بهترین تورلیدرهای جهان را در ایران داریم

گفت‌وگوی مدتورپرس با عباس پیرمرادیان، پیشکسوت صنعت گردشگری کشور درباره فرصت‌ها و چالش‌های پیش‌روی صنعت گردشگری و مدیکال توریسم ایران

«وجب به وجب آثار تاریخی ایران را می‌توانم مثل کف دست برایتان توضیح دهم.» اینها بخشی از گفته‌های عباس پیرمرادیان، راهنمای گردشگری فرهنگی و پیشکسوت نام آشنای صنعت گردشگری است که بسیاری از فعالان صنعت توریسم، او را به خوبی می‌شناسند. او چندین دهه در سمت‌های مختلف در صنعت گردشگری فعال بوده و ۲۳ سال نیز به عنوان راهنمای تور گردشگری فعالیت داشته است.

پیرمرادیان را باید از جمله موسسان جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی به حساب آورد که سال‌های سال نیز ریاست این تشکل را بر عهده داشته است. با این پیشسوت صنعت گردشگری درباره چالش‌های پیش روی توسعه صنعت توریسم در کشور و مشکلات صنعت گردشگری سلامت ایران به گفت‌وگو نشسته ایم که در ادامه می‌خوانید.

به عنوان فردی که سال‌ها در صنعت گردشگری تجربه دارد، فکر می‌کنید چرا کشور ما با وجود توانمندی‌های متعدد در صنعت توریسم، نتوانسته است در این صنعت در حد و اندازه‌های کشوری مثل ترکیه بدرخشد؟

به طور کلی مقایسه بازار گردشگری ایران با ترکیه غلط است. ما نتوانسته‌ایم زیرساخت‌های گردشگری‌مان را مثل زیرساخت‌های گردشگری کشور ترکیه ارتقا دهیم و حالا به وضعیتی رسیده‌ایم که مقایسه این دو بازار با یکدیگر هیچ بار مفهومی ندارد و مقایسه دو پدیده کاملا متفاوت است.

در نظر بگیرید که در اطراف شهر آنتالیا در ترکیه، ده‌ها روستا و شهرکوچک وجود دارد که حالا هرکدام از آنها هم برای خودشان به یک قطب گردشگری تبدیل شده‌اند، اما در کشور خودمان با وجود اینکه خط ساحلی ما از بندر ترکمن در استان گلستان تا شهرستان آستارا در استان گیلان امتداد دارد، اما هیچ کدام از شهرهای ساحلی ما نتوانسته‌اند در حد و اندازه آنتالیا، توریست جذب کنند.

درواقع آنها توانسته‌اند با هوشمندی، برنامه‌ریزی و بهبود زیرساخت‌ها، برندی به نام آنتالیا درست کنند، اما ما نتوانسته‌ایم مثلا برندی به اسم فریدونکار درست کنیم.

در بخش گردشگری سلامت، گره کار کجاست؟ چرا با وجود آنکه پزشکان ما سرآمد پزشکان منطقه هستند، اما در این صنعت هم نتوانسته‌ایم در جایگاه واقعی‌مان باشیم؟

ببینید در بحث توسعه گردشگری سلامت، باید برنامه‌ریزی کلان از سوی دولت انجام شود. دولت باید در این راستا ایده بدهد، نظارت کند و راه را برای جذب گردشگر سلامت هموار کند، اما در نهایت این بخش خصوصی است که باید به جذب توریست‌های سلامت اقدام کند. درواقع باید سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی از سوی دولت انجام شود، اما بخش خصوصی در مرحله اجرا فعال باشد.

البته این انتظار از دولت و وزارت میراث فرهنگی و گردشگری نمی‌رود که به جذب توریست اقدام کند، بلکه این وظیفه باید به بخش خصوصی محول شود، اما در عین حال دولت باید از بخش خصوصی فعال در گردشگری سلامت هم حمایت کند و راه را برای فعالیت گسترده‌تر بخش خصوصی هموار سازد، اما هم‌اکنون این شکل از حمایت‌های چندجانبه را نمی‌بینیم.

مثلا در بخش گردشگری سلامت شاهد هستیم با وجود آنکه کشورهای شمال ایران برای دریافت خدمات درمانی در کشور ما علاقه و رغبت زیادی دارند، اما دولت در این بخش نتوانسته است حامی شرکت‌ها و آژانس‌های فعال در صنعت گردشگری سلامت باشد.

مثلا در شهرستان گرگان باوجود آنکه پتانسیل بالایی برای ارائه خدمات درمانی باکیفیت وجود دارد و گرگان نیز به خیلی از شهرهای کشورهای همسایه نزدیک است، اما از آژانس‌های گردشگری این شهرستان، حمایتی به عمل نمی‌آید.

مثلا شهروندان کشور قرقیزستان برای دریافت خدمات درمانی در گرگان، تمایل زیادی دارند، اما هیچ راه ارتباطی اعم از هوایی و زمینی برای این اتفاق تعریف نشده است. یعنی توریست سلامت اگر بخواهد از کشور قرقیزستان به گرگان بیاید، واقعا نمی‌داند که باید چطور خودش را به گرگان برساند.

