امید هنر ملحفه‌بافی به یک دستگاه بافندگی است که صدایی از آن شنیده می‌شود

ملحفه‌بافی؛ هنر یکتای شوشتر

قدم اول برای احیای این هنر ۱۲۰ساله معرفی و تبلیغ آن و سپس کاربردی کردن تولیدات است

تنوع صنایع‌دستی در خطهٔ خوزستان با تعدد اقوام و فرهنگ‌هایی که در این سرزمین کنار هم زندگی می‌کنند، نسبت مستقیم دارد. تنوعی که مختص امروز و دیروز نیست و به پیشینهٔ تاریخی خوزستان برمی‌گردد. برخی از صنایع‌دستی که در خوزستان رشد و شکوفایی خوبی داشته‌اند، در دیگر شهرهای کشور هم دیده می‌شوند، مثل گلیم‌بافی یا ورشوسازی؛ اما هنر «ملحفه‌بافی» سند شش دانگش به‌نام خوزستان است.

هوای شرجی و گرم خوزستان هنرمندان را بر آن داشته بود تا دست به‌کار شوند و تار‌وپود سفید را چنان خلاقانه به‌هم ببافند تا هنر ملحفه‌بافی بر سر زبان‌ها بیفتد. هنرمندانی که در شوشتر دور هم جمع شده‌ بودند، حالا فقط عکسی در آلبوم‌های خانوادگی دارند و اسمی از آنان در یادها باقی‌ مانده‌ است. هرچند ادارهٔ میراث‌فرهنگی شوشتر تلاش‌هایی برای احیای هنر ملحفه‌بافی کرده‌است، اما هنوز ملحفه‌بافی جانی نگرفته‌ است.

خاستگاه ملحفه‌بافی

با ورود ماشین‌های نساجی به عرصهٔ بافندگی، هیچ دست‌بافته‌ای را در امان نماند؛ از احرامی‌بافی گرفته تا دارایی‌بافی. ملحفه‌بافی هم به همین دلیل به گوشهٔ رینگ رفت. هنری که بیش از یک قرن قدمت دارد، حدود ۱۰ سال پیش با چشم از جهان فرو بستن آخرین هنرمند ملحفه‌بافی در شوشتر، نفس‌های آخر را کشید. «سيد علی زوارزاده» آخرين ملحفه‌باف خوزستان بود و به او لقب «پدر ملحفه‌بافی» ايران را داده‌ بودند. گرمسیری بودن اقلیم خوزستان باعث شد بافندگان، رواندازی نازک و سبک ببافند تا در روزهای گرم که از آسمان آتش می‌بارد، محافظ تن‌هایی باشد که قدری استراحت می‌خواهند. اگرچه صنعت نازك‌بافی در شوشتر از قدمت زيادي برخوردار است، ولی آب‌وهوای شوشتر شرايط را برای توليد رواندازی با عرض زياد و بافت نازك فراهم كرد. رونق این هنر از همان ابتدا که طبق آمار به حدود ۱۲۰ سال پیش می‌رسد، در شوشتر بوده است و ماهرترین ملحفه‌بافان شوشتری بودند. امروزه اگرچه بسياری از ملحفه‌بافان قديمی در قید حیات هستند، اما دستی به دار ملحفه‌بافی نمی‌برند و برای گذران زندگی راه دیگری برگزیده‌اند. راه و رسم هنر ملحفه‌بافی به شوشتر منحصر نماند، بلکه به بهبهان و دزفول هم رفت، ولی چندان پا نگرفت و پس از مدتی فراموش شد. محله‌های اطراف شوشتر مثل گتوند و عقيلي نیز چندان تمایلی به ملحفه‌بافی نداشتند و طبق عادت دیرینهٔ خود به همان بافته‌های عشایری مشغول بودند.

قدمت هنر ملحفه‌بافی

به استناد پژوهش‌ها، شوشتر يكي از مراكز مهم نساجي کشور بوده و در هر دوره‌ای، شيوهٔ جديدی از پارچه‌بافي در آن رشد داشته‌ است. بافندگان قديمی شوشتر از تاريخچهٔ هنر ملحفه‌بافی در خوزستان اطلاع دقیقی ندارند. گفته می‌شود حدود صد سال پيش برادران بهبهانی دستگاه شلاقی ملحفه‌بافی را از بغداد به ایران آوردند. مشابه این دستگاه ملحفه‌بافی که امكان بافت پارچه با عرض زياد را فراهم می‌كرد، در اصفهان و يزد نیز وجود داشته، ولی در اين شهرها پارچه‌های گران‌قيمتی مثل مخمل، با این دستگاه بافته می‌شده است. توليدات ملحفه یا همان روانداز شوشتر به مناطق همجوار مانند اهواز، بهبهان، دزفول و ديگر شهرهای كشور مانند تهران و همدان و همچنين برخی كشورهای عربی صادر می‌شد.

ویژگی‌های منحصربه‌فرد ملحفه‌بافی

پارچهٔ نازک و عریض و سبکی را که برای روانداز باشد، در دیگر نقاط کشور دیده‌ایم؛ مثل شمد که در استان‌هاي يزد، خراسان، مازندران و گلستان به‌صورت دستباف تولید می‌شد و حالا فقط در يزد با ماشين بافته می‌شود.

