپرور و زرخیز ایران بزرگ، افراد زیادی پا به عرصه وجود گذاشتند و با چوب و سنگ و خاک و خامه، جان‌ها و نقش‌ها زدند و طرح‌ها آفریدند و هنرها از خود برجای گذاردند و رفتند. در شهرستان هندیجان، در جنوبی‌ترین نقطه استان خوزستان نیز افراد چیره‌دست و صنعتگران بسیاری همواره بوده و هستند که در بخشی از تاریخ این آب و خاک، دست به خلق آثار ارزشمندی زدند و پای هرکدام از این آثار، مُهر و نام خود را به یادگار ثبت کردند؛ دست‌ساخته‌هایی فاخر که همچنان در متن زمان ساری و جاری هستند، هر چند که برخی از خالقان این آثار امروز دیگر در میان ما نیستند، اما باید پذیرفت که در این آمد و رفت‌ها اگر دلی برای نگاهداری و مراقبت و انتقال این میراث گران‌بها به نسل‌های بعد می‌لرزید و بخشی از این داشته‌های هنری و فرهنگی ما در غفلت زمانه، بر زمین نمی‌ماند، بی‌تردید حرفه و هنرهای بسیاری حالا وجود داشتند و به فراموشی سپرده نمی‌شدند و همچنان پویا و جاری به مسیر خود ادامه می‌دادند. از همین‌روی و به همین بهانه، مروری خواهیم داشت بر آثار و هنرمندان فراموش‌شده، صنایع‌دستی و مواریث فرهنگی در معرض خطر هندیجان.

شهرستان هندیجان یکی از بنادر تاریخی و کهن ایران در استان خوزستان محسوب می‌شود. این بندر با قدمتی ۳۰۰۰ ساله از مناطق دیدنی ایران است که تاریخ آن به دوران پیش از امپراتوری هخامنشیان برمی‌گردد. این شهرستان با مختصات جغرافیایی E:۳۷۶۰۱۲ و N:۳۳۴۵۶۵۲ و ارتفاع ۵ متر از سطح دریا در جنوب‌شرقی استان خوزستان در فاصله ۱۷۰ کیلومتری از مرکز استان واقع شده است. هندیجان در دوره‌های مختلف با نام‌های "اندیگان"، "هندیگان"، "هندیون" نامیده می‌شده و در واقع از دو واژه "هند" و "گان" تشکیل می‌شود. هند یا اند در زبان سانسکریت به معنای آب است و "گان" یا "جان" پسوند مکان. بنابراین واژه هندیجان به معنای «سرزمین آب» است.

در این جغرافیا، حصیربافی، کپوبافی، چرم‌دوزی، نخ‌ریسی، منقل گلی«کَلَک»، گرگوربافی و صنایع‌دریایی از صنایع زنده و پویا محسوب می‌شوند. هرچند در گذشته، عبابافی، جاجیم‌بافی، مشک‌دوزی، گیوه‌دوزی و لنج‌سازی نیز رواج داشته که امروزه تقریباً منسوخ شده‌اند. یکی از صنایع شناخته‌شده در این منطقه صنعت لنج‌سازی با چوب است که از دیرباز در این حوزه وجود داشته است و همواره به عنوان یکی از جاذبه‌های این منطقه محسوب می‌شد؛ هنری برآمده از قلب مردمان بومی خلیج‌پارس که در سال ۱۳۸۸ به ثبت‌ملی و متعاقب آن در سال ۲۰۱۱ میلادی به عنوان هشتمین میراث ناملموس ایران در اجلاس اندونزی یونسکو به نام استان‌های خوزستان، هرمزگان و بوشهر به ثبت‌جهانی رسید.

نگرانی از خطر فراموشی و ازبین رفتن و مرگ هنرمندان و صنعتگران، بدون تردید یکی از اصلی‌ترین دلایل نگارش این نوشته است. دلیلی روشن برای نجات و ثبت و انتقال و احیای آثار و تکریم هنرمندانی که می‌بایست تا فرصت باقی است برای جلوگیری از وقوع حسرت‌های آینده کاری کرد. در این نوشتار به طور ویژه سرنوشت صنعت مشک‌دوزی و گرگوربافی و گیوه‌دوزی در هندیجان بررسی و معرفی می­شود.

مشک‌دوزی

حبیب‌الله شریف‌پور ۷۲ ساله، کارمند بازنشسته ثبت احوال، از فرهنگ‌دوستان هندیجان و نویسنده کتاب "تاریخ گذشته هندیجان" است. او فرزند آخرین فردی است که در هندیجان به این صنعت اشتغال داشته و باید او را جزو آخرین میراث‌داران صنعت مشک‌دوزی در هندیجان به حساب آورد. پدرش، محمد شریف‌پور تا سال ۱۳۴۵ به کار مشک‌دوزی مشغول بود. او می‌گوید هفت نفر در هندیجان مشک می‌دوختند. این هفت نفر که راسته‌ای به نام "راسته مشک‌دوزان" به اعتبار نام خود در بازار داشتند و در کنار همدیگر مشغول به کار بودند، عبارتند از: رسول جوادی، بارون شریف‌پور، محمد شریف‌پور، حاج‌عبدالنبی قنواتی، موسی جوادی، رضا مزارع و عبدعلی مشاک.

هنر مشک‌دوزی از بهبهانی‌های ساکن در شهر به هندیجانی‌ها رسیده و باید گفت که مشک‌دوزی در واقع هنر دیرینه مردم بهبهان است. مشک از پوست بز ساخته می‌شد و اگرچه پوست بز برای تولیدات چرمی کارایی ندارد، اما برای ساخت مشک بسیار مناسب است.

مراحل ساخت مشک این‌گونه است که در آغاز و پس از جداسای گوشت، در ابتدا پوست را به شکل منظم و کامل می‌شویند و سپس با نمک همه سطح آن را آغشته کرده و دو سه روز به حال خود رها می‌کنند، پس از این مرحله، به وسیله داس کوچک باقیمانده چربی و گوشت را تمیز و موها را قیچی می‌کنند و سپس جَفت (برگ خشک‌شده درخت بلوط) را در مقداری آب قرار می‌دهند و پوست تمیزشده را به مدت دو هفته در آب و جفت قرار می‌دهند. پس از این مرحله، دوباره پوست را کامل شسته و باقی‌مانده‌های مو و چربی را از آن جدا و با سوزن و نخ کفش به صورت مشک می‌دوزند. حالا مشک ما آماده است و می‌توان از آن برای استفاده و نوشیدن آب یا ذخیره دوغ و روغن از آن استفاده کرد. در گذشته و هم‌اکنون نیز در مناطق وسیعی از زاگرس و به‌خصوص در میان عشایر ساکن در ایذه، اندیکا و لالی، مشک را بر سه‌پایه‌ای به نام "ملار" قرار می‌دهند. هرچند به دلیل وجود زندگی کوهستانی، بسیاری از عشایر به خاطر وجود درخت در خانه، مشک را به شاخه‌های ضخیم درخت و در سایه آن آویزان می‌کنند و با این کار به خنک بودن محتوای مشک کمک می‌کنند. در گذشته، در منطقه هندیجان، آب مصرفی را از رودخانه تهیه می‌کردند که براساس شواهد موجود در گفته‌های افراد قدیمی بسیار زلال و پاکیزه بود. بومیان و قدیمی‌های منطقه در روایات خود درخصوص انتقال آب با مشک از رودخانه، از وجود کوسه‌هایی حرف می‌زنند که از مسیر دریا وارد رودخانه می‌شدند و همین موضوع همواره باعث ایجاد مشکلات فراوانی برای مردم و اهالی این منطقه می‌شده است. هجوم این کوسه‌ها به مردم و افراد مشک به دست در بسیاری از موارد به قطع دست یا پای افراد منجر می‌شد.

