
روزی روز گاری ( محله ای )محلات رامهرمز
روزی، روزگاری، محلهای
(محلات رامهرمز)
در دورهی قاجار که خوانین بختیاری، رامهرمز را از دولت وقت خریداری کردند، جنگ بین طوایف بختیاری و عرب بر سر غارت شهر، خاتمه یافت و شهر به آرامش نسبی رسید. این آرامش و امنیت سبب شد تا رامهرمز دوباره رونق گذشته را بازیابد. به همین دلیل، افراد زیادی از شهرهای اطراف به رامهرمز مهاجرت کردند. رامهرمز دارای بازاری بزرگ و چند کاروانسرا بود و این خود نشان از رونق تجارت در این شهر داشت.
در گذشته شهرها در شرایط خاصی رشد و گسترش مییافتند و دارای محلات متعدی بودند. در محلهها معمولاً چند خانواده از یک طایفه یا نسبت فامیلی، در کنار هم زندگی میکردند. این محلات در ارتباط با هم بودند و هر کدام کارکرد خاص خودشان را داشتند. محلهها دارای مرکز محله بودند که محل تجمع مردم برای مراسمات خاصی بود. شهر تاریخی رامهرمز هم دارای چند محله بود. اما با توجه به اینکه رامهرمز، باغشهر بود و باغات متعددی داشت محل تجمع مردم اغلب در کنار نهرهای آب، در سایه درختان و یا حتی در خانههایشان بود. در هر کدام از این محلهها حسینیهای وجود داشت که در مراسم عاشورا، مردم هر محله، در آنجا تجمع میکردند.
مراسم عاشورا به صورت مفصل در رامهرمز برگزار میشد. با توجه به تنوع اقوام ساکن در رامهرمز که هر کدام آداب و رسوم خاص خودشان را داشتند، مراسم عاشورا را برگزار میکردند و این مراسم از چنان اهمیتی برخوردار بود که اگر گاهی به صورت اتفاقی، دستهی عزاداری یک محله، وارد محلهی دیگر میشد، بین آنها نزاع و درگیری رخ میداد.
به گفته بزرگان شهر، این تنها کشمکشی بود که در رامهرمز اتفاق میافتاد. زیرا اقوام مختلف همواره با صلح و آرامش در کنار هم زندگی میکردند. گاهی هم مراسمات خاصی در قسمت سرای بازار رضاخانی بر پا بود. مثلاً مراسم زورآزمایی پهوانان در آنجا اجرا میشد و مردم برای تماشای مراسم در آن مکان جمع میشدند. محلههای رامهرمز عبارت بودند از: محلهی علمدار، محلهی بهبهانیها، محلهی هفتتن، محلهی دزفولیها، محلهی شوشتریها، محلهی گچ کوبها، محلهی تُل ناردُنگی، محلهی عشق آباد، محلهی درویشان و محلهی ییلاقیها (اِیلاقیها). به نظر میآید
قدیمیترین محلات رامهرمز دو محلهی هفتتن و تُل ناردُنگی باشند. هر کدام از این محلات وجه تسمیه خاص خودشان را داشتند. مثلاً نامگذاری دو محلهی علمدار و هفت تن به دلیل وجود دو بقعهی علمدار و هفتتن است. در محلههای دزفولیها، شوشتریها، بهبهانیها و ییلاقیها، همانطور که از نامشان مشخص است، اقوام دزفولی، شوشتری، بهبهانی و ییلاقی (در رامهرمز افرادی را که از مناطق ییلاق نشین مانند: استانهای اصفهان و چهارمحال بختیاری به رامهرمز مهاجرت کردند، ییلاقی میگفتند) ساکن بودند.
در محلهی عشقآباد هم نهر آبی وجود داشت. در حاشیهی آن درختان بلندی بود که ساکنان محله، در سایهی آنها جمع میشدند و ساعتها مشغول گپ و گفت بودند.
مردم شهر میگویند: همیشه صدای جشن و شادی از این محله بلند بود. از این روی به این محله عشق آباد میگفتند. در محلهی درویشان، چند خانواده درویش ساکن بودند که نام محله به این دلیل است.
معماری بناهای رامهرمز با استفاده از گچ و سنگ بود. از این رو کورههای گچ پزی متعددی در رامهرمز بود که گچ بناها را تأمین میکرد.پس به این محله گچکوبها میگفتند.
در منطقهی تُل ناردُنگی باغهای انار خوبی بود که دانهی انار خشک شدهی آن (در گویش رامهرمزی به آن ناردُنگمیگویند) معروف بود. پس نام این محله تُل ناردُنگی شد. تُل در گویش بختیاری به معنی تپه است.
در دههی ۴۰ پس از خیابان کشی در شهر رامهرمز، کارکرد محلهها به نوعی تغییر یافت. زیرا این معابر از میان محلهها و بازار اصلی شهر عبور کرد و به مرور نام معابر اهمیت پیدا کرد. مثلاً خیابانی به اسم شاپور وجود داشت که با گذشت زمان مردم به آن محلهی شاپور میگفتند.امروزه هم مردم شهر، برخی محلهها را با همان نام پیشین میشناسند، مانند: محلهی علمدار، هفتتن، تل ناردنگی، شوشتریها و ایلاقیها. زیرا این محلهها، محلات مسکونی بودند که همچنان افراد قدیمی یا فرزندان آنها در آنجا سکونت دارند.
اما محلهی گچ کوبها به کلی تغییر کرد. زیرا شهر گسترش یافت و کورهها به صورت کامل از بین رفتند. محلهی درویشان هم کاملاً تغییر کرده است.
امروزه محدودهی این محلات قدیمی روی نقشهی شهری رامهرمز مشخص شده و به آن بافت تاریخی میگویند. بافت تاریخی رامهرمز، متأسفانه بسیار مضطرب بوده و ساخت و سازهای متعددی در آن در حال انجام است. این مسأله هویت مردم رامهرمز را نشانه گرفته است. تخریبها چنان در حال پیشروی است که گویا این شهر هیچگاه تاریخ و پیشینهای نداشته است.
نگارش:سارا حسینی