
شوشتر از زبان ابن بطوطه در قرن هفتم هجری/توصیف مدرسه امام شرف الدین شوشترى
شوشتر از زبان ابن بطوطه در قرن هفتم هجری/توصیف مدرسه امام شرف الدین شوشترى
«محمد بن عبدالله» معروف به «ابن بطوطه» (۷۰۳-۷۷۹ ق)، جهانگرد معروف مسلمان در قرن ۸ قمری است. «سفرنامه ابن بطوطه» که گزارش حدود ۲۹ سال مسافرت اوست (۷۵۴-۷۲۵ ق)، از کتابهای با ارزش جغرافیایی سدههای میانه است
ابتداى مسافرت ابن بطوطه در ۷۲۵ بود و او چون زادگاه خود را ترک گفت بیست و دو سال بیشتر نداشت و مسافرى بود بى کس و گمنام؛ در ابتداى سفر حتى ابن بطوطه خود نیز تصور نمىکرد که پاى وى به اقصى نقاط ممالک اسلامى و بسیارى از سرزمینهاى غیر مسلمان (مانند چین و بیزانس و غیره) خواهد رسید و خاطرات مسافرت او مجموعه زنده ترین تصاویر دنیاى آن روز اسلام خواهد بود
وی در کتاب خود در مورد سفر به شوشتر می نویسد
سرانجام به شهر تستر (شوشتر) رسیدم که در قلمرو اتابک و سرحد بین دشت و کوهستان است. تستر شهرى بزرگ، زیبا، خرم، داراى پالیزهاى نیکو و باغهاى عالى است. این شهر محاسن زیاد و بازارهاى معتبر دارد و از شهرهاى قدیمى است که خالد بن ولید آن را فتح کرد. سهل بن عبد الله منسوب باین شهر مىباشد.
نهر معروف بازرق گرداگرد تستر را فرا گرفته و آب آن بسیار مصفا و عالى است. این آب در روزهاى گرم تابستان بغایت سرد و خنک است و من رودخانهاى به کبودى رنگ آن ندیدهام مگر رودخانه بلخشان (بدخشان).
میوه در تستر فراوان است، خیرات و برکات این شهر بسیار و بازارهاى آن در خوبى بی مانند مى باشند. در خارج شهر مزار متبرکى است که اهالى به زیارت آن مىروند و نذرهاى زیاد به آن جا مىبرند. این مزار زاویهاى هم دارد که گروهى از دراویش در آن بسر مىبرند و مىگویند که مزار مزبور قبر زین العابدین على بن حسین بن على بن ابی طالب (ع) است.
مدرسه امام شرف الدین شوشترى
در تستر در مدرسه امام شرف الدین موسى پسر امام صدر الدین سلیمان که از اولاد سهل بن عبد الله است منزل کردم. این شیخ مردى بود با مکارم اخلاق و فضایل بسیار و جامع بین مراتب دین و دانش. وى مدرسه و زاویهاى بنا نهاده که در آن چهار خادم به نامهاى سنبل و کافور و جوهر و سرور به خدمت مشغول بودند.
از این چهار تن یکى مأمور اوقاف و دیگرى کار پرداز و سومى خادم سماط و مأمور تنظیم برنامه غذا و چهارمى مأمور سرکشى به آشپزها و سقاها و فراشها بود.
من شانزده روز در این مدرسه ماندم نه نظم و ترتیب آن را در جائى دیدهام و نه لذیذتر از غذاهاى آنجا غذائى خوردهام. به هر کس به اندازه خوراک چهار تن غذا مىدادند. خوراک نوعا عبارت بود از برنج با فلفل که با روغن پخته بودند به اضافه جوجه بریان و نان و گوشت و حلوا. شیخ مزبور هم از حیث صورت و هم از جهت سیرت ممتاز بود. روزهاى جمعه پس از نماز در مسجد جامع منبر مىرفت و من که مجلس وعظ او را دیدم همه وعاظ دیگر که در حجاز و شام و مصر دیده بودم در نظرم ناچیز نمودند و از کسانیکه من به ملاقات آنها رسیده ام کسى را نظیر او ندیدهام.