هم‌اکنون، باوجود گذشت سال‌ها از آن روزگار، افراد بسیاری را می‌توان در هندیجان دید که در دوران نوجوانی و جوانی در بستر رودخانه یک پا و یا دست خود را از دست داده باشند. از همین‌روی، برای جلوگیری از ورود کوسه به مناطق مسکونی شهری و روستایی، در گذشته توری‌هایی فلزی در رودخانه و در مسیر کوسه‌ها قرار می‌دادند تا از این راه تا حد ممکن از حمله کوسه‌ها جلوگیری شود. در سال ۱۳۳۷ به دستور زنده‌یاد دکتر منوچهر اقبال، نخست‌وزیر وقت، هندیجان از نعمت برق برخوردار شد و به تدریج و با ورود برق در زندگی مردم، استفاده از مشک برای نوشیدن آب از رونق افتاد و مشک و حرفه مشک‌دوزی به مرور زمان، کارایی خود را از دست داد و صاحبان این حرفه به تدریج از یاد رفتند. صاحبان این حرفه در نبود مشتری، اقدام به تغییر مسیر زندگی و انتخاب یک راه تازه برای امرار معاش کردند و مشک به پستوخانه رفت و به خاطره‌ای برای یادآوری دوران گذشته بدل شد؛ اما باوجود این، با اندک فاصله‌ای از هندیجان، مشک و هنر مشک‌دوزی در مناطقی دیگری از استان خوزستان همچنان به حیات اجتماعی خود ادامه داد و باوجود تغییرات عمده‌ای که در زندگی بشری و باتوجه به نفوذ صنایع جدید ایجاد شد، مشک و ملار نه تنها حذف نشدند، بلکه به عنوان یکی از اجزای ثابت زندگی ایلی در میان اقوام و عشایر بسیاری به قوت خود باقی ماندند. یکی از این اقوام ساکن در خوزستان، لرهای بختیاری کوچ‌رو هستند.

گرگوربافی

گرگور عبارت است از تور ماهی‌گیری فلزی‌ای که با سیم‌های فلزی نازک، ساخته می‌شود. صنعت گرگوربافی در هندیجان با نام سیدمرتضی موسوی و همسر او پروین علی­نیا گره خورده است. موسوی به‌دنبال ارایه درخواست کار به اداره شیلات دیلم، فعالیت خود را در زمینه گرگوربافی در اوایل دهه ۶۰ آغاز کرد. در این زمان در منطقه دیلم، فقط ۱۵ نفر به کار گرگوربافی مشغول بودند و سیدمرتضی موسوی پس از کسب مهارت در این کار در سال ۱۳۶۸ به دنبال درخواست مردم، از دیلم به هندیجان رفت و با تأسیس کارگاه گرگوربافی در ید می روستای چم‌مراد با کمک و همکاری همسرش به عنوان اولین و تنها گرگورباف در هندیجان، فعالیت‌های خود را آغا کرد و تا سال ۱۳۷۸ در این رشته به فعالیت مشغول بود. به دنبال بیماری و سخت‌ترشدن شرایط جسمانی این صنعتگر، فعالیت‌های کاری او محدود و پس از مدتی برای همیشه متوقف شد. هم‌اکنون به دلیل نبود امکانات تولیدی و استادکار ماهر در هندیجان، صیادان گرگورهای موردنیاز خود را از شهرها و مناطق دیگر و به‌خصوص از استان بوشهر تهیه می‌کنند.

نام گرگور که به میان می‌آید، بوشهر اولین شهری است که در کنار این صنعت به ذهن خطور می‌کند. مرکز اصلی گرگوربافی در ایران شهر بوشهر بود و در این حوزه صنعتی، افراد زیادی به این کار اشتغال داشتند. از آغاز، دانش گرگوربافی از افغانستان و پاکستان وارد ایران شد. در سال‌های دور و پیش از ابداع سیم، گرگور با ریشه درخت ساخته می‌شد. برای این کار، ریشه درختان بیابان را در آب می‌خواباندند تا به اندازه کافی نرم شود و سپس برای شکل‌پذیری بهتر و تولید گرگور استفاده می‌شدند.

یکی از ایرادات عمده در گرگورهای چوبی، سوراخ‌های درشتی بود که ماهی به آسانی از این مخرج‌ها عبور می‌کرد. با تداوم ارتباطات و به دنبال مهاجرت مردم و مراودات میان نواحی جنوب و حاشیه خلیج‌فارس با مناطقی مانند دوبی و کویت در دهه ۴۰ و ۵۰، مشاهده گرگورهای سیمی باعث شد تا تولید گرگور فلزی در ایران آغاز و به سرعت رونق پیدا کند و به دلیل دوام بیشتر و کارایی بهتر این محصول، گرگورهای چوبی در اندک زمانی منسوخ و جای خود را به نوع سیمی آن داد.

گرگورسازی در مناطق مختلف و بسته به سفارش و درخواست مشتری دارای ابعاد گوناگونی است. به عنوان نمونه در ایران، گرگور به ابعاد ۳-۲ متر ساخته می‌شود، اما در مناطقی مانند دوبی تا ابعاد ۲۰ و ۳۰ متر نیز برای استفاده در قسمت‌های عمیق‌تر دریا ساخته می‌شود.

ابزار ساخت گرگوربافی به شکل مختصر عبارتند ازسیم شماره ۱۷ یا ۱۸ (برای صرفه‌جویی در مصرف سیم گاهی با سیم ۱۹ هم ساخته می‌شود) و سیم‌چین و انبردست. گرگور از سه بخش تشکیل می‌شود: بدنه اصلی، بُن، دماغه (فَک).

در ساخت گرگور، سیم‌های بلند در قسمت پایین گرگور قرار می‌گیرند و در ادامه در قسمت‌های بالا، سیم‌ها کوتاه‌تر می‌شوند و تا جایی که در انتها به صفر می‌رسند. با ساخت گرگور، برای ورود ماهی به قسمت بدنه اصلی «قفس» که به صورت یک طرفه است و ماهی در ورود به این بخش راه برگشتی نخواهد داشت و به دام افتاده، بغل آن را با سیم‌چین سوراخ می‌کنند و با این عمل یک رُخ دماغه‌ای شکل به‌وجود می‌آید.

موارد و شیوه استفاده گرگور: گرگور طبق تشخیص و انتخاب ماهی­گیر در دریا قرار داده می‌شود. از این تور برای صید ماهی‌های بزرگ مانند سنگ‌سر، هامور و میش‌ماهی استفاده می‌شود. ماهی هامور در مناطقی از دریا و در اعماق ۲۰-۱۰ متری که سنگ، درختچه و یا بقایای کشتی‌های ویران‌شده وجود دارد با ایجاد چاله، منزل می‌کند و صیاد با حوصله که زمان بالا آمدن آب را به خوبی می‌داند، با ۵-۴ کیلومتر پیشروی در دریا این مناطق را شناسایی کرده و براساس تجربه، به صید و دریافت سهم خود از سفره دریا اقدام می‌کند.

