
میراث جهانی چغازنبیل؛ ناگفته های زیگورات»
میراث جهانی چغازنبیل؛ ناگفته های زیگورات»
به گزارش ایسنا، پایگاه میراث جهانی چغازنبیل و هفتتپه با همکاری مجله گیلگمش و خانه اندیشمندان علوم انسانی در نشستی که جمعی از فعالان گردشگری و میراث فرهنگی حضور داشتند، به معرفی «میراث جهانی چغازنبیل؛ ناگفته های زیگورات» پرداختند و از ظرفیتهای پنهان آن و همچنین کمتوجهیها و کملطفیها به تاریخ نخستین اثر تاریخی ایران که در یونسکو ثبت جهانی شد، سخن گفتند. همچنین این نشست بهانهای بود برای معرفی کتاب «بارقه کائنات: نگاهی بر میراث جهانی چغازنبیل» تالیف کامیار عبدی، باستانشناس
نخستین میراث جهانی ایران؛ کمبازدیدترین جاذبه ایران
عاطفه رشنویی ـ مدیرپایگاه میراث جهانی چغازنبیل و هفت تپه در خوزستان ـ سخنانش را در اینطور آغاز کرد: گله دارم که دوستانی از میراث فرهنگی در این جلسه حضور ندارند و ناگفتههای جغازنبیل را نمیشنوند، چغازنبیل آنقدر راز دارد که اگر بخواهیم به آن بپردازیم شاید صد سالی طول بکشد. امیدوارم چشمان من مدیران را در این سالن ندیده باشد و آنها آمده باشند.
او ادامه داد: علاوهبر اینکه چغازنبیل به عنوان شهر جهانی قابل توجه است، به واسطه مصادیق تاریخی و طبیعی نیز قابل توجه است. این اثر فخر معماری و هنر آجر ایران است و اما به عنوان اولین میراث جهانی ایران، آنچنان که باید به جایگاه آن پرداخته نمیشود. متاسفانه چغازنبیل کمبازدیدکنندهترین میراث جهانی ایران است. با وجود تمام ویژگیهای که دارد، اما هنوز نتونستیم از چغازنبیل برای همسایه دیوار به دیوار تا جامعه ذینفعان کسب اقتصادی بهوجود آوریم و تنها کسانی که درباره تاریخ ایران مطالعاتی دارند آن را دنبال میکنند. همین کمبودها باعث شد امروز با برگزاری نشست ناگفتههای چغازنبیل برای آن کار شایسته انجام دهیم.
رشنویی بیان اینکه چغازنبیل آنقدر ظرفیت دارد و ناشناخته مانده است که میتواند در زندگی همه مردم ایران تحول ایجاد کند، با تاکید بر ضرورت حفاظت مردم محور در این محوطه باستانی، اظهار کرد: خوزستان در نوروز معمولا پرمسافر است، در عین حال که پرباران است، حال در آن روزها چغازنبیل تعطیل است ولی مردم انتظار دارند آن همه راه که تا چغازنبیل میآیند حتما آن را ببینند و وقتی میبینند محوطه تعطیل است عصبانی میشوند و واکنش نشان میدهند، درحالیکه این تصمیم برای حفاظت پایدار آن اثر گرفته شده است. ما احتیاج داریم مشارکت همهذی مدخلان را در حفاظت اثر داشته باشیم.
مدیر پایگاه میراث جهانی چغازنبیل همچنین به کمبود زیرساختها در این محوطه جهانی اشاره کرد و گفت: بیشتر بازدیدکنندگان با کمبود زیرساخت مواجهند. حلقه مفقوده در گردشگری بهویژه در خوزستان و مهمتر از آن در این محوطه میر اث جهانی آن است که به اندیشه مدیریت مقصد نرسیدهایم. همه این مسائل دست به دست هم دادهاند تا ما نتوانیم گردشگری پایدار ایجاد کنیم.
او افزود: در چغازنبیل۶۴۰ هکتار عرصه خشت و گِل داریم که از اولیهترین ملزومات نگهداری در مضیقه است. سالهاست جزو میراث جهانی است، ولی اعتبار آن جزو چالش هاست.