به گفتهٔ «عباس رحيمی»، پژوهشگر صنايع‌دستی، ملحفهٔ شوشتر عرض بيشتری داشت و در هيچ‌جای كشور مانند آن بافته نمی‌شد. همچنين، پودرگذاری ملحفه‌بافی شوشتر برخلاف ديگر نقاط ايران، به روش شلاقي بوده است. ملحفهٔ شوشتر، بدون طرح و نقش، و سفيدرنگ بوده و حاشيهٔ يك سانتی‌متری سرمه‌ای يا سبز رنگ در چهار طرف آن وجود داشته و ملحفه يك نفره، دو نفره، رختخواب‌پيچ و آستر لباس از جمله محصولات آن بوده‌ است. اکثر بافندگان ملحفه در شوشتر، زنان بودند که دستگاه‌های بافندگی یا همان دارهای بافت ملحفه را در زیرزمین خانه‌ها می‌گذاشتند و ساعت‌ها تار‌وپودها را داخل هم رد می‌کردند تا هنر ملحفه‌بافی شکل بگیرد. حاصل کار را مردان خانه به بازار می‌بردند و دادوستد می‌کردند.

یک دستگاه بافندگی برای احیا

احیای صنایع‌دستی فراموش‌شده یکی از برنامه‌های میراث‌فرهنگی است که در اکثر شهرها و روستاها در دست اجراست. ملحفه‌بافی هم از این روند مستثنی نیست و دو سالی می‌شود که نوید احیای آن شنیده می‌شود. موضوع را که با معاون ميراث‌فرهنگی، صنايع‌دستی و گردشگری خوزستان در میان می‌گذاریم، چندان اخبار امیدوارکننده‌ای نمی‌شنویم. «شكرالله قاسمي» به «پیام ما» می‌گوید: «در حال حاضر یک دار بافندگی در شوشتر برای ملحفه‌بافی دایر است، نه بیشتر.» نخستين گام در مسير احيای اين صنعت بومی، چله‌كشی جديد كار و پس از آن ساخت دستگاه جديد فلزی، نصب و كارگذاری چله‌كشی جديد بوده که انجام شده است. احیای اصولی و پایدار صنایع‌دستی فراموش‌شده از جمله ملحفه‌بافی باعث رونق این رشته‌ها می‌شود. در گذشته نخ‌های ملحفه‌بافی در شوشتر توليد می‌شد، اما در حال حاضر نخ‌های لازم برای ملحفه‌بافی از اصفهان وارد می‌شود.

تاکنون برای احیای هنرهای دستی منسوخ‌شده برنامه‌ریزی‌هایی برای آموزش جوانان انجام شده و در مرحلهٔ بعدی تسهیلاتی برای تولیدکننده‌ها در نظر گرفته شده‌ است. این‌طور‌که به‌نظر می‌رسد رونق بازار و تلاش برای صادرات هم از ارکان احیای هنرهای دستی است که توجه و حمایت بیشتری را می‌طلبد.

«عباس رحيمی»، پژوهشگر صنايع‌دستی، معتقد است اصلاح نشدن فضای كارگاهی برای بافندگی، ساختار نامناسب مالی توليدكنندگان ملحفه و دخالت غيرمنصفانهٔ واسطه‌ها در بحث تأمين مواد اوليه و فروش محصولات، دشواری دسترسی صنعتگران به مواد اوليهٔ باكيفيت، فعاليت كارگاه‌های صنعتی و رقابت محصولات آنها با نساجی سنتی و ورود كالاهای مشابه خارجی از جمله دلايل منسوخ بودن هنر ملحفه‌بافی است و برای احیای این هنر باید این کمبودها را رفع کرد.

معرفی و بازاریابی، راهکارهایی برای رونق دوباره

معرفی کارگاه‌های ملحفه‌بافی در فضای مجازی و کسب‌وکارهای آنلاین می‌تواند راهی برای آشنایی مخاطبان با این هنر ازیادرفته باشد. ملحفه‌بافی با وجود قدمتی که دارد، برای بسیاری از مردم ایران هنری ناشناخته است و برای رونق دوباره یا احیای آن باید علاوه‌بر راه‌اندازی کارگاه‌‌های آموزشی و دعوت از پیشکسوتان برای آموزش فوت‌وفن ملحفه‌بافی، برای معرفی این هنر و بازاریابی آن نیز فکر جدی شود. «عباس رحیمی» تبليغ و بازشناسی این هنر در سطح بين‌المللی، جلب همكاری فروشگاه‌های محصولات توليدی صنايع‌دستی، فراهم شدن بستر مناسب برای عرضهٔ ملحفهٔ دستباف در نمايشگاه‌های داخلی و بين‌المللی و تنوع‌بخشی و به‌روز‌رسانی كاربرد ملحفه‌بافی را از راهکارهای احیای این هنر برمی‌شمرد. شاید احیای این هنر تمام و کمال نباشد، اما مغتنم است. در غیر این‌صورت سراغ ملحفه‌بافی را باید فقط در کتاب‌های تاریخ نساجی خوزستان گرفت.

منبع: پیام‌ ما