صیادی با گرگور به روش "بندیله" صورت می‌گیرد. در این شیوه، گرگورها در تعداد ۳۰ تا ۴۰ تایی و بسته به نیاز و تشخیص صیاد، با طناب‌هایی به طول ۲۰ یا ۳۰ متر به هم وصل و بسته می‌شوند . سپس بر طناب بالایی که گرگورها به آن وصل هستند بوچ‌ها را متصل می‌کنند و به این طریق، طناب بالایی بر سطح آب باقی می‌ماند و به شکل شناور به چشم می‌آید . حالا، گرگورها را در دریا رها می‌کنند تا بر روی سنگ یا درختچه‌ها جا بگیرند و سپس به مدت چند روز یا یک هفته آن‌ها را به حال خود رها می کنند. با جمع شدن ماهی‌ها و پر شدن گرگور از صید، زمان جمع‌آوری و شادی فرا می‌رسد.

گیوه‌دوزی

در هندیجان مانند بسیاری از شهرهای ایران به دلیل وجود احشام و گوسفندان، نخ‌ریسی از دیرباز رونق فراوان داشته است و همه زنان و مردان کهن‌سال در خانه به فعالیت نخ‌ریسی مشغول بودند. با نخ‌های تولیدی، بسیاری از محصولات و دست‌بافته‌های بومی تولید و استفاده می‌شد. یکی از عمده‌محصولات رایج در میان زنان هنرمند این ناحیه، گیوه بود. از آنجایی که عمده نخ تولیدی و پشم مورد استفاده در این نواحی سفید بود، گیوه‌ها به رنگ سفید تولید و خبری از گیوه‌های رنگارنگ امروزی نبود. به دلیل مرغوبیت، دوام و فرم خاص این پاافزار، همچنان این محصول تا به امروز از رونق نیفتاده استفاده می‌شود. گیوه‌دوزی نیز مانند هنر مشک‌دوزی، از جمله صنایع وارداتی از بهبهان به هندیجان است و باید بخشی از رونق اقتصادی این شهر را مربوط به صنعتگرانی بدانیم که از شهرها و مناطق همجوار به دلیل نیازهای جاری وارد این شهر شدند. یکی از این افراد صاحب‌نام بهبهانی، غلام عباسی معروف به بوفِضه است که تا سال ۱۳۴۰ به این حرفه، اشتغال داشته است و پس از آن، این حرفه، سال‌ها منسوخ شد تا این‌که سرانجام در سال‌های اخیر توسط صنعتگران شهرستان، دوباره رونق گرفت و تولید این محصول به بخش مهمی از صنایع‌دستی هندیجان مبدل شد.

کرم ندیمی‌پور

کارشناس‌ارشد باستان‌شناسی و رئیس اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی هندیجان/خبرگزاری میراث‌آریا

هندیجان، سرزمین صنایع‌دستی و هنرهای فراموش‌شده

تصویر نویسنده خوزتوریسم

قمش تاریخی مومنان - دزفول

قمش تاریخی مومنان - دزفول

قُمِش مؤمنان دزفول گنجینه‌ای تاریخی در اعماق زمین و اثری برجای مانده از دوران ساسانیان، یکی از جاذبه های ارزشمند برای بازدید گردشگرانی است که دزفول را مقصد سفر انتخاب کرده اند.

خبرگزاری مهر – گروه استان‌ها، رؤیا رجبی: در کنار مسجد و شیدانه معروف امام رضا (ع) یک در چوبی و سنتی با نمای آجرکاری شده، خودنمایی می‌کند که رنگ و بوی تاریخ را به مشام هر رهگذری می‌رساند. در چوبی را که باز کنی با فضا و پله‌های متعددی مواجه می‌شوی که با پیمودن هر پله که رو به پایین است، گویی بیشتر به اعماق تاریخ نزدیک می‌شوی.

دیوارهای سنگی و آجری و پله‌های محکم ساخته شده از آجر که قدمتشان به دوره ساسانیان باز می‌گردد مصداق جمله «دزفول شهر آجر» هستند و سقفی که اقتدار و شکوه فرهنگ و تمدنی بی نظیر از آن می بارد.

۷۵ پله ورودی قُمِش که به گویش دزفولی به سَربِطاق چوقابَفون (چوقابافان) معروف است را که طی کنی، به قُمِش مؤمنون می‌رسی. نورپردازی‌های بی نظیر قُمِش تو را به پیمودن ادامه مسیر در زیرزمین و جایی که یادآور سبک و نحوه زندگی گذشتگان این دیار است، تشویق می‌کند.

در طول مسیر قُمِش که همانند تونل است، بوی آب و آجر که شناسنامه دزفول است، آغشته می‌شود.

در جای جای قُمِش، کوزه‌های سفالی و زیراندازهای سنتی و چند ماکت مرد که نماد سقا هستند (افرادی که از درون قمش آب حمل می‌کردند) و چند ماکت زن با پوشش سنتی جانمایی شده که فضا را بیش از پیش تاریخی کرده است. راه رفتن در مسیر قمش که همانند تونل است و مشاهده سقف و دیوارهای آجری و سنگی نشان از تلاشی کم نظیر برای احیای آن و همت والای گذشتگان این دیار برای زندگی دارد.

تاریخچه قُمِش و سَربِطاق ها

قُمِش (قنات) به معنی کاریز و مجرای آب زیرزمینی است که قدمتی چند هزار ساله در دزفول داشته و در گذشته برای استفاده از آب رودخانه حفاری شده‌اند.

در گذشته مردمان دزفول با حفر تونل‌هایی به نام «قُمِش» در چند کیلومتر بالاتر از شهر و از کناره رودخانه دز، آب را به اندازه معین به سمت شهر هدایت می‌کردند و پس از مصارف شهری این آب مسیر خود را در خارج از شهر برای سیراب کردن زمین‌های کشاورزی ادامه می‌داد. مردم دزفول این راه دسترسی به کانال حفر شده را «سَربِطاق» می‌گفتند.

این قنات‌ها از منحصر به فردترین شبکه زیر زمینی آب در جهان محسوب شده که بخش عمده‌ای از آب مورد نیاز بخش کشاورزی، آب آشامیدنی و مصرف روزانه مردم دزفول را تأمین کرده و در هشت سال جنگ نیز به عنوان پناهگاه و امدادرسانی به مصدومان مورد استفاده قرار می‌گرفت.

در واقع قُمِش در اصطلاح قدیم به تونل‌های آبرسان زیرزمینی گفته می‌شد که آب رودخانه دز را به تمام نقاط شهر می‌رساند و قدمت آنها به زمان عیلامیان و ساسانیان باستان می‌رسد.