مدیرپایگاه میراث جهانی چغازنبیل و هفت تپه، درحالی این محوطههای باستانی را جزو کمبازدیدکنندهترین آثار تاریخی ایران معرفی کرد و از کمتوجهیها به آن سخن گفت، که آرش نورآقایی، پژوهشگر گردشگری، در تایید بیمهریها به معرفی میراث فرهنگی ایران، الگوی موفقیت تیم فوتبال بارسلونا در اسپانیا را برای محبوبتر شدن تفسیر کرد.
رشنویی در پایان این سخنان اما یک خبر خوش داد و گفت: به دنبال ایجاد زیرساخت بازدید در شب چغازنبیل هستیم. اگر همهچیز خوب پیش برود تا قبل از نوروز شاهد بازدید غروب تا طلوع در چغازنبیل خواهیم بود.
گنجینهای ناگفته از چغازنبیل
مجتبی گهستونی ـ فعال میراث فرهنگی و گردشگری خوزستان ـ درباره گنجینههای طبیعی در منظر میراث جهانی چغازنبیل سخن گفت و اظهار کرد: میراث فرهنگی تنها در محدوده شهرستان شوش نبود که موجب شد نخستین کاوشهای باستانشناسی در این منطقه انجام شود، بلکه میراث طبیعی این کهنشهر و بهویژه ظرفیتهای نهفته در آن موجب شد تا نخستین اداره محیط زیست خوزستان هم در شوش شکل بگیرد.
او افزود: به همین دلیل منطقه حفاظت شده کرخه از سال ۱۳۴۹ در مجموعه مناطق چهار گانه تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست ایران قرار گرفت. ذخایر ارزشمند جنگل ملی کرخه، در زمره مهمترین میراث طبیعی پیرامون مثلت جهانی قرار میگیرند. برخی از گونههای گیاهی این منطقه گز پده سریم، جاز، بید، لگجی، استبرق، مرغ، شبدر و جامعه غالب پوشش جنگلی را گیاه گز تشکیل میدهد و برخی از گونههای جانوری این منطقه گوزن زرد ایرانی، رودک عسل خوار، گرگ، گربه جنگلی، گراز، گربه وحشی، اردک مرمری، حواصیل زرد، لیکو خوزی، لیکو معمولی، میوه خور و... هستند. از گونههای خزنده منطقه حفاظتشده کرخه نیز میتوان به لاک پشت برکهای، لاک پشت فراتی، مار آبی، گرزه مار، مار جعفری و... اشاره کرد.
گهستونی گفت: منبع آبی منطقه رودخانه کرخه است که از وسط جنگل جریان دارد. البته نهرها و زهابهای اطراف نیز جزو منابع آبی منطقه به شمار میروند. وابستگی گاومیش به آب رودخانه و استفاده از جنگل برای گاومیش و گاو، مردم بومی را وابسته به این منطقه کرده است، به طوری که بخش عمدهای از درآمد اهالی از طریق بهرهبرداری از این منطقه به صورت مستقیم و غیرمستقیم به دست میآید. نکته مهم اینکه تا دهه ۳۰ شمسی دستههای ۳ تا ۵ تایی شیر ایرانی در این منطقه زندگی میکردند.
این فعال گردشگری، میراث طبیعی پیرامون چغازنبیل را «رخش خوزستان» توصیف کرد و افزود: مساحت منطقه حدود ۱۷۵۳۳ هکتار است. از این مقدار، مساحت پارک ملی ۴۱۰۰ هکتار است و جنگلهای آن تنها باقیمانده جنگلهای نیمه گرمسیری در کشور ایران هستند. درختان «پده» و «گز» و درختچههای «سریم»، «جاز»، «تمشک»، «استبرق»، «کهورک» و «لگجی»، «یونجه» و «گرامینه» بخشی از تنوع گیاهی منطقه محسوب میشوند. جنگل دز زیستگاه اصلی جانوران زیادی در جلگه خوزستان است که مهمترین آنها گوزن «زرد ایرانی» است که از گونههای نادر ایران و جهان به بهشمار میرود.
