محله شوشتری‌هارامهرمز

محله‌ی شوشتری‌ها یکی از محله‌های قدیمی رامهرمز است. در دوره قاجار، با رونق گرفتن شهر، افراد زیادی از مناطق اطراف به رامهرمز مهاجرت کردند؛ از جمله از شوشتر. این مهاجرت‌ها به روابط دیرینه‌ی دو شهر برمی‌گردد. جاده‌ای در رامهرمز وجود دارد که از گذشته به نام شوشتری رو شناخته می‌شد. به گفته‌ی آقای مهندس چهارمحالی، ساکن شوشتر، در شوشتر نیز جاده‌ای به نام رومز رو وجود دارد.

محله‌ی شوشتری‌ها محل سکونت خانواده‌های متعددی بود که اغلب به مشاغل بازاری اشتغال داشتند. با آقای مسعود خجسته، فرهنگی محترم رامهرمز و از اهالی این محله، گفت‌وگویی انجام دادم که در ادامه می‌خوانید:

از چه زمانی شما به رامهرمز آمدید؟
پدربزرگ من در دوره قاجار به رامهرمز آمد. اما من و مرحوم پدرم در همین شهر متولد شدیم. پدربزرگم بازاری بود و مغازه‌ی پارچه‌فروشی داشت.

در محله‌ی شوشتری‌ها چه خانواده‌هایی ساکن بودند؟
خانواده‌های قدکساز، مشکلی، سقازاده، حریفی، خجسته (ماهی‌زاده)، عطار شوشتری، قدکپور، کوزه‌ساز، خدارحمی، طبیب، سفید، نیکزاد، مرواریدی، بینا، فرزین، سمندی، ساقی، نداف و بسیاری دیگر. بیشتر این خانواده‌ها به مشاغلی مثل آهنگری، پارچه‌فروشی، لحاف‌دوزی، حلوافروشی، رنگرزی و... مشغول بودند. مثلاً خانواده‌ی قدکساز کارگاه رنگرزی داشتند و مردم از نقاط مختلف شهر برای رنگ‌کردن پشم قالی و گلیم به آن‌ها مراجعه می‌کردند.

در محله‌ی شوشتری‌ها چه مراسم‌هایی برگزار می‌شد؟
مراسم‌های مختلفی برگزار می‌شد. به یاد دارم شب نیمه شعبان، کودکان به در خانه‌ها می‌رفتند و شعری به زبان شوشتری می‌خواندند؛ صاحب‌خانه نیز گندم برشته، باقلا، شکلات یا شیرینی به آن‌ها می‌داد.
در نوروز و چهارشنبه‌سوری هم مانند سایر نقاط آتش روشن می‌کردیم و دید و بازدید انجام می‌شد. مراسم بردن جهاز هم از دیگر مراسم‌های رایج بود؛ وسایل جهیزیه را در سینی‌های بزرگ می‌چیدند و به خانه عروس می‌بردند.
در سفره‌ی عقد نیز هل و قند کوبیده‌شده می‌گذاشتند که عروس و داماد به عنوان شیرینی عقد در دهان یکدیگر می‌گذاشتند. به این شیرینی هیله قند می‌گفتند (هیله به زبان شوشتری به معنای هل است). مراسم سفره شاه‌پریون هم در ماه رجب برگزار می‌شد و روی آن سفره، قند و کنجد کوبیده‌شده قرار می‌دادند.

آیا حسینیه‌ی شوشتری‌ها متعلق به خانواده‌ی شماست؟ در این حسینیه چه مراسم‌هایی برگزار می‌شد؟
بله، این حسینیه متعلق به پدربزرگم بود. مراسم عاشورا به‌صورت مفصل در این حسینیه برگزار می‌شد و دسته‌های عزاداری به خیابان می‌رفتند. پس از دهه‌ی محرم نیز مراسم روضه‌خوانی برای خانم‌ها و آقایان تا ماه صفر ادامه داشت. در ماه رمضان نیز شب‌های احیا در این حسینیه برگزار می‌شد. مادربزرگم با اینکه سواد نداشت، قرآن‌خوانی می‌کرد و جلسات قرآن‌خوانی برای خانم‌ها ترتیب می‌داد.

درباره‌ی معماری خانه‌های این محله چه می‌توانید بگویید؟
خانه‌ها از گچ و سنگ ساخته شده بودند. حسینیه‌ی شوشتری‌ها هم همین‌طور بود؛ البته بعدها نمای آن با آجر پوشیده شد. خانه‌ها حیاط‌های بزرگی داشتند و درِ ورودی دو سکوی سنگی به نام خواجه‌نشین داشت که محل گپ‌وگفت مردم بود. معماری خانه‌ها طاقی‌شکل بود؛ بعد از درِ ورودی، راهرویی قرار داشت که به حیاط و فضای اصلی خانه می‌رسید. اکثر خانه‌ها اندرونی و بیرونی داشتند.

خانه‌های محله‌ی شوشتری‌ها چه ویژگی خاصی داشتند؟
بسیاری از خانه‌های این محله و محله‌ی دزفولی‌ها شوادون داشتند؛ زیرزمین‌هایی با عمق ۶ تا ۸ متر که در تابستان بسیار خنک بودند. مردم حتی گوشت را در شوادون آویزان می‌کردند تا خراب نشود.

آیا در محله مکانی برای تجمع مردم وجود داشت؟
خیر، بیشتر دورهمی‌ها در خانه‌ها انجام می‌شد، چون خانه‌ها فضای بسیار بزرگی داشتند و برخی نیز حوض آب و باغچه داشتند.

این محله همچنان یادآور روزگار قدیم و پیوندهای عمیق مردم دو شهر است.

نویسنده:سارا حسینی