«سَربِطاق» نیز مجرایی به شکل سرداب بود که به صورت مستقیم و با شیب ۴۵ درجه تا محل جریان آب به وسیله پلکانی که گاه دارای ۱۰۰ پله بود پیش می‌رفت. به علت گرمای طاقت‌فرسای تابستان، قمش و سربطاق‌ها نقش بسیار مهمی در ادامه زندگی و حیات شهر دزفول ایفا کرده‌اند.

در گذشته تعداد ۱۳ سَربِطاق در دزفول وجود داشته که به دلیل توسعه شبکه آب‌رسانی شهر از دهه ۴۰ شمسی به بعد، کم‌کم کارکرد خود را از دست داده و متروکه و بعضی حتی تبدیل به مسیر فاضلاب شدند.

آثار آن‌ها در دهه ۵۰ و حتی تا اوایل دهه ۶۰ نیز موجود بود که به دلیل نشست زمین و خطرات احتمالی آن و اغلب با آوارهای ساختمان‌ها که غالباً در اثر موشک باران شهر در زمان جنگ تحمیلی تخریب می‌شدند پر شدند و دهانه آن‌ها بسته شد.

معرفی قُمِش مؤمنون

به گواه مستندات در گذشته شهرستان دزفول دارای ۲۴ رشته قُمِش بوده که هر کدام با سَربِطاق های متعدد در مساحت‌های مختلف احداث شده‌اند و قدمت آنها به دوران ساسانیان و عیلامیان برمی گردد.

قُمِش مؤمنون یکی از این ۲۴ رشته قُمِش موجود در دزفول و در واقع تنها قُمِش احیا شده در این شهرستان است.

این قُمِش در گذشته آب مورد نیاز یک هزار و ۲۰۰ هکتار از زمین‌های کشاورزی این منطقه را تأمین می کرده است. وجه تسمیه این قُمِش به نام متولی وقت مسجد، صادق قلی چوقاباف است.

این مسجد در زمان جنگ تحمیلی در مهرماه سال ۶۲ مورد اصابت موشک قرار می‌گیرد و ۳۸ نفر به شهادت می‌رسند که در عملیات خاکبرداری و خارج کردن شهدا از زیر آوار، خاک‌ها به درون این قمش ریخته می‌شود و بدین ترتیب قمش مؤمنون پس از آن واقعه در سال ۱۳۶۲ زیر خاک مدفون می‌شود.

پس از واقعه مذکور طی چند سال اخیر بخشی از این گنجینه آجری با همت فردی به نام سعید قلیان که متولی مسجد و شیدانه امام رضا (ع) است از زیر آوارها سر برآورد و در سال ۱۳۹۶ رونمایی شد.

ورودی قُمِش مؤمنون یعنی سَربطاق چوقابافان که اکنون به یکی از مکان‌های گردشگری و پربازدید در دزفول تبدیل شده در خیابان طالقانی، پشت بقعه سید محمود و در جنب مسجد و شیدانه امام رضا (ع) دزفول واقع شده؛ بنابراین برای بازدید از قُمِش باید به این آدرس مراجعه کرد.

احیای قُمِش با همت و تلاش شخصی

داستان احیای قُمِش مؤمنون دزفول بدین صورت است که سعید قلیان متولی این قُمِش که از کودکی داستان‌های زیادی درباره قُمِش مؤمنون از پدر و اطرافیان خود شنیده، تصمیم می‌گیرد این مکان را احیا کند به گونه‌ای که در سال ۸۹ از زیرزمین مسجد امام رضا (ع) که در آن زمان مسجد چوقاباف نام داشته، ورود کرده و پس از مقداری خاکبرداری به چند پله اول قمش که تخریب شده بودند، می‌رسد.

وی در همان ابتدا با حجم عظیمی از خاک و نیاز به عملیات‌های بزرگ خاکبرداری مواجه می‌شود اما از سوی ادارات مرتبط اجازه خاکبرداری به وی داده نمی‌شود.

وی در سال ۹۴ از شهرداری می‌خواهد، فاضلاب بندی محله‌ای که قُمِش در آن قرار دارد اجرا شود که در حین اجرای پروژه فاضلاب بندی، وجود قُمِش در همان مکانی که از قبل پیش بینی شده بود به قلیان ثابت می‌شود.

بنابراین وی با همکاری چندتن از دوستان خود به صورت کاملاً شخصی و بدون دخالت و همکاری هیچ ارگانی اقدام به حفاری کرده و پس از مدتی به ورودی قُمِش یعنی سربِطاق چوقابَفون (چوقابافان) می‌رسد و در ادامه به دلیل سخت بودن روند حفاری با هزینه کاملاً شخصی تعدادی کارگر را برای حفاری و پیشروی در قُمِش وارد روند کار می‌کند.

گفتنی است از زمان آغاز حفاری قُمِش یعنی اردیبهشت سال ۹۴ تا ۲۳ شهریور سال ۹۶ که طی مراسمی از قُمِش رونمایی شد ۱۴۰ هزار ساعت کار و تلاش شبانه روزی صورت گرفته است. پس از رونمایی از بخشی از قُمِش، متولی آن بیکار ننشسته و روند پیشروی به دیگر قسمت‌های قمش را همچنان ادامه داده به گونه‌ای که تاکنون ۸ هزار مترمکعب خاکبرداری و ۲۰ ماه کار مفید صورت گرفته است.

خاکبرداری این قُمِش به صورت دستی با وسایلی همچون فرغون، بیل، کلنگ، نوارنقاله، تسمه نقاله و بالابر از عمق ۴۸ متری زمین انجام شده است.

مازاد برداری خاک، مسدود کردن و انحراف فاضلاب‌های متعدد خانگی، تهویه، مرمت و آجرکاری که عمدتاً از آجرهای همین قمش هستند، روشنایی، نورپردازی و زیباسازی فضای درون قمش که شامل نصب ماکت، جای گذاری کوزه و مجسمه و اشیای سنتی است از جمله مراحل انجام شده برای احیای قُمِش مومنون تاکنون بوده است.

قُمِش مؤمنون مطابق با اسناد، سَربِطاق های زیادی دارد که در زمان رونمایی فقط دو سَربِطاق چوقابافان و عاملی احیا شده بودند اما در سال ۹۷ نیز با انجام ۶۰ متر لایروبی و پیشروی در قُمِش، سومین سَربِطاق به نام آقامیر نیز خاکبرداری شده و احیا شده است.

قلیان (متولی قمش) در حال حاضر موقعیت جغرافیایی یکی دیگر از سَربِطاق های قمش مومنون به نام سَربِطاق بوالعلایی را به دست آورده و مقرر شده تا پس از تعطیلات نوروز این سَربِطاق نیز خاکبرداری و احیا شود.

گفتنی است قدمت آجرکاری‌های قمش ۴۰۰ سال تخمین زده شده ولی قدمت اصلی قمش به طور کلی به دوره ساسانیان برمی گردد.

طول قُمِش مؤمنون تا رودخانه دز هشت هزار و یکصد متر است که تاکنون ۴۰۰ متر از این میزان خاکبرداری و رونمایی شده است. متولی قمش تلاش دارد که تا جای ممکن خاکبرداری و لایروبی را ادامه دهد تا به دیگر سَربِطاق ها و در صورت امکان به انتهای قمش که به رودخانه دز ختم می‌شود برسد.