روزى در باغى از آن وى که در کنار رودخانه واقع است در محضر او بودم، فقها و بزرگان شهر حاضر بودند، دراویش هم از هر گوشه و کنار در آنجا گرد آمده بودند، شیخ همه را اطعام کرد و نماز ظهر را با جماعت بجاى آورد و پس به خطبه و موعظه پرداخت. پیش از آنکه شیخ به سخن آغاز کند، قاریان با آهنگهاى محزون و نغمه هاى مهیج به قرائت مشغول بودند. شیخ خطبه را در نهایت سکون و وقار ادا مىکرد و سخن خود را با اشاراتى از فنون مختلف تفسیر و حدیث و غیره چاشنى مى داد. پس از پایان موعظه از هر سو رقعه ها به او فرستادند.
رسم ایرانیها بر این است که سؤالات خود را در رقعه ها مى نویسند و بسوى واعظ مى اندازند و او یکایک پرسش ها را پاسخ می دهد. شیخ رقعه ها را در دست جمع می کرد تا در پایان سخن یکایک آنها را بر گشود و جوابهاى بسیار بجا و مناسب داد. در این هنگام وقت نماز عصر فرا رسید و او به نماز پرداخت مردم هم اقتدا کردند و پس از نماز هر کس به خانه خود رفت.
مجلس این مرد مجلس دانش و وعظ و برکت بود و مردم براى توبه در محضر او بهم سبقت می جستند و او از توبه کنندگان پیمان میگرفت و سرشان را میتراشید.
آن روز پانزده تن از طلاب بصره و دو تن از عوام تستر براى توبه در محضر او آمده بودند.
بیمارى ابن بطوطه در شوشتر
در این شهر دچار عارضه تب شدم و این بیمارى هر کس را که در موسم گرما وارد تستر شود گریبانگیر می گردد، درست مثل دمشق و سائر شهرهائى که آب و میوه فراوان دارند. همراهان من نیز دچار این عارضه شدند و از جمله آنان شیخى به نام یحیى خراسانى وفات یافت. شیخ موسى وسایل تجهیز و دفن و کفن او را فراهم آورد و بر جنازه او نماز خواند. یکى دیگر از همراهان نیز که بهاء الدین ختنى نام داشت و هنگام مسافرت من هنوز در تستر بود پس از رفتن من وفات یافت.
در مدت بیمارى به خوراکهائى که در مدرسه می پختند میل نداشتم. فقیه شمس الدین سندى که یکى از طلاب آن مدرسه بود سخن از خوراک مخصوصى به میان آورد که من هوس کردم از آن بخورم و قدرى پول دادم تا او تهیه کند.
این موضوع به گوش شیخ رسید و بسیار بر وى گران آمد و به من گفت چرا این کار را کردى و چرا به خدام نگفتى تا هر چه میل داشتى فراهم کنند؟ آنگاه خادمان را فراخواند و فرمود هر چه از انواع غذا و شیرینى مورد تمایل من باشد تهیه کنند و در این باره تأکید فراوان نمود. خداوند جزاى خیرش دهد
پ.ن:
۱.تستر..نام قدیم شوشتر
۲.مسجد شرف الدین:
تاریخ بنای مسجد شرفالدین شوشتر سال ۱۰۰۰ هجری قمری و به سبک قدیمی رومی ساخته شده است. این مسجد دارای سه محراب برای فصول مختلف سال تابستان، پاییز و زمستان است. مقبره خاندان شرفالدین یکی از جایگاههای این مسجد است. چاه عمیق دریایی دارد که الان پر از آب است. شوادون تاریخی دارد که دارای کورههایی است که مربوط به زمان ساسانیان است. این کورهها سراسر نقاط شوشتر را به همدیگر وصل میکرد.
این بنا در سال ۱۳۹۸ از سوی میراث فرهنگی در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است و نماز جماعت در سه وقت در این مسجد برقرار است و تمام مراسم شهادتها، ولادتها و اعیاد در این مسجد برگزار میشود
ابن بطوطه در قرن هشتم در سفرنامه خود اشاره میکند که میهمان مدرسه امام موسی شرفالدین میشود و تمجید فراوانی از مکارم اخلاق و فضایل ملا آخوند جعفر شرفالدین میکند. وقتی ابن بطوطه مجلس وعظ امام موسی شرفالدین را میبیند میگوید: «مجلس وعظ او را دیدم. مجلس دیگر وعاظ در شام و حجاز در نظرم ناچیز آمد.» ریشه خاندان شرفالدین به سهل بن عبدالله شوشتری مذکور در «تذکره الاولیا» شیخ عطار نیشابوری ذکر شده است. شغل اصلی این خاندان، از ابتدا تاکنون آموزش دین، قرآن، نماز و دینداری است که تاکنون در این خانواده همچنان ادامه دارد.
رحله ابن بطوطة/ترجمه، ج۱، ص:۲۳۹