روایت رنگ نیل دزفول؛ میراثی که در سایه زمان کم‌رنگ شد

صنعت نیل‌سازی، روزگاری در دزفول رونقی بی‌مانند داشت؛ اما امروز، تنها حوضچه‌های خالی و خاطراتی پراکنده از آن به‌جا مانده است. میراثی رنگین که نیازمند نگاهی دوباره است.

به گزارش خبرگزاری فارس از دزفول، عصر یکی از روزهای داغ تابستان، بر بلندای پل قدیم ایستاده‌ام تا رودخانه‌ نیلگون دز را تماشا کنم. دز می‌خروشید، اما رنگ باخته به نظر می‌رسید؛ نه آن درخششی را داشت که همیشه از آن انتظار می‌رود. غباری از آلودگی هوا، نور را در خود بلعیده بود.تا آن لحظه، دز را به‌عنوان منبع حیات آسیاب‌های آبی، قمش‌ها و قنوات می‌شناختم، اما آن روز، با گروهی از علاقه‌مندان تاریخ و فرهنگ شهر، رهسپار تجربه‌ای تازه شدم؛ برای کشف میراثی که کمتر از آن شنیده بودم: صنعت نیل‌سازی.از کوچه‌های آجری گذشتیم و به حاشیه‌ی رود رسیدیم. دیوارهای سنگی جاده ساحلی هنوز ردپایی از آن روزهای باشکوه در دل داشتند. بقایای حوضچه‌های آجری نیل‌سازی در چشم‌انداز نمایان شد؛ خفته در سکوت، اما همچنان زنده. گویی تکه‌تکه، قصه‌ای فراموش‌شده را نجوا می‌کردند؛ قصه‌ای به رنگ لاجورد.از دوران ساسانی تا قرن سیزدهم هجری، دزفول یکی از مراکز اصلی تولید نیل در ایران بود. رنگی آبی، اصیل، و درخشان که کیفیت بالایش آن را به کشورهای دور همچون هند، آلمان، چین و انگلیس صادر می‌کرد. نیل دزفول، نه‌فقط رنگ، که نام و نشان بود.

از برگ نیل تا پودر لاجوردی

راوی این سفر تاریخی، آقای کوشا، فعال فرهنگی و دلسوز میراث محلی بود. کنار یکی از حوضچه‌های متروک ایستاد و گفت:«در دوران اوج این صنعت، بیش از ۱۵۰ کارگاه نیل‌سازی در دزفول فعال بودند. موقعیت بیشتر آن‌ها در همین ساحل رودخانه بود؛ چون برای آماده‌سازی نیل، دسترسی به آب فراوان و جاری حیاتی بود.»او توضیح داد که برگ‌های گیاه نیل، که در مزارع اطراف کشت می‌شد، ابتدا در حوضچه‌ها خیسانده می‌شدند. بعد از طی فرایندی طبیعی، به خمیری تیره‌رنگ تبدیل می‌شد که پس از خشک‌شدن، کوبیده می‌شد و پودر لاجوردی آن به‌دست می‌آمد. این پودر ارزشمند برای رنگرزی نخ‌های پشمی، قالی‌بافی و جاجیم‌سازی استفاده می‌شد؛ رنگی ماندگار، طبیعی و بی‌رقیب.کوشا در حالی که کیسه‌ای پارچه‌ای از خاک برمی‌داشت، گفت:«امروز اما رنگ‌های شیمیایی، هم ارزان‌ترند و هم در دسترس‌تر. این حوضچه‌ها خالی مانده‌اند، همان‌طور که نام صنایع سنتی‌مان یکی‌یکی از حافظه‌ی شهر پاک می‌شود.»نیل دزفول؛ نامی که غایب استاو قوطی فلزی مکعبی‌شکلی را نشانم داد که رویش با خط فارسی نوشته شده بود: نیل فوری اعلا – ساخت آلمان.«مربوط به سال ۱۸۶۵ است؛ یعنی ۱۶۰ سال پیش. ولی افسوس، نه نامی از دزفول رویش هست، نه نشانی از نیل ایرانی.»با خود فکر کردم: چه می‌شد اگر روی آن نوشته شده بود: ساخت ایران – تهیه‌شده از مزارع نیل دزفول؟ آیا امروز جایگاه جهانی‌مان در صنعت رنگرزی، همان بود که امروز هست؟

کارگاه‌هایی به رنگ خاطره

کوشا با اشتیاقی کودکانه کنار یکی از حوضچه‌ها نشست و ادامه داد:«مادام ژان دیولافوا، باستان‌شناس فرانسوی، در سفر خود به ایران در قرن نوزدهم، درباره‌ی دزفول می‌نویسد:زراعت نیل و کارخانه‌های متعدد رنگرزی، شهر را رونق داده‌اند. با وجودی که به طرز قدیم کار می‌کنند، باز نخ‌های رنگین زیادی برای بافندگان چادرهای آبی و سفید فراهم می‌آورند.»سایه‌ها در افق پهن می‌شدند. باد، گرد خاطرات را بر بقایای کارگاه‌های خاموش پخش می‌کرد. کوشا دست‌های نیلی خیالی‌اش را در رود شست و مشتی آب برداشت. آب را رو به آسمان پاشید، گویی امیدش هنوز در جریان بود.صنعتی که رنگش در تاریخ ماندنیل‌سازی، یکی از کهن‌ترین صنایع دزفول، حالا تنها در خاطرات شفاهی و بقایای متروکه باقی‌مانده است. در گذشته، ترکیب پودر نیل با حنا یا وسمه، رنگ‌های تیره‌تری برای لباس‌های محلی فراهم می‌کرد.اکنون، در نزدیکی پل باستانی، آثار خاموش حوضچه‌هایی هنوز پیداست که با گذر زمان و بی‌توجهی، رفته‌رفته فرسوده شده‌اند. شاید اگر نگاه‌ها دوباره به این رنگ فراموش‌شده برگردد، بشود طرحی تازه از دل گذشته برای آینده کشید؛ با رنگ نیل، با رنگ دز.

منبع: فارس