
لمس میراث در تاریکی
بررسی شرایط دسترسپذیری موزهها برای افراد با شرایط خاص، فاصله معنادار موزههای ایران با استانداردهای دنیا را نشان میدهد
لمس میراث در تاریکی
با ایجاد یک رمپ یا نصب یک تابلوی خط بریل درباره کلیات یک موزه، دسترسپذیری محقق نمیشود
حدود 20 دقیقه زمان میبرد تا در اتاقی کاملا تاریک کاوش کنی، اشیای موجود در آن را بدون آنکه ببینی لمس کنی و برای چند دقیقه خودت را جای افرادی بگذاری که توانایی دیدن ندارند، همه اینها در موزه علم و فناوری در کشور برمه سابق و میانمار امروزی اتفاق میافتد.
تلاش برای استفاده همه اقشار به ویژه توان یابها از امکانات گردشگری به خصوص موزهها چند سالی میشود که با عنوان گردشگری دسترسپذیر مطرح شده است. بیش از یک میلیارد نفر در سراسر جهان با نوعی از معلولیت به زندگی خود ادامه میدهند و سازمان بهداشت جهانی پیشبینی کرده است این رقم تا سال ۲۰۵۰ دو برابر خواهد شد. تقریبا از هر ۵ معلول، ۴ نفر در کشورهای در حال توسعه زندگی میکنند. دسترسپذیری، رکن اساسی سیاستهای گردشگری پایدار و مسئولانه است و این ویژگی از ضروریات حقوق بشر و فرصتی برای کسب و کارها به شمار میرود. از این طریق نه تنها افراد توانیاب یا افراد با نیازهای ویژه، بلکه همگان میتوانند از فواید گردشگری دسترسپذیر بهرهمند شوند. به همین جهت اغلب موزههای جهان تلاش میکنند امکانات بیشتری از نصب تابلوهایی به خط بریل گرفته تا ارائه راهنمای گویا و مولاژهای آثار موزهای را در اختیار گردشگرانی قرار دهند که از معلولیت برخوردار هستند.
رقابت بین کشورهای اروپایی و آسیایی در این زمینه بالا گرفته است و حتی کشورهای جهان سوم نیز سعی میکنند در این زمینه پیشتاز باشند با این وجود ارائه خدمات گردشگری دسترس پذیر در کشور ما به کندی پیش میرود. بسیاری از کارشناسان و راهنمایان فعال تورهای گردشگری به این موضوع اذعان دارند و معتقدند ایران در ارائه خدمات گردشگری دسترس پذیر فقیر و بسیار ضعیف است و برخی از هتلها با ایجاد یک رمپ یا در اختیار گذاشتن یک ویلچر برای معلولان این عنوان را به خدمات خود اضافه میکنند. از بین معدود موزههای ایران که برای دسترس پذیر بودن تلاش میکنند، میتوان به موزه صلح و موزه ملی ایران اشاره کرد.
فقر امکانات گردشگری دسترسپذیر در ایران
عدم دسترسی معلولان به نویگیشن، فضاهای شهری مناسب سازی شده از جمله نبود مسیر تردد و چراغهای راهنمای ویژه تا عدم تجهیز هتلها و موزهها به رمپ، مولاژ یا ماکتهای آموزشی، همچنین عدم آموزش کافی به راهنمایان تورهای گردشگری مواردی هستند که «علی خرازی» راهنمای تور درباره مشکلات موجود در گردشگری دسترس پذیر در کشورمان به آن اشاره میکند.
او که به واسطه همکاریاش با یکی از مراکز نابینایان تصمیم میگیرد تورهای گردشگری ویژه نابینایان را از سال ۱۳۹۴ اجرا کند، درباره تجربههایش میگوید: «زمانی که از من خواسته شد تا تورهای گردشگری ویژه نابینایان را برگزار کنم، سعی کردم در این زمینه مطالعاتی داشته باشم بنابراین طرح آن را در قالب یک کار تیمی به انجمن تورهای گردشگری اعلام کردیم و با کمک برخی از راهنمایان گردشگری نخستین تور ویژه نابینایان در سال 1395 در موزه هفت تپه و سایت چغازنبیل در خوزستان اجرا شد. بعد از آن چندین تور دیگر برگزار شد و سال گذشته مسیر گردشگری دسترسپذیر با امکانات ویژه معلولان و تهیه ماکتها و مولاژهای آثار موزهای تعریف شد.»
