خوزتوریسم
۳ روز در خوزستان؛ مواجهه با حقیقتی بزرگتر از یک جشنواره
۳ روز در خوزستان؛ مواجهه با حقیقتی بزرگتر از یک جشنواره
خوزستان گنجینهای است که هنوز بسیاری از لایههایش ناشناخته مانده. جشنوارهها اگر درست برگزار شوند، میتوانند کلید گشودن این گنجینه باشند؛ اما برای این کار، باید نگاه حرفهای، برنامهریزی دقیق و شناخت عمیقتری از ظرفیتهای استان در میان برگزارکنندگان وجود داشته باشد.
رضا پورزارعی، فعال رسانه در یادداشتی نوشت: سفر اخیر به خوزستان برای من تجربهای ارزشمند و متفاوت بود. هرچند بارها به دزفول سفر کرده بودم، اما آنچه در این سه روز دیدم و شنیدم، تصویری تازه و عمیقتر از تاریخ و فرهنگ این استان پیش چشمم گذاشت. آشنایی نزدیک با بافت تاریخی شهرها، شنیدن توضیحات مسئولان درباره پروژههایی مانند کاخ آپادانا، موزه شوش و طرحهای در دست اجرا در آبادان، و همچنین گفتوگوهای مستقیم با مدیران میراث فرهنگی، فرصتی بود تا هم از مشکلات آگاه شویم و هم از اتفاقات مثبتی که در حال شکلگیری است.
اما در کنار این تجربه میدانی، جشنواره چندرسانهای میراثفرهنگی نیز موضوع مهمی است که باید درباره آن صحبت کرد. هر جشنوارهای باید نسبت به دورههای گذشته حرفهایتر، پررمقتر و گستردهتر برگزار شود. با این حال، نخستین نکته تلخی که درباره این دوره دیده شد، کاهش زمان جشنواره بود؛ رویدادی که پیشتر پنج یا شش روز برگزار میشد، اینبار به سه روز و حتی دو روز تقلیل یافت. این فشردگی باعث شد بسیاری از ظرفیتهای استان درگیر جشنواره نشود.
خوزستان استانی است با وسعت فرهنگی و تاریخی کمنظیر؛ استانی که میتوانست تئاتر خرمشهر، سینمای آبادان، کتاب و هنر دیگر شهرستانها را در کنار هم قرار دهد و جشنواره را به یک رویداد فراگیر استانی تبدیل کند. اما این اتفاق نیفتاد؛ شاید به دلیل کمبود بودجه، شاید به دلیل ضعف برنامهریزی یا سلیقه دبیران و مدیران جشنواره. نتیجه این شد که جشنواره، بهجای آنکه به یک جریان فرهنگی گسترده تبدیل شود، محدود و کماثر برگزار شد.
این در حالی است که خوزستان تنها سرزمین جنگ و دفاع مقدس نیست؛ این استان یکی از کهنترین خاستگاههای تمدن ایران است. از ایلامیها گرفته تا اشکانیان، مادها و هخامنشیان، همه در این خاک ردپایی عمیق بر جای گذاشتهاند. با این وجود، تمدن ایلامی که یکی از مهمترین پایههای تاریخ ایران است—کمتر به مردم معرفی شده و در روایتهای رسمی نیز اغلب از دوره مادها به بعد سخن گفته میشود. جشنواره چندرسانهای میتوانست فرصتی باشد برای برجستهکردن این تمدن، برای آشنا کردن هنرمندان تئاتر، سینما، موسیقی و پژوهشگران با ریشههای واقعی تاریخ این سرزمین.
اگر این ظرفیتها جدی گرفته میشد، میتوانستیم شاهد تولید آثار پژوهشی، هنری و نمایشی مرتبط با تمدن ایلامی باشیم؛ آثاری که نهتنها به غنای فرهنگی کشور کمک میکرد، بلکه میتوانست زمینهساز ساخت سریالها، فیلمهای سینمایی و تئاترهای تاریخی شود.
خوزستان گنجینهای است که هنوز بسیاری از لایههایش ناشناخته مانده. جشنوارهها اگر درست برگزار شوند، میتوانند کلید گشودن این گنجینه باشند؛ اما برای این کار، باید نگاه حرفهای، برنامهریزی دقیق و شناخت عمیقتری از ظرفیتهای استان در میان برگزارکنندگان وجود داشته باشد.
رضا پورزارعی