متولی قُمِش که همواره نسبت به عدم حمایت و همکاری مسئولان و دستگاه‌های متولی شهرستان در تمام مراحل احیای قُمِش انتقاد داشته، با وجود این امر اما برنامه‌های زیادی برای توسعه و رونق این قمش در دستور کار دارد.

بر این اساس متولی قُمِش وعده داده که در سال ۹۸ موزه سفال، موزه اجناس و کالاهای قدیمی، نگارخانه و کافه قمش نیز در قُمِش مؤمنون راه اندازی خواهد کرد.

در حال حاضر نیز مراحل نصب و احداث یک آسانسور برای آسان شدن تردد گردشگران به ویژه افراد مسن به قُمِش در حال انجام است که ورودی آسانسور یک در چوبی در کنار درب اصلی و ورودی قمش است.

از زمان رونمایی از قُمِش مؤمنون در شهریورماه ۹۶ تاکنون این گنج آجری در اعماق زمین به یکی از پربازدترین و محبوب ترین مکان‌های تاریخی و گردشگری دزفول تبدیل شده به گونه‌ای که بازدید از آن در برنامه‌های بازدید هر مقام بلندپایه و یا میهمانان ویژه‌ای که وارد دزفول می‌شوند، قرار دارد.

این قُمِش همچنین در تمام ایام سال پذیرای بازدید عموم مردم و گردشگران است و به دلیل قرارگیری قُمِش در کنار شیدانه امام رضا (ع) این مکان در ایام محرم همچون نوروز بسیار پربازدید است.

پیش بینی می‌شود با توجه به معرفی و شناساندن این مکان تاریخی در رسانه‌ها و فضای مجازی و گذشت دو سال از احیای آن، میزان بازدید گردشگران و مسافران نوروزی از این قُمِش در نوروز ۹۸ نسبت به نوروز ۹۷ با افزایش چشمگیری مواجه باشد.

شهرستان دزفول در تمام زمینه‌های گردشگری اعم از جاذبه‌های طبیعی، تاریخی و مذهبی پتانسیل و ظرفیت‌های بسیار زیادی دارد و همین تنوع و تعدد جاذبه‌های این شهرستان کار را برای گردشگران و مسافران سخت می‌کند که کدام جاذبه‌ها و مکان‌های گردشگری دزفول را در برنامه بازدید خود در هنگام سفر به این شهرستان قرار دهند چراکه هر کدام از آثار، بناها و مکان‌های گردشگری دزفول به تنهایی می‌تواند باعث جذب خیل عظیم گردشگر و ثبت خاطرات به یادماندنی شود.

اما قُمِش مؤمنون به سبب متفاوت و خاص بودن فضایی که دارد و تلفیق آب و آجر در آن، می‌تواند یکی از پیشنهادها و گزینه‌های مناسب برای گردشگران و مسافرانی باشد که دزفول را مقصد و یا یکی از مقصدهای گردش خود در ایام نوروز ۹۸ انتخاب کرده‌اند.

امین نظری/ایس

اg93499_62533214__MG_4323.jpgz083291_62533231__MG_4429.jpgy764973_62533245__MG_5003.jpgz406397_62533238__MG_4875.jpgw08291_62533243__MG_5000.jpgx73843_62533237__MG_4457.jpgf496787_62533233__MG_4440.jpgi52343_62533229__MG_4393.jpgm6506_62533228__MG_4421.jpgi14990_62533227__MG_4398.jpgd377478_62533226__MG_4423.jpgn52112_62533224__MG_4409.jpgm715841_62533223__MG_4382.jpgr994273_62533220__MG_4378.jpgo189890_62533219__MG_4364.jpgs349970_62533218__MG_4353.jpgw08291_62533243__MG_5000.jpgi9844_62533216__MG_4346.jpgd106599_62533215__MG_4332.jpg

تصویر نویسنده خوزتوریسم

بندهای آبخیزداری و آب انبارهای تاریخی شوشتر

بندهای آبخیزداری و آب انبارهای تاریخی شوشتر

بندهای آبخیزداری و آب انبارهای تاریخی از آثار ارزشمند شوشتر محسوب می شوند که قدمت آنها به دوران ساسانی و قبل از آن بر می گردد .

عکس از ایمان صادقی حسنوند

تصویر نویسنده خوزتوریسم

زخمی دیگر بر پیکره چغازنبیل...دزدی در روز روشن از نخستین میراث جهانی ایران

زخمی دیگر بر پیکره چغازنبیل

دزدی در روز روشن از نخستین میراث جهانی ایران


آجر‌نوشته‌های چغازنبیل، نخستین اثر ثبت جهانی ایران، در نبود یگان حفاظت و نداشتن رده حفاظتی تخریب و به سرقت رفته است.

به گزارش پایگاه خبری میراث خبر، به‌گفته مجتبی گهستونی، خبرنگار و فعال میراث فرهنگی خوزستان، نیایشگاه چغازنبیل نخستین اثر ثبت جهانی ایران در یونسکو درد‌های متعددی در پیکره خود دارد و هر بار این زخم‌‌ها تازه‌تر می‌شود. او با اشاره به تخریب و سرقت اخیر آجر‌ها و کتیبه‌های این اثر باستانی توضیح داد: «چندی پیش در بازدیدی که از این بنا داشتم، شاهد تخریب بخش‌هایی از آجر‌ها و کتیبه‌های باستانی به جای مانده از دوران عیلامی (قرن ۱۳ پیش از میلاد) شدم و پس از پیگیری موضوع، هر بار با توجیه و جواب‌هایی مواجه شدم.» به عقیده این فعال و خبرنگار میراث فرهنگی، بخش‌هایی از آجرها و کتیبه‌های باستانی این بنا، چند روز قبل از بازدید وی تخریب و به سرقت رفته بودند.

گهستونی با انتقاد از نبود یگان حفاظت از چغازنبیل بیان کرد: «محوطه ۶۰۰ هکتاری چغازنبیل تنها یک نیروی یگان حفاظت دارد و این اولین بار نیست که چغازنبیل با تهاجم افراد مغرض یا قاچاقچیان مواد مواجه می‌شود، اما چرا یگان ویژه حفاظت (ضابط قانونی) و نیروی انتظامی در این محوطه مستقر نمی‌شود؟ تنها دلیل آن کمبود نیروی یگان حفاظت و نداشتن رده حفاظتی برای نخستین اثر ثبت جهانی ایران در یونسکو است.»

او با انتقاد از بی‌توجهی وزارت میراث فرهنگی و اداره کل پایگاه‌های جهانی به کمبود‌های ابتدایی در حفاظت آثاری چون جغازنبیل، به اهمیت حضور افراد بیشتر در محوطه این بنا اشاره کرد و افزود: «وقتی محوطه‌ای با ۶۰۰ هکتار اثر آسیب‌پذیر و داشتن سه حصار و پراکندگی آثاری همچون آرامگاه‌ها، معابد جانبی، سازه‌های آبی و غیره توسط کارگر‌های نگهبان و بدون داشتن لباس فرم، ابزار کاربردی حفاظتی و خودرو اداره می‌شود، نمی‌توان انتظار حفاظت بهتر از این را داشت.» بدیهی‌ است که حفاظت از این محوطه با این همه گستردگی که دور از محدوده شهری نیز قرار گرفته است، با دو یا سه نفر امکان‌پذیر نیست.