خرازی به فقیر بودن امکانات گردشگری دسترس پذیر در ایران اذعان و به چند موارد در این زمینه اشاره میکند: «اجرای تور گردشگری برای معلولان نیازمند مشخص بودن یک مسیر تردد ویژه است که در خوزستان مسیرهایی ویژه نابینایان شهری در نظر گرفته شده است اما در بسیاری مواقع همین مسیر با ساخت و ساز یک ساختمان مسدود شده است. خیابانهای شهر نیز فاقد چراغهای راهنمایی مخصوص عبور نابینایان و معلولان است. باید ابتدا زیرساختهای گردشگری شهری برای معلولان شکل بگیرد تا موزهها و اماکن دیگر هم نسبت به این موضوع تجهیز شوند. به جز معدودی از موزه های کشور، فضاهای موزهای دیگر چیزی برای عرضه به نابینایان ندارند. موزه ملی دو میز از مولاژهای آثار در حال نمایش را برای نابینایان در دسترس قرار داده که در نوع خود ارزشمند است اما کافی نیست. از طرفی با ایجاد یک رمپ در هتل یا نصب صرفا یک تابلوی خط بریل درباره کلیات یک موزه، آن مکان دسترس پذیر نمیشود. موزه دسترس پذیر نیازمند نویگیشن، مولاژ و ماکتهای آموزشی، راهنمای آموزش دیده و بسیاری از مسائل دیگر است به همین جهت ما موزه تمام دسترسپذیری در کشورمان نداریم.»
با وجود آنکه موزههای کشورمان در این زمینه پیشرفت چندانی نداشتند، اما کشورهای در حال توسعه سعی کردهاند از تجربه کشورهای اروپایی به خوبی استفاده کنند و حتی در برخی زمینهها فراتر هم رفتهاند. کشور عمان در موزه ملی خود در شهر مسقط سعی کرده تمام امکانات ویژه گردشگری دسترسپذیر را برای کلیه گردشگران فراهم کند به همین دلیل در بخشهای مختلف موزه توضیحات لازم به خط بریل پایین هر ویترین مربوط به آثار نصب شده است. همچنین امکان لمس برخی از آثار موزهای از جمله ساخت مولاژِ سنگی مشابه شیای با قدمت 5 هزار سال و ماکتهایی از قلعههای تاریخی شهرهای مختلف وجود دارند و از بازدید کنندگان میخواهند که این اشیا را لمس کنند. پخش آواها و نواهای موسیقی فولکلور اقوام در مناطق مختلف این کشور از طریق گوشیهای مخصوص همزمان با نمایش ویترینی از ابزارهای بدوی به کار برده شده در سبک زیسته مردم بومی به بازدیدکنندگان حس خوشایندی میدهد. حتی بخشی از موزه به عودسوزهایی اختصاص داده شده است که در شهرهای مختلف کاربرد داشتهاند و برای آنکه بازدید کننده بتواند این بو را هم استشمام کند، دکمهای وجود دارد که با فشردن آن بوی عود در فضا پخش میشود.
کشور همسایه نزدیک ایران که این روزها گردشگران بسیاری را به خود جذب کرده است نیز تلاش میکند گردشگری دسترس پذیر را اجرایی کند. موزه تاریخی ارمنستان یک قدم از طراحی ماکت و مولاژ فراتر رفته است و نمونهای از نخستین کفش چرمی دنیا که در موزه نگهداری میکند، شبیه سازی کرده و در دسترس بازدید کنندگان قرار داده تا بتوانند با آن قدم بردارند و حس و حال انسانهایی که با پوشیدن همین کفش کارهای روزانه خود را انجام میدادند تجربه کنند. همچنین سیر تحولات تاریخ این کشور به شکل صوتی برای مخاطبان موزه از جمله نابینایان پخش میشود.
به گفته خرازی تنها موزهای که در ایران مدتی برای نابینایان تجهیز شد، موزه کارآموزان صنعت نفت آبادان بود و مدت کوتاهی مسیر گردشگری برای آن تعریف شد که بعد از مدتی طرح خوابید. به طور کلی محیطهای صنعتی و موزههای جنگ بهترین مکانهایی هستند که نابینایان میتوانند تجربه خوبی داشته باشند و با لمس اشیاء درک درستی از فضای آن موزه به دست بیاورند.
او میگوید: «ما در خوزستان سعی کردیم روی موزه هفت تپه کار کنیم و در حال حاضر اوضاع آن کمی برای نابینایان بهتر شده و ماکتهای استانداردی از چغازنبیل و مولاژهایی از سفالهای دوره عیلامی برای موزه تهیه شده است با این حال هزینه تهیه مولاژ و ساخت ماکت بالا است. از طرفی ما برای برگزاری تورهای معلولان و نابینایان نیازمند اتوبوسهای ویژه هستیم که متاسفانه بخش گردشگری ما فاقد چنین اتوبوسهایی است به همین دلیل برگزاری تورهای ویژه معلولان کار واقعا دشواری است و هر راهنمایی وارد کار در این حوزه نمیشود. در استان خوزستان 32 راهنما برای برگزاری تورهای ویژه نابینایان و معلولان آموزش دیدهاند. حتی مراکزی که به این قشر خدمات میدهند هم در این زمینه آموزش دادیم، از جمله یکی از هنرمندان احرام بافی نیز در کلاسهای آموزشی مربوطه شرکت کرد تا گردشگران نابینا را با چگونگی شکلگیری یکی از صنایع دستی کشورمان آشنا کند اما راهنمایان دیگر وارد این حوزه نشدند و برگزاری این تورها را ادامه ندادند چرا که در این زمینه با چالشهای بسیاری روبرو هستیم و اجرای آن کار دشواری است.»