او با طرح این پرسش که آیا ساکنان شهر دوراونتاش، گوزن را میشناختند؟ سخنانش را ادامه داد: گوزن زرد ایرانی پستانداری از خانواده گوزن است. گمان میرفت که نسل گوزن زرد ایرانی منقرض شده است تا اینکه در دهه ۱۹۵۰ گلهای از آن در خوزستان کشف شد. اینک گلههایی از گوزن زرد ایرانی به زادگاه نخستین خود در زیستگاههای پارک ملی و منطقه حفاظتشده کرخه و پارک ملی و منطقه حفاظتشده دز، تحت نظارت اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان بازگشتهاند. علاوهبر آن گونههای جانوری با ارزش نظیر انواع پرندگان شامل «بلبل خرما»، «لیکو»، «دوراج» و... در این منطقه زندگی میکنند. از پستانداران با اهمیت منطقه «رودک عسلخوار» و «گربه جنگلی» را میتوان نام برد.
گهستونی همچنین درباره طبیعت پیرامون چغازنبیل که در نوع کوچگردی و حتی یکجانشینی تاثیرگذار بوده و شیوهای از زندگی را از دیرباز به وجود آورده است، سخن گفت و افزود: روابط شخصی میان اعضای این جامعه بسیار نیرومند است و الگوهای رفتاری سنتی بر این روابط حاکم است. شیوه زندگی مردم عموماً غیر رسمی است و آداب و رسوم به ندرت دگرگون میشود. در این جامعه خانواده نهاد کانونی است که در روستاها و سایر نشیمن گاههای چغازنبیل سکونت داشتند.
بلد نیستیم خودمان را معرفی کنیم!
آرش نورآقایی ـ پژوهشگر و مؤلف گردشگری ـ درباره اهمیت و ضعف تولید محتوا در حوزه میراث جهانی چغازنبیل سخن گفت و اظهار کرد: اگر درباره تاریخ خشت و آجر دنیا صحبت کنیم چغازنبیل حرفهای زیادی برای گفتن دارد، اثری که با قدمت ۳۲۰۰ ساله خود، چکیده تاریخ است.
او سپس با بیان اینکه در تولید محتوا لکنت داریم، به رتبه ایران در ثبت میراث فرهنگی اشاره کرد و افزود: هرچند ایران ۲۵ سال اثری را در یونسکو ثبت نکرد، اما حالا هم رتبه خوبی دارد و در جایگاه دهم ایستاده است، که البته بعضیها این گزاره را با رتبه دهم گردشگری ایران اشتباه میگیرند، درحالی که چنین برداشتی اشتباه است. از سویی، تمام این آثاری که ثبت جهانی شدهاند، هنوز منبع گردشگری هستند و به جاذبه گردشگری تبدیل نشدهاند.
این راهنما و پژوهشگر گردشگری بحث خود را با این پرسش که چرا باید تولید محتوا داشته باشیم؟ ادامه داد و گفت: تولید محتوا صرفا به خاطر گردشگری نیست، بلکه بخشی از آن به خاطر نداشتن گفتمان در دنیاست، ما بلد نیستیم خودمان را در دنیا معرفی کنیم.
او سپس به سهم ایران در اسطورهشناسی دنیا اشاره کرد و افزود: در سطحبندیها و ردهبندیهای جهانی از هیچ اسطوره ایرانی صحبت نمیشود و همین مسایل است که اهمیت تولید محتوا را بیشتر میکند.
نورآقایی ادامه داد: چغازنبیل اثر بسیار مهم ایران است، پایداری آن، مثل بیانیه سیاسی است. این بنا در زمان خود، یعنی ۳۲۰۰ سال پیش ۵۲ متر بوده است، درحالی که بلندترین ساختمان در دوره صفوی شمسالعماره (در کاخ گلستان) بوده است. آندره گدار چغازنبیل را جادوی آجرکاری ایرانی میداند. حال برای اینکه چنین مکان پراهمیتی به مقصد گردشگری تبدیل شود، به تولید محتوایی متناسب با آن نیاز دارد.