به عقیده گهستونی، تخریب بخشی از آجر‌ها و کتیبه‌های چغازنبیل در حالی رخ می‌دهد که این محوطه آماج انواع تهدید‌ها است؛ گاهی نگهبان‌ها به‌دلیل حقوق معوقه و برخی دیگر از مسائل دست از کار می‌کشند و محوطه را ترک می‌کنند و گاهی هم به واسطه زیاده‌‌خواهی‌ مجریان پروژه‌ها که تصرف عدوانی می‌کنند یا طرح آن‌ها به دلیل مغایرت‌‌هایی اجرا نمی‌شود، سعی می‌کنند به هر شکل ممکن خشم خود را خالی کنند.

زیگورات چغازنبیل یک بنای به جای مانده از دوره عیلامی‌ها است که در شهرستان شوش استان خوزستان و در نزدیکی منطقه باستانی هفت‌تپه واقع شده‌ است. این اثر که در حقیقت یک نیایشگاه باستانی است، در دی‌ ماه سال ۱۳۴۸ به‌عنوان یک اثر ملی و در سال ۱۹۷۹ میلادی (۱۳۵۸ شمسی) به‌عنوان نخستین میراث جهانی ایران در فهرست میراث یونسکو به ثبت رسید.

چغازنبیل شوش؛ نمونه‌ای فوق‌العاده از معماری و عرفان باستانی ...

تصویر نویسنده خوزتوریسم

گزارشی از حضور وفعالیت پیتر اوری در مسجد سلیمان

گزارشی از حضور وفعالیت پیتر اوری در مسجد سلیمان

پیتر اوری در مسجد سلیمان آیا "پیتر اوری" با "جیکاک" ارتباط داشت؟! بازخوانی یک گزارش مستند و دست اول از حضور پیتر اوری انگلیسی، فردی که بعدها ایرانشناس بزرگی شد، بعنوان کارمند شرکت نفت انگلیس و ایران در مرکز میادین نفتی فرشید خدادادیان پژوهشگر تاریخ نفت و میراث صنعتی بنا به گزارش دست اول کتاب"نفت ملی گشت"؛"پیتر اوری" ایران شناس شهیر(بعدی)، در آغاز حضور در ایران، کارمند کمپانی نفت انگلیس و ایرانAIOC بوده و همزمان با"جیکاک"، جاسوس مرموز انگلیسی، طی سال های منتهی به ملی شدن صنعت نفت در مسجد سلیمان حضور و فعالیت داشته است.

زنده یاد، سید کمال مرتضویان فارسانی، کارمند سابق شرکت نفت در مسجد سلیمان در سال های ملی شدن نفت در ایران و مولف کتاب؛"نفت ملی گشت"، در کتاب خود که آن را سال۱۳۳۱ و در میانه ی فعالیت دولت دکتر مصدق در چاپخانه مظاهری تهران منتشر نموده، گزارش دست اول و جالبی از حضور "جیکاک" معروف و یک فرد انگلیسی دیگر بنام "مستر اوری"در سال های ملی شدن نفت در مسجد سلیمان می دهد که در نوع خود جالب و خواندنی است.

خصوصا اینکه توصیفی که از میزان آشنایی با زبان و ادبیات فارسی و تاریخ فرهنگ ایرانی فرد مورد نظرش مطرح می کند، بسیار با آنچه در مورد"پیتر اوری" ایرانشناس فقید انگلیسی، درگذشته به سال۱۳۸۷خورشیدی می دانیم، قابل انطباق است!

مرحوم مرتضویان، در توصیف ماه های منتهی به ملی شدن نفت و استقرار دولت ملی دکتر مصدق و تحرکات"جیکاک" در مسجد سلیمان و مناطق بختیاری، گزارش دست اول و قابل استنادی از تحرکات این انگلیسی مرموز در اختیار مخاطب و پژوهشگر تاریخ ارائه می نماید.

وی همچنین به حضور انگلیسی های دیگر در شهر اولین های نفتی ایران نیز اشاره و متاثر از نگاه ملی گرایانه و بدبینی قابل درک ایرانی در آن مقطع از هر فرد انگلیسی، خصوصا انگلیسی هایی که به زبان فارسی و تاریخ ایران آشنا و علاقه مند بودند، چنین آورده است: ؛؛...

یک نفر از انگلیسی هایی که در شرکت نفت سابق مسجد سلیمان کار می کرد، با یک نفر از کارمندان ایرانی اداره بازرگانی که اینجانب در آن کار می کردم طرح دوستی و آشنایی افکنده بود و با اینکه پس از وقت اداری این دو نفر با هم بودند، مع الوصف بعضی اوقات در موقع وقت اداری هم به دیدن او می آمد.

من که همواره مراقب اوضاع و احوال روزگار، عموما و کارهای مرموز و اسرارآمیز انگلیسی ها، خصوصا بودم، چند مرتبه در اوقات مختلف از همکار ایرانی خود راجع به علت العلل و تاریخچه و چگونگی طرح آشنایی او با این آقای انگلیسی پرسیدم.جواب می داد این شخص دارای لیسانس زبان پارسی و خیلی با ادبیات ما علاقه مند و به آشنایی با اخلاق و رسوم و آداب ایرانی، عموما و ایلات و عشایر، خصوصا بی نهایت مایل است.

از این رو با من که از نقطه نظر محل، همسایه و از لحاظ علمی همپایه او هستم آشنایی انداخته و ضمنا از وضعیت اخلاقی او می گفت که به عکس انگلیسی ها که جز تخمه و نژاد انگلوساکسون بقیه اولاد آدم را به چشم حقارت می نگرند، این شخص کاملا متواضع، خوش اخلاق، شیرین زبان خوش احوال، چست و چابک، خیلی متنفر از انگلیسی ها!؟

خیلی علاقه مند به ایرانی هاست و ضمنا می گفت اغلب اوقات حرکات بچه گانه ورفتار سفیهانه ای از او سر می زند که دلالت بر این می کند یا خیلی مزور، مدبر، زیرک و خلاصه یک نفر آدم خطرناک و جاسوس سری است یا خیلی سفیه، نادان، ناآزموده بی شعور و مختصر، یک نفر از آن انگلیسی هایی ست که .... است.

در یکی از روزهایی که این آقای فرنگی به دیدن دوست ایرانی خود به دفتر ما آمده بود به من گفت:شنیده ام که شما دارای طبع شعر و تالیفاتی چند و بی نهایت علاقه به مطالعه کتب ادبی و تاریخی دارید؟ گفتم آری، افتخار شاگردی مکتب ابتدایی استادان این فن ظریف مانند فردوسی، سعدی، نظامی، انوری، حافظ، قاآنی و جامی را دارم.

گفت:شنیده ام در ایلات و عشایر بختیاری معروف است که رستم(زال)کمربسته حضرت امیر است و بعضی می گویند حضرت امیر همان رستم مشهور است.