با این وجود در نظر بگیرید که عمل زیبایی بینی در آلمان حدود شش هزار یورو برای بیمار تمام می‌شود، اما در شهرستان گرگان، توریست سلامت می‌تواند بهترین عمل جراحی بینی را با نصف این هزینه انجام دهد. تازه حداقل هزار دلار از این سه هزار دلار نیز به فعال گردشگری سلامت می‌رسد. یعنی حداقل یک سوم سود در این صنعت حاصل می‌شود که بسیار زیاد و قابل توجه است، اما به شرطی که جذب توریست‌های سلامت موردی نباشد. یعنی مثلا توریست‌های آلمانی بدانند که می‌توانند در ایران با ارزان‌ترین قیمت و بهترین کیفیت، خدمات درمانی مطلوب دریافت کنند، اما در کشور ما بحث معرفی، خبررسانی و تبلیغات در صنعت مدیکال توریسم جدی گرفته نمی‌شود.

با وجود این مشکلات فکر می‌کنید با پی‌گرفتن چه راهکارهایی می‌توانیم به احیای صنعت گردشگری و مدیکال توریسم در سال‌های آینده امیدوار باشیم؟

نباید از خاطر برد که بخشی از مشکل صنعت گردشگری کشور به بودجه ناچیز بخش گردشگری مرتبط است. مثلا تا هین دو سال قبل بودجه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری حدود ۲۶۰ میلیارد تومان بود که این بودجه‌ها کفاف حقوق پرسنل این سازمان را هم نمی‌داد. در این شرایط معلوم است که بودجه چندانی برای حمایت از گردشگری سلامت باقی نمی‌ماند.

در این بین شاهدیم که بلیت برخی اماکن دیدنی را نیز برای توریست‌های خارجی افزایش داده اند تا به زعم خودشان بتوانند از این مسیر، درآمدزایی بیشتری داشته باشند، در حالی که این راه کاملا یک سیاست غلط است. درواقع همه کشورها در مسیر توسعه صنعت توریسم ارزان و جذب بیشتر گردشگر تلاش می‌کنند، اما در کشور ما عکس این سیاست اعمال می‌شود و تلاش می‌کنند که هزینه توریست خارجی را افزایش دهند.

به طور کلی، ما تازه متوجه شده‌ایم که صنعت توریسم یک صنعت قوی است که حتی آنقدر قدرت دارد که می‌توانیم با خیال راحت، چاه‌های نفتمان را ببندیم و از مسیر جذب توریست، درآمد هنگفت داشته باشیم، اما دنیا خیلی وقت است که به قدرت صنعت توریسم پی برده و به همین دلیل برای توسعه آن برنامه‌ریزی کرده است.

در نظر بگیرید که در کشوری مثل ترکیه، معافیت‌های مالیاتی مختلفی برای فعالان صنعت توریسم در نظر می‌گیرند، اما در کشور ما اصلا چنین تسهیلاتی قائل نمی‌شوند. مثلا چندین سال پیش با مسئول یکی از هتل‌های کشور صحبت می‌کردم و از او پرسیدم که چرا چراغ‌های لابی هتل را خاموش کرده‌اید؟ با گلایه گفت که آنقدر پول برق برای هتل می‌آید و درآمدمان ناچیز است که ترجیح می‌دهیم چراغ‌های لابی هتل در خیلی از ساعت‌ها خاموش باشد.

شما چنین شرایطی را در کشور ترکیه نمی‌بینید، زیرا آنجا از صاحبان هتل‌ها به شدت حمایت می‌شود. به همین دلایل الان صنعت گردشگری ایران به روزمرگی افتاده است و چرخ این صنعت با درآمدهای محدود می‌چرخد. بنابراین راه اصلاح این شرایط این است که مشکلات صنعت گردشگری ایران را ببینیم و سپس برای حل آن به تجربه کشورهای موفق نگاه کنیم.

در حوزه راهنمای تور گردشگری جایگاه ایران را چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا راهنمایان گردشگری در ایران از دانش و تجربه لازم برای حرکت در مسیر توسعه صنعت توریسم ایران برخوردار هستند؟

سوالتان را با یک مثال واقعی پاسخ می‌دهم. بعد از امضای برجام، سیل گردشگران فرانسوی راهی ایران شدند، زیرا دولت این کشور، ایران را از لیست کشورهای پرریسک برای سفر فرانسوی‌ها خارج کرد، اما مشکل اینجا بود که در کشور ما، راهنمای تور فرانسوی زبان به اندازه کافی نداشتیم.

در نتیجه خیلی از تورها یا کنسل شد و یا برخی تورها نیز با کیفیت پایین به اجرا درآمد. مثلا توریست فرانسوی، یک تور با راهنمای فرانسوی زبان در ایران رزرو کرده و پولش را هم پرداخت کرده بود، اما به ایران که می‌رسید می‌دید هیچ راهنمای تور گردشگری وجود ندارد. معلوم است که این شرایط موجب نارضایتی گردشگر خارجی می شود و درنتیجه ایران را از مقاصد سفرش حذف می‌کند.

بنابراین معتقدم که یکی از مهم‌ترین مشکلات صنعت گردشگری ایران، کمبود راهنمایان گردشگری است. البته با جرات می‌توانم بگویم بهترین تورلیدرهای جهان را در ایران داریم که از دانش و تجربه بسیار بالایی برخوردار هستند، اما تعدادشان کافی نیست. از سوی دیگر، باید واقعیت را پذیرفت که وقتی گردشگری رواج داشته باشد، آژانس‌های گردشگری نیز به اهمیت وجود راهنمای تور گردشگری بیشتر واقف می‌شوند، اما در شرایط کساد بودن بازار گردشگری، اهمیت حضور راهنمای تور گردشگری هم کمرنگ‌تر به چشم خواهد آمد.

گفت‌وگو: امین جلالوند

بهترین تورلیدرهای جهان را در ایران داریم