خوزتوریسم
تنوع اقوام و زبانها؛ سرمایهای برای آینده
تنوع اقوام و زبانها؛ سرمایهای برای آینده
در جهانی که گاه گرفتار شکافها و تعارضهاست، ایران میتواند الگویی برای همزیستی باشد. این سرزمین نشان داده که تفاوتها نه تهدید، بلکه فرصتاند؛ فرصتی برای شناخت بیشتر، برای غنای فرهنگی، و برای ساختن جامعهای که در آن هر صدا و هر آیین، بخشی از یک سمفونی بزرگ انسانی است.
مجتبی گهستونی روزنامهنگار و پژوهشگر در یادداشتی که در اختیار میراث آریا قرارداد، نوشت: سال نو میلادی، نه تنها آغاز تقویم تازهای برای جهانیان است، بلکه فرصتی است برای بازاندیشی در ارزشهای همزیستی، احترام و پاسداشت میراثهای مشترک.
ایران، سرزمینی که در دل تاریخ، همواره میزبان اقوام و ادیان گوناگون بوده، امروز همچون یک باغ پرگل است؛ هر گل با رنگ و بوی خاص خود، اما همه در کنار هم، زیبایی یکپارچهای را میآفرینند.
در ایران، مسیحیان ارمنی با کلیساهای تاریخی در جلفای اصفهان و تهران، آشوریان و کلدانیان با نیایشگاههای کهن در ارومیه و کرمانشاه، کلیمیان با کنیسههای قدیمی در همدان و شیراز، صابئین مندایی با آیینهای آبمحورشان در کرانههای کارون و اهواز، زرتشتیان با آتشکدههای یزد و کرمان، و مسلمانان شیعه و سنی با تمام مساجد جامع خود در شهرهای ایران، هر یک بخشی از این موزاییک فرهنگی را شکل دادهاند. این تنوع نه تنها نشانهای از تاریخ و هویت ماست، بلکه گواهی است بر ظرفیت ایران برای همزیستی مسالمتآمیز.
کلیسای وانک در اصفهان، با نقاشیهای دیواری و معماری منحصر بهفرد، نمادی از ایمان و هنر ارمنیها است.
کنیسه حییم در تهران، یادگار حضور دیرینه کلیمیان و نقش آنان در فرهنگ و اقتصاد ایران محسوب میشود.
آتشکده زرتشتیان در یزد، شعلهای جاودان که قرنهاست روشن مانده و پیوندی میان گذشته و امروز برقرار کرده است.
مسجد جامع دزفول و شوشتر و مسجد جامع سنندج، جلوهای از شکوه اسلامی در میان اقوام مختلف بهشمار میآید.
مراسم غسل صابئین مندایی در رودخانه کارون اهواز، آیینی زنده و منحصر بهفرد که هنوز در دل خوزستان جاری است.
ایران نه تنها بهواسطه تنوع دینی و قومی شناخته میشود، بلکه صنایع دستی و هنرهای سنتی هر یک از این گروهها، بخشی از هویت فرهنگی و میراث مشترک سرزمین ماست. این هنرها، زبان خاموشی هستند که روایتگر تاریخ، باورها و زیباییهای زندگی مردماناند.
صابئین مندایی که در خوزستان و بهویژه در اهواز زندگی میکنند، علاوه بر آیینهای مذهبی خاص خود، در هنرهای دستی نیز سهمی دارند. ساخت زیورآلات نقرهای و طلایی با نقشهای نمادین، از جمله هنرهای برجسته آنان است. بسیاری از استادکاران مندایی در بازارهای اهواز بهعنوان زرگران شناخته میشوند و آثارشان با ظرافت و معنای آیینی همراه است.
زرتشتیان، بهویژه در یزد و کرمان، در کنار پاسداشت آتشکدهها، هنرهایی چون سفالگری، پارچهبافی و قلمکاری را زنده نگه داشتهاند. در یزد، بافتههای سنتی و دستسازهای زرتشتیان، نه تنها کاربردیاند بلکه حامل نمادهای آیینی و اسطورهای هستند. همچنین، برخی از ظروف و اشیای آیینی آنان با نقشهای خورشید و آتش، بازتابی از باورهای کهن ایرانی است.
ارمنیها در ایران، بهویژه در اصفهان و تهران، علاوه بر معماری کلیساها، در هنرهایی چون نقاشی مذهبی، تذهیب، و ساخت صلیبها و اشیای آیینی شهرت دارند. هنر قالیبافی و منبتکاری نیز در میان ارامنه جایگاه ویژهای دارد. بسیاری از آثار هنری آنان، ترکیبی از سنت ایرانی و مسیحی است؛ مانند نقاشیهای دیواری کلیسای وانک که هم جنبه مذهبی دارد و هم شاهکار هنری محسوب میشود.
یهودیان ایران، بهویژه در همدان، شیراز و تهران، در هنرهایی چون زرگری، پارچهبافی و ساخت اشیای آیینی فعال بودهاند. کنیسههای قدیمی ایران هنوز برخی از اشیای دستساز مذهبی یهودیان را در خود نگه داشتهاند؛ از جمله شمعدانهای نقرهای و پارچههای مذهبی که با دقت و زیبایی خاصی ساخته شدهاند.
این صنایع دستی، فراتر از کارکرد روزمره، حامل پیامهای فرهنگی و دینیاند. هر کدام بخشی از حافظه جمعی ایران هستند و نشان میدهند که چگونه هنر میتواند پلی میان باورها و زندگی روزمره باشد. اگر این میراثها بهدرستی معرفی و حفاظت شوند، ایران میتواند الگویی جهانی از همزیستی و غنای فرهنگی باشد؛ الگویی که در آن، هر قوم و دین، با هنر و صنایع دستی خود، به شکوفایی یک تمدن مشترک کمک میکند.
ایران بهعنوان الگویی جهانی در جهانی که گاه گرفتار شکافها و تعارضهاست، ایران میتواند الگویی برای همزیستی باشد. این سرزمین نشان داده که تفاوتها نه تهدید، بلکه فرصتاند؛ فرصتی برای شناخت بیشتر، برای غنای فرهنگی، و برای ساختن جامعهای که در آن هر صدا و هر آیین، بخشی از یک سمفونی بزرگ انسانی است. همانگونه که در اهواز، کنار رود کارون، میتوان صدای ناقوس کلیسا را در کنار اذان مسجد شنید، یا در یزد، شعله آتشکده را در کنار منارههای مساجد دید، این همزیستی تصویری است که جهان امروز بیش از هر زمان دیگر به آن نیاز دارد.
این میراثها باید حفظ شوند؛ نیایشگاهها، مدارس، انجمنها و آیینها نیازمند توجه و معرفیاند. هر کدام بخشی از حافظه جمعی ما هستند و اگر بهدرستی پاسداری شوند، میتوانند نسلهای آینده را با ریشههای غنی این سرزمین آشنا کنند. معرفی این میراثها به جهان، نه تنها موجب شناخت بهتر ایران میشود، بلکه میتواند الهامبخش ملتهایی باشد که در جستجوی راهی برای همزیستیاند.
آغاز سال نو میلادی را میتوان فرصتی دانست برای تجدید عهد با این میراثها؛ برای آنکه ایران همچنان سرزمین رنگها، صداها و ایمانهای گوناگون باقی بماند. سرزمینی که در آن، هر زبان و هر آیین، بخشی از یک سمفونی بزرگ انسانی است. ایران میتواند با پاسداشت این تنوع، الگویی جهانی باشد؛ الگویی از همزیستی، احترام و عشق به میراث مشترک بشری.
مجتبی گهستونی/میراث آریا