او اضافه کرد: یکی از محتواهایی که درباره چغازنبیل باید تولید شود «مالتی کالچرال» است. با خودتان فکر کنید چرا تیم بارسلونا مهم است؟ حتما که به خاطر ستارههایش نیست، این باشگاه فوتبال این نکته را مدنظر قرار داده است که حتما از همه فرهنگها در باشگاه خود داشته باشد و بارسلونا خود را فراتر از اسپانیا میداند. همیشه این سوال را دارم چرا جاده ابریشم از بین تمام راهها در دنیا مطرحتر است؟ چون مالتی کالچرال است و این نکته مهمی است که در تولید محتوا باید به آن توجه کنیم.
این پژوهشگر گردشگری همچنین بیان کرد: آنچه باعث میشود مردم به این میراث دلبسته شوند، مطالعه است.
نورآقایی گفت: حل مناقشات موضوع دیگری است که باید به آن توجه کنیم. تا درباره آن کتاب تولید نشود و کتاب نوشته نشود حل نمیشود. به خاطره جمعی خود رجوع کنید درباره آثار جهانی ایران چقدر کتاب تولید شده است؟ نه اینکه نباشد، کتابهای عامهفهم منظور است. سهم کویرهای ایران که بخشهایی از آن هم ثبت جهانی شده است، فقط ۵ کتاب است؛ کویرهایی که عبور از آنها مهمترین کار «سون هدین» ـ کاوشگر، جغرافیدان و سفرنامهنویس سوئدی ـ بوده است. یا درباره باغ ایرانی چقدر کتاب تولید شده است؟
کامیار عبدی، باستانشناس از تبدیل بخشهایی از شهر باستانی انشان، پایتخت عیلامیها به زبالهدانی خبر داد.
به گزارش ایسنا، این باستان شناس و پژوهشگر که در نشست «میراث جهانی چغازنبیل؛ ناگفتههای زیگورات» سخن میگفت، با اشاره به غفلتی که به تاریخ و آثار عیلامیان (ایلامیان) میشود، اظهار کرد: یکی از کارهای واجب آن است که عیلام را در تاریخ ایران بیاوریم و از این حالت «پسر عموی ناتنی» تاریخ ایران خارج کنیم. حتی افراد تحصیلکرده اطلاعی درباره عیلام ندارند، چه برسد به مردم عادی.
عبدی افزود: کتابهایی که در داخل کشور چاپ میشود و یا خارجیها برای ایران باستان مینویسند نیز محدود شده است به سه دوره هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان. بنابراین با تألیف کتاب «کتاب بارقه کائنات: نگاهی بر میراث جهانی چغازنبیل» یک جهاد تک نفره راه انداختم تا جایگاه عیلام را به عنوان نخستین مرحله در تاریخ ایران باستان مشخص کنیم. حالا درست است که آنها آریایی نبودند، ولی الان دیدگاه در باستان شناسی عوض شده است و دیگر قومیت و نژادی برخورد نمیشود. به هر حال آنها (عیلامیان) در جغرافیای ایران زندگی میکردند پس ایرانی محسوب میشوند، همانطور که سومریها با عراقیهای امروزی نسبتی ندارند، ولی در آن جغرافیا زندگی میکردند پس بخشی از میراث فرهنگی عراق محسوب میشوند.
این پژوهشگر دوره عیلامیان (ایلامیان) گفت: این مساله حتی در بدنه تشکیلاتی باستانشناسی حوزه ایران باستان و پژوهشگاه میراث فرهنگی هم وجود دارد؛ آنها هم نمیدانند با اشیاء عیلامی چه کنند. یکسری از اشیاء عیلامی که در موزه ملی به عنوان موزه مادر ایران نگهداری میشود، در بخش پیش از تاریخ است و یکسری دیگر در بخش دوران تاریخی. البته تلاشی کردند که یک گالری ایران درست کنند، ولی چون ساختمان موزه ملی ایران جوابگو نبود، به سرانجام نرسید. از همین رو تولید محتوا در اینباره اهمیت دارد و کتابی برای تاریخ عیلام درحال تهیه است و صحبتهایی شد که مشابه کتاب چغازنبیل درباره شوش هم نوشته شود.