جواب دادم بلی میان عوام الناس و ایلات بختیاری شهرت دارد که رستم داستان کمربسته حضرت علی(ع) است ولی من تاکنون نشنیده ام که رستم را همان حضرت علی بپندارند.باز گفت شنیده ام بین عوام مشهور است که رستم با علی کشتی گرفته، جواب دادم این حرف ها سند تاریخی ندارد و بر فرض چند نفر بی اطلاع و ساده لوح به چنین لاطائلات که به هیچ وجه مدرک و مآخذ علمی ندارد، عقیده داشته باشند قاعده کلی نمی شود که شما وقت خود را برای به دست آوردن اینگونه افسانه های کودکانه تلف کنید.

باز پرسید، چون شما کتب زیادی مطالعه کرده اید کتابی که در اینگونه موارد اظهار نظری کرده باشد بخاطر ندارید؟درپاسخ گفتم:کتابی به نام مجمل التواریخ و القصص دارم که بعضی از انبیاء را با برخی پادشاهان یکی می داند.وی تقاضای کتاب را از من کرد که مطالعه کند.من نیز پس از دو سه هفته دیگر که هر روز فراموش می کردم آن را از خانه بیاورم، آنرا آورده و به توسط رفیق ایرانی او که همکار من بود، جهت او فرستادم و پس از چند روز که مرا دید وصول کتاب را اعلام و تشکر نمود.(مرتضویان۱۳۳۱/ص۴۸)

نویسنده در ادامه کتاب خود اشاره می کند که مدتی بعد اعتصابات کارکنان نفت به تحریک انگلیسی های باقی مانده اتفاق افتاده و همچنین موضوع نحله و جریان سروشیه(طلوعیه)در سرزمین بختیاری ایجاد شده و بهرحال مدتی بعد نویسنده(مرحوم مرتضویان)برای پس گرفتن کتاب به امانت داده شده به فرد انگلیسی اقدام می کند و از این بخش نوشته ی مرحوم مرتضویان است که متوجه می شویم که نام فرد مورد نظر؛"اوری"بوده است.

او نوشته است؛یک روز سراغ همین فرنگی کذا را گرفتم که کتاب را از او پس بگیرم، گفتند مدتی است که این شخص مجهول المکان است!پس از تحقیقات کامل وقتی کاشف بعمل آمد معلوم شد این شخص ماموریت خاصی داشته یعنی مامور ترویج دین سروش و طلوع در میان ایلات و عشایر بوده و غوغای دین طلوع و سروش در مال میر به دست این مامور انتلیجنت سرویس انجام گرفته و بطوری که شنیده می شد گویا همدستان ایرانی هم داشته.

من به مجرد استماع این خبر به شهربانی مسجد سلیمان رفتم و قضیه را برای رئیس شهربانی بیان کردم.او نیز مامور ثبت و ضبط پروانه های اقامت افراد خارجی را احضار و از او سؤال کرد:"مستر اوری"فعلا در کجاست؟مامور گفت در مناطق نفت خیز است.رئیس شهربانی پرسید در کدام منطقه نفت خیز است؟مامور جواب داد:چون پروانه اقامت خارجی ها برای تمام مناطق قابل عبور و بلامانع است، لذا ما نمی دانیم یقینا در چه منطقه ای است ولی همین قدر می دانیم که در یکی از مناطق نفت خیز است.(مرتضویان/همان/ص۵۰) نویسنده در نهایت، گزارش خود از مستر اوری را اینگونه به پایان می برد که؛ خلاصه این مرد ناپاک خطرناک آزادانه در ایلات مشغول تبلیغات شوم و تحریکات مسموم بود و تا آخرین روزی که انگلیسی ها خاک ایران را ترک کردند این شخص به عملیات پست و شوم خود ادامه داد و بالاخره کتاب ما را هم به اصطلاح مشهور ملاخور کرد

. پیتر اوری Peter Avery ایرانشناس شهیر انگلیسی را ایرانیان بعنوان یکی از عاشقان فرهنگ و تاریخ ایران می شناسند.در دانشنامه ویکی پدیای انگلیسی او متولدپانزدهم می۱۹۲۳یعنی ۲۴اردیبهشت۱۳۰۲ معرفی شده و در مقطع زمانی مدنظر زنده یاد مرتضویان در سال۱۳۳۰ پیتر اوری جوانی۲۸ساله بوده است.سنی که برای داشتن لیسانس ادبیات فارسی منطقی به نظر می رسد.همچنین در معرفی او آمده است که در جوانی در نیروی زمینی بریتانیا در هند خدمت کرده و در آنجا با زبان فارسی نیز آشنا شده است.

سپس در شرکت نفت انگلیس و ایرانAIOC استخدام شده و مسئول آموزش زبان فارسی به انگلیسی‌های شاغل در کمپانی شده است. گرچه در برخی منابع فارسی ادعا شده اوری بعد از ملی شدن صنعت نفت در استخدام شرکت ملی نفت ایران باقی ماند اما منابع به زبان انگلیسی که برای تنظیم این یادداشت بررسی و ترجمه شده اند می گویند؛اوری بعد از جدا شدن از کمپانی نفت انگلیس و ایران به عنوان معلم در دانشکده نظامی و دانشکده نظامی سلطنتی عراق و دانشکده علوم و هنر بغداد مشغول به کار بوده است.

دوران تصدی او در خاورمیانه و بطور مشخص ایران و عراق، در دوره مدرنیزاسیون و آزادی فرهنگی نسبتاً تساهل آمیز رخ داد و او از این فرصت برای مشاهده و تعامل با اعضای محافل ادبی که در شهرهایی مانند تهران و بغداد پر رونق بودند، نهایت استفاده را برد.در سال۱۹۵۷ اوری به عنوان مدرس زبان فارسی در دانشگاه کمبریج به انگلستان بازگشت، سمتی که تا سال۱۹۹۰میلادی ادامه داشت.او همچنین به عنوان رئیس کینگ کالج، و مدیر مرکز خاورمیانه و عضو هیئت علمی در این کالج خدمت کرد.

از جمله کارهای او و همکارانش می توان به مجموعه چند جلدی تاریخ ایران کمبریج اشاره کرد.به پیتر اوری در سال۲۰۰۱میلادی نشان امپراتوری بریتانیا اعطا شد.همچنین کمک های او در مطالعه فرهنگ فارسی در غرب، زمانی که دولت ایران جایزه فارابی را در سال۲۰۰۸میلادی برابر با سال۱۳۸۷خورشیدی به او اعطا کرد، به رسمیت شناخته شد.

همچنین علاقه"اوری"به شعر کلاسیک فارسی منجر به چندین بررسی و ترجمه شد که با استقبال خوبی روبرو شد.از رباعیات مدرن عمر خیام (۱۹۷۹)گرفته تا شعر قرن چهاردهم در مجموعه اشعار حافظ شیرازی (۲۰۰۷).با این حال "اوری"اغلب به عنوان متخصص تاریخ، سیاست و فرهنگ خاورمیانه شناخته می شد.آثار او در این زمینه عبارتند از:ایران مدرن (۱۹۶۵)، تاریخ کمبریج ایران، جلد۷: از نادرشاه تا جمهوری اسلامی(۱۹۹۱)و روح ایران،تاریخ دستاورد از بدبختی(۲۰۰۷)پیتر اوری سرانجام در اکتبر۲۰۰۸میلادی برابر با مهرماه۱۳۸۷ در انگلستان و در حالی که وصیت کرده بود با نشان ها و یادگاری ها و جایزه فارابی اش به خاک سپرده شود، در هشتاد و پنج سالگی چشم از جهان فروبست.مصاحبه، گزارش و یا یادداشتی از او در مورد سال های مورد اشاره زنده یاد مرتضویان در مورد اقامت و فعالیت و همکاری یا عدم همکاری او با مسترجیکاک از او بجای نمانده و افسوس که کتاب زنده یاد مرتضویان نیز در زمانی توسط فرزند برومند ایشان تجدید چاپ و در معرض استفاده و مطالعه پژوهشگران تاریخ قرار گرفت که نمی توان با پروفسور پیتر اوری مطرح نمود!اگر کتاب مجمل التواریخ و القصص امانت گرفته شده از زنده یاد مرتضویان در سال های پایانی عمر پروفسور اوری همچنان در اختیارش بوده، امروز باید در میان کتاب های اهدایی کتابخانه او پس از مرگش به کمبریج باشد.


فرشید خدادادیان
پژوهشگر تاریخ نفت و میراث صنعتی
مولف کتاب کاربردهای نفت و گاز در ایران باستان

تصویر نویسنده خوزتوریسم

هنرمندی با دستان خالی

هنرمندی با دستان خالی

حسن بیگدلی کشاورز نمونه و مرد روستایی که در روستای رستم آباد از توابع شهرستان رامهرمز زندگی می‌کند. او هر روز بعد از کشاورزی در روستا گشتی میزند و چوب‌های بلا استفاده را جمع می‌کند و با تیشه و اره شروع به خلق وسایل دکوری (ابزارهای قدیمی روستایی مثل شخم و..) می‌کند. مش حسن می‌گوید که پدرش نیز به این حرفه علاقه داشته و این حرفه را به صورت خودآموز و با نگاه کردن به دستان پدرش آموخته است.

سید خلیل موسوی/مهر

هنرمندی با دستان خالیهنرمندی با دستان خالیهنرمندی با دستان خالیهنرمندی با دستان خالیهنرمندی با دستان خالیهنرمندی با دستان خالیهنرمندی با دستان خالیهنرمندی با دستان خالیهنرمندی با دستان خالیهنرمندی با دستان خالیهنرمندی با دستان خالیهنرمندی با دستان خالیهنرمندی با دستان خالیهنرمندی با دستان خالیهنرمندی با دستان خالیهنرمندی با دستان خالیهنرمندی با دستان خالیهنرمندی با دستان خالیهنرمندی با دستان خالیهنرمندی با دستان خالی

تصویر نویسنده خوزتوریسم

تنگ بابااحمد در مرز لالی و اندیکا

تنگ بابااحمد در مرز لالی و اندیکا

تنگ بابا احمد یکی از ایلراهای کوچ عشایر بختیاری است که در مرز بین اندیکا و لالی قرار دارد و به استناد کتیبه آن توسط حسینقلی خان بختیاری در سال ۱۲۵۷ هجری قمری ساخته شده است

عکس از : ایمان صادقی حسنوند/لالی نیوز

تصویر نویسنده خوزتوریسم

برف بازی «خوزستانی ها»

برف بازی «خوزستانی ها»

با ورود سامانه بارشی به کشور، تاراز سفیدپوش شد و بسیاری از خوزستانی‌ها فرصت را برای تفریحات زمستانی مغتنم شمردند

منطقه تاراز، در ۱۳۰ کیلومتری شمال شرق مسجدسلیمان قرار دارد قلهٔ تاراز مرز بین استان خوزستان و چهارمحال و بختیاری است تاراز از جمله مناطق گردشگری زمستانی در استان گرمسیر خوزستان است.

کوه تاراز یکی از جلوه‌های طبیعیِ خوزستان است. در فصل بارندگی، آبشاری از این کوه جاری می‌شود. .دمای هوای منطقه تاراز در فصل تابستان نیز حدود ۲۰ درجه خنک تر از مرکز استان است.
ارتفاع برف دراین منطقه در برخی مواقع به بیش از یک متر می رسد و حدود پنج ماه از سال کوه تاراز سفید پوش است.اواخر هفته تاراز گردشگرانی از جای جای خوزستان برای دیدن جلوه‌های زمستانه اش به خود می بیند.

هم چنین در مسیر سفر به این منطقه گردشگری دیدنی ، گردشگران می توانند از چشم اندازهای طبیعی منطقه گردشگری شیمبار نیز لذت ببرند.به راحتی میتوان گفت در سفر به این منطقه؛ سه فصل پاییز ، بهار و زمستان را از نزدیک می توان لمس کرد چرا که در مسیر مسجدسلیمان طبیعت سرسبز و بهاری، شیمبار جلوه‌های پاییزی و در تاراز چشم اندازهای زمستانه قابل مشاهده است.

کوه تاراز همواره شاهد کوچ عشایر بختیاری در ایلراه های نوستالژیک خود بوده و این منطقه با یادبودی از بهمن علاالدین اسطوره آواز بختیاری همواره یکی از نمادهای فرهنگ بختیاری نیز محسوب می شود .

احمد خراسانی/فارس

برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»برف بازی «خوزستانی ها»

معرفی رسانه

رسانه گردشگری و فرهنگی خوزستان


با مجوز رسمی نشر دیجیتال برخط
مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه های دیجیتال
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کشور

شماره مجوز: ۵۰/۲۲۹۰۶

شماره ثبت: ۱۰۱۸۷

کد شامد: ۱۲-۰-۶۵-۲۹۳۹۸۶-۱-۱

رسانه  تخصصی گردشگری و فرهنگی استان خوزستان
منتخب مرحله اول  جشنواره دزفول گرام ۹۷

برگزیده  و رتبه دوم در یازدهمین جشنواره ملی
رسانه های  دیجیتال کشور  سال ۹۸

برگزیده پویش زندگی از نو سال ۹۹

گروه رسانه ای گردشگری وفرهنگی خوزستان
رسانه ای برای  معرفی وشناخت جاذبه های.باستانی.تاریخی
طبیعی.مذهبی استان خوزستان

معرفی اقوام و فرهنگ ملی و محلی و آداب و رسوم اقوام

منتخب گزارشهای تصویری  و رویدادهای  خبری حوزه گردشگری و فرهنگی کشور و استان خوزستان از منابع معتبر خبرگزاریها استانی و کشوری

برگزاری همایش ها..کارگاه های آموزشی..نمایشگاه هاو جشنواره های درون استانی و برون استانی بامحوریت معرفی جاذبه های گردشگری و معرفی اقوام و فرهنگ ملی و محلی و آداب و رسوم اقوام خوزستان

مشاوره وراهنمایی به علاقه مندان و دانشجویان درحوزه گردشگری و فرهنگی

اراِیه کلیه خدمات گردشگری در استان خوزستان
برگزاری انواع تورهای گردشگری در سطح استان خوزستان

ارتباط با ما:
۰۹۱۶۶۰۶۲۱۱۳
۰۹۳۰۲۳۱۸۷۴۶
پیوندهاوشبکه های اجتماعی
logo-samandehi ................... > ................. شعار سال ۱۴۰۳  height=  height=  height=  height=  height=  height=  height=  height=  height=  height=  height=

آمارگیر وبلاگ