لمس موزه برای نابینایان
نابینایان در گردشگری دسترسپذیر جزء مشتریان وفادار هستند و ضعف بزرگ آژانسهای ما عدم سرمایهگذاری روی این افراد است در حالی که آنان بعد از شرکت در یکی از تورها تبدیل به مشتری ثابت میشوند
به گفته این راهنمای تور، نابینایان در گردشگری دسترس پذیر جزء مشتریان وفادار هستند و ضعف بزرگ آژانسهای ما عدم سرمایهگذاری روی این افراد است در حالی که آنان بعد از شرکت در یکی از تورها تبدیل به مشتری ثابت میشوند. آنقدر استقبال از تورهای نابینایان پرشور بوده که در بسیاری مواقع با کمبود جا مواجه شدند. تور اولی که خرازی اجرا کرده با حضور ۱۸ نفر، تور دوم با حضور 15 نفر و تور سوم و چهارم به ترتیب با حضور ۲۲ و ۲۳ نفر برگزار شده است اما امکان پذیرش بیش از این تعداد افراد وجود نداشته زیرا خارج از ظرفیت استاندارد بوده است.
خرازی معتقد است: «اجرای تورهای ویژه نابینایان نیازمند حضور حدود 10 راهنما است که این امر مستلزم هزینه بالایی است و همه توانایی پرداخت این مبلغ را ندارند. پس چه ارگانی باید از چنین برنامههایی حمایت کند؟ بهزیستی از برگزاری چنین برنامههایی حمایت نمیکند. میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری هم حمایتش به شکل معنوی است. مسئولیت برگزاری چنین تورهایی نیز بسیار سنگین است و فشار زیادی به راهنمایان وارد میکند. برای مثال در یکی از تورها دو گردشگر نابینا در حین بازدید از کاروانسرای شوشتر درخواست کردند که با لباس محلی عکس یادگاری بگیرند و راهنمای تور که خیلی هم خانم صبوری بود کمک کرد تا گردشگران این لباسها را بپوشند و عکس بگیرند که این کار انرژی زیادی از او گرفت.»
«نابینا دوست دارد حضور در محیطی را تجربه کند که تا کنون درکی از آن نداشته است و یکی از آن محیطها موزه است. اوایل که به نابینایان میگفتیم برنامه بازدید از موزه داریم، پاسخ میدادند موزه به چه درد ما میخورد؟ ما که نمیتوانم اشیای آن را لمس کنیم. اما بعد از بازدید از موزه و لمس ماکت چغازنبیل میگفتند کسی ما را تا به حال موزه نیاورده است. بازدید از موزهها برای نابینایان بسیار لذت بخش بود و هنوز هم پیگیر برنامه بعدی هستند؟ نابینایان بیشتر از موزهها از محوطههای ورزشی لذت میبرند. مثلا برای اولین بار که آنان را به سالن بسکتبال بردیم، سبد بسکتبال را پایین آوردیم تا آن را لمس کنند. حتی یکی از نابینایان درخواست کرد که بلندش کنیم تا سبد بسکتبال را از ارتفاع واقعی آن لمس کند و زمانی که درخواستش محقق شد از خوشحالی قهقهه میزد.» خرازی به این موارد به عنوان تجربه نابینایان از شرکت در تورهای گردشگری اشاره میکند.
به گفته او موزه تمام دسترس ناپذیر در کشور ما وجود ندارد. با این حال نشانههایی از این عنوان در برخی از اماکن گردشگری دیده میشود. استفاده از هوش مصنوعی در صنعت گردشگری کار را برای معلولان آسانتر میکند اما استفاده از این قابلیت در کشور ما به کندی پیش میرود. در برخی از موزههای کشور آلمان با استفاده از هوش مصنوعی به پرسشهای گردشگران پاسخ داده میشود که این امر کار را برای نابینایان و کودکان ساده میکند. در کشور ما نیز اخیرا یک ایستگاه هوشمند گردشگری در منطقه فرهنگی و گردشگری عباسآباد راهاندازی شده است و چندین ربات در این زمینه به کار گرفته شدهاند. حتی گردشگران این امکان را دارند که پرسشهای خود درباره گردشگری شهری را از رباتی به نام «موسیتو» بپرسند و منتظر پاسخشان باشند. با وجود آنکه استفاده از هوش مصنوعی در صنعت گردشگری کاربردهای فراوانی دارد اما نیازمند ایجاد زیرساختها و بهرهوری از آن است.
یکی دیگر از ظرفیتهایی که در کشور ما به وفور یافت میشود، استفاده از ظرفیت صنایع دستی در ایجاد زیرساختهای گردشگری دسترسپذیر است چرا که ساخت مولاژهای کوچک و ماکت بناهای تاریخی به راحتی توسط هنرمندان و صنعتگران صنایع دستی انجام شدنی است اما نیازمند صرف زمان و هزینه است که باید دید صرف چنین هزینههایی برای موزههای ما تا چه اندازه اولویت دارد.