این باستانشناس با بیان اینکه عیلامیان دو پایتخت مهم داشتند؛ شوش و تپه مَلیان (در استان فارس) یا همان انشان باستان (انزان) که دومی را بیشترِ مردم نمیشناسند، افزود: انشان پنج سال پیش از انقلاب توسط هیأت آمریکایی کاوش شد و پس از آن، مدتی کاوشها متوقف ماند. دو فصل هم من روی انشان کار کردم و الان بخشی از آن زبالهدانی شده است. درباره وضعیت آن نامههایی به مقامات نوشتهام، آنها هم وعدههایی دادهاند. البته ما نمیخواهیم این محوطه باستانی را ثبت جهانی کنیم، چون الان این گرایش در وزاتخانه میراث فرهنگی شکل گرفته است. به هر حال محوطهای که قرار است ثبت جهانی شود باید یک شکل و شمایلی داشته باشد. اگر همین حالا نماینده یونسکو برای بازرسی به انشان بیاید با یک مخروبه مواجه میشود، که گوشهای از آن هم زبالهدانی شده و یک سمت دیگر آن را هم روستا گرفته است. انشان به کاوش و حفاظت نیاز دارد.
او ادامه داد: آثار شوش چون توسط فرانسویها حفاری میشد، بیشتر از ایران خارج شده است و بیشتر آنها هم در موزه لوور نگهداری میشود، اما آثار انشان اغلب در ایران بوده و خارج نشده است، ولی این محوطه فقط 5 فصل کاوش شده است.
عبدی، چغازنبیل را باشکوهترین اثر عیلامیها دانست که به عنوان نخستین اثر تاریخی ایران در یونسکو ثبت جهانی شده است و در ادامه گفت: چغازنبیل تنها نیایشگاه عیلامی و تنها پنجرهای است که میتوان به مذهب عیلامیها و ارتباط مذهبی آنها با جهان پی برد. در عین حال که این بنا از آنجا که لقب عیلامیان، «شاهان انشان و شوش بوده» است، جایگاه سیاسی و فرهنگی عیلامیها و ارتباطهای مذهبی آنها را به نمایش میگذارد.
این باستانشناس گفت: هرچند چغازنبیل کاوش شده است، ولی مستمر باید درباره آن پژوهش شود و پرونده آن هنوز بسته نشده است. استانداردهای باستانشناسی هم پیشرفت کرده است و اگر با علم نوین سراغ چغازنبیل بروند، شاید اطلاعات جدیدی به دست آورند که در مخیله ما نگنجد
در ادامه این نشست که در تالار فردوسی اندیشکده علوم انسانی برگزار شد، محمد یاری نیز از ضعف تولید محتوا در میراث فرهنگی ایران و همچنین پروژه دیجیتالسازی زیگورات سخن گفت.
چغازنبیل اوایل سال ۱۹۳۵ میلادی از سوی نیروهای شرکت نفت ایران و انگلیس در بازدیدهای هوایی شناسایی شد و پس از اطلاع هیأت باستانشناسی فرانسوی که در شوش مستقر بود، مورد توجه قرار گرفت. باستانشناسان فرانسوی نخست پنج فصل در سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ و ۱۹۴۵ میلادی در چغازنبیل کاوش کردند. نتیجه این کاوش نمایان شدن چندین دیوار، بخشی از مسیرهای آب، بخشهایی از بنای زیگورات، تعدادی از واحدهای ساختمانی واقع درجنوب شرق محوطه مقدس، واحدهای معماری بین حصار دوم و سوم بود.
بیشترین کاوشهایی که به خواناسازی شهر دوراونتاش منجر شد، متعلق به ۹ سال فعالیت باستانشناسی و مرمت هیأت رومن گیرشمن است. او در ۹ فصل کاوش (۱۹۶۲-۱۹۵۱ میلادی) موفق شد بخش وسیعی از چغازنبیل را یعنی زیگورات، معابد، کاخها، واحدهای مسکونی و سه حصار با محدودهای به وسعت ۱۰۰ هکتار را کاوش کند.
پس از آن، کاوشها برای مدت طولانی و تا دهه هفتاد متوقف شد. در سال ۱۳۷۷ مهدی رهبر کاوشهای مختصری انجام داد و سال ۱۳۷۸ دانشگاه ماینز به سرپرستی بهزاد مفیدی، فصل جدیدی از مطالعات باستانشناسی را با روشهای نوین دنبال